Total search result: 202 (19 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
howler |
صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست |
howlers |
صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست |
|
|
Other Matches |
|
acoustic coupler |
وسیله ای که به یک دستگاه تلفن وصل است و دادههای دوتایی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند تا در خط تلفن جریان پیدا کند |
coupler |
وسیلهای که به دستگاه تلفن وصل است و داده دودویی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند که روی یک خط تلفن قابل ارسال است |
ani |
سیستم تلفن که شماره تلفن شخصی که تماس گرفته را درج میکند |
private automatic branch exchange |
یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند |
telephony |
مجموعه استانداردها که نحوه کار کامپیوترها باسیستم تلفن را بیان میکند که باعث ایجاد پست الکترونیکی صوتی , پاسخ به تلفن و سرویس فکس میشود |
voicing |
کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد. |
voices |
کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد. |
voice |
کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد. |
DTMF |
روش شماره گیری با دستگاه تلفن که در آن هر شماره یک TONE ایجاد میکند مقایسه شود با Pulse Dialling |
magneto exchange |
مرکز تلفن خودکار با تلفن اندوکتوری |
telephone equipment |
دستگاه تلفن |
telephone set |
دستگاه تلفن |
telephone extension set |
دستگاه تلفن فرعی |
magneto telephone set |
دستگاه تلفن اندوکتوری |
workspace |
فضایی در حافظه که برای استفاده آماده است یا در حال حاضر اپراتور در آن کار میکند |
call fee indicator |
دستگاه نشاندهنده نرخ تلفن |
telephone booth |
کیوسک تلفن کابین تلفن |
telephone booths |
کیوسک تلفن کابین تلفن |
word wrap |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
wraparound |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
worded |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
word |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
transparently |
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست |
transparent |
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست |
analog |
خط ارتباطی که خط وط سیگنالهای آنالوگ مانند خط تلفن را منتقل میکند |
dial up line |
خط تلفن معمولی که میتواندبه عنوان دست دستگاه فرستنده در مخابرات استفاده شود |
modem |
وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند |
ringer equivalence number |
شمارهای که باریک وسیله روی شبکه تلفن را مشخص میکند |
busies |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busying |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busied |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busier |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busy |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busiest |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
driver |
نرم افزار مخصوص که دستورات کاربر را که آماده چاپ هستند کنترل و فرمت میکند |
drivers |
نرم افزار مخصوص که دستورات کاربر را که آماده چاپ هستند کنترل و فرمت میکند |
anti- |
سوئیچی که در حین کار مودم از زنگ زدن سایر تلفن ها جلوگیری میکند |
phone |
تلفن تلفن زدن |
phones |
تلفن تلفن زدن |
phoned |
تلفن تلفن زدن |
phoning |
تلفن تلفن زدن |
electronic bulletin board |
یک سیستم کامپیوتری که لیستی از پیام های تلفن زده شده مردم را نگهداری میکند |
common carrier |
شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک |
ring |
سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد. |
adaptive channel allocation |
روش به کار رفته توسط پروتکل تصحیح خطای MNP که اندازه بستههای داده را طبق خط تلفن تنظیم میکند. |
Viewdata |
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود |
calling dial |
صفحه شماره گیر تلفن صفحه نمره گیر تلفن |
telephone operation |
طرز کار تلفن کار تلفن |
mail server |
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند |
internal |
زمانی در سیستم کامپیوتری که تحت کنترل مستقیم اپراتور نیست |
BCC |
گونهای از برنامههای پست الکترونیکی که یک کاربر یک پیام را به چندین کاربر در یک زمان ارسال میکند |
voice operated device |
دستگاه با کار افت صدایی |
telephone line |
خط تلفن |
phones |
تلفن |
service man |
تلفن چی |
phone |
تلفن |
phoned |
تلفن |
telephone circuit |
خط تلفن |
telephone code |
کد تلفن |
phoning |
تلفن |
telephone operator |
تلفن چی |
telephone jack |
جک تلفن |
operators |
تلفن چی |
telephones |
تلفن |
telephoned |
تلفن |
telephoning |
تلفن |
operator |
تلفن چی |
telephone |
تلفن |
open |
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند |
opens |
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند |
opened |
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند |
telephone booth |
اتاقک تلفن |
telephone cabin |
کیوسک تلفن |
telephone book |
دفتر تلفن |
telephone book |
راهنمای تلفن |
telephone books |
دفتر تلفن |
telephone booth |
کیوسک تلفن |
telephone booths |
کیوسک تلفن |
telephone books |
راهنمای تلفن |
radio-telephone |
تلفن بی سیم |
call box |
کیوسک تلفن |
call box |
تلفن صحرایی |
call boxes |
اتاقک تلفن |
call boxes |
کابین تلفن |
call boxes |
کیوسک تلفن |
call boxes |
تلفن صحرایی |
hot line |
تلفن قرمز |
call box |
کابین تلفن |
hot lines |
تلفن قرمز |
telephone numbers |
شماره تلفن |
telephone number |
شماره تلفن |
earphones |
گوشی تلفن |
call box |
اتاقک تلفن |
radio telephone |
تلفن بی سیم |
telephone booths |
اتاقک تلفن |
telephone boxes |
کیوسک تلفن |
telephone box |
کیوسک تلفن |
phones |
تلفن کردن |
hand set |
گوشی تلفن |
extension telephone |
تلفن فرعی |
phoned |
تلفن کردن |
dataphone |
تلفن دادهای |
phone |
تلفن کردن |
receivers |
گوشی تلفن |
dataphone |
تلفن داده |
personal |
شماره تلفن ها |
central office |
مرکز تلفن |
telephone directory |
کتاب تلفن |
telephone directories |
کتاب تلفن |
call up <idiom> |
تلفن کردن |
ring up <idiom> |
تلفن زدن |
radio-telephones |
تلفن بی سیم |
automatic telephone |
تلفن خودکار |
earphone |
گوشی تلفن |
receiver |
گوشی تلفن |
automatic telephone system |
تلفن خودکار |
phoning |
تلفن کردن |
boat telephone |
تلفن ساحلی |
logs |
شماره تلفن |
hotter |
خط تلفن مستقیم |
telephone d. |
دفتر تلفن |
telephone channel |
کانال تلفن |
telephone charge |
هزینه تلفن |
telephone circuit |
مدار تلفن |
telephone condenser |
خازن تلفن |
telephone conduit |
کانال تلفن |
telephone cord |
بند تلفن |
telephone current |
جریان تلفن |
telephone density |
تراکم تلفن |
telephone earphone |
گوشی تلفن |
hottest |
خط تلفن مستقیم |
telephone equipment |
تجهیزات تلفن |
telephoned |
تلفن زدن |
telephnone book |
دفتر تلفن |
handsets |
تلفن در یک قطعه |
party line |
خط خصوصی تلفن |
radio telephony |
تلفن بیسیم |
radiophone |
تلفن بیسیم |
radiotelephone |
تلفن بی سیم |
hot |
خط تلفن مستقیم |
repeating coil |
مبدل تلفن |
residance telephone |
تلفن منزل |
headsets |
گوشی سر تلفن |
telephone |
تلفن زدن |
headset |
گوشی سر تلفن |
telephone |
تلفن کردن |
address book |
دفترچه تلفن |
speaking circuit |
مدار تلفن |
central |
تلفن چی مرکزی |
table telephone |
تلفن رومیزی |
telephone fuse |
فیوز تلفن |
telephoned |
تلفن کردن |
telephone system |
سیستم تلفن |
telephone transformer |
مبدل تلفن |
telephoner |
تلفن کننده |
telephony |
علم تلفن |
sound powered telephone |
تلفن صوتی |
telephore e. |
مرکز تلفن |
switchboards |
مرکز تلفن |
switchboard |
مرکز تلفن |
to ring up |
تلفن کردن به |
toll exchange |
مرکز تلفن |
telephones |
تلفن کردن |
party lines |
خط خصوصی تلفن |
telephone cable |
کابل تلفن |
telephoning |
تلفن زدن |
telephone switching technique |
فن سوئیچینگ تلفن |
telephone station |
تلفن خانه |
telephone station |
جایگاه تلفن |
telephone jack |
مادگی تلفن |
telephone loope |
حلقه تلفن |
telephone network |
شبکه تلفن |
telephone operation |
عملکرد تلفن |
photophone |
تلفن نوری |
telephone plug |
دوشاخه تلفن |
telephone receiver |
گوشی تلفن |
telephone relay |
رله تلفن |
handset |
تلفن در یک قطعه |
telephone ringer |
زنگ تلفن |
telephone service |
سرویس تلفن |
telephones |
تلفن زدن |
telephoning |
تلفن کردن |
extension |
تلفن فرعی |
ring |
تلفن حلقه |
autos |
شماره تلفن |
auto |
شماره تلفن |
log |
شماره تلفن |
telephone exchange |
مرکز تلفن |
extensions |
تلفن فرعی |
telephone exchanges |
مرکز تلفن |
ring |
تلفن زدن |
EMM |
امکانی که حافظه جانبی رادر IBM PC مدیریت میکند و آن را برای برنامه آماده استفاده میکند |
dialed |
شماره گیری با تلفن |
busies |
خط تلفن اشغال است |
ring off |
قطع کردن تلفن |
busier |
خط تلفن اشغال است |
busied |
خط تلفن اشغال است |
busiest |
خط تلفن اشغال است |
busy |
خط تلفن اشغال است |
busying |
خط تلفن اشغال است |