Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (20 milliseconds)
English
Persian
night chair
صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
night stool
صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
Other Matches
to pink out leather
چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
rocking chair
صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
rocking chairs
صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
faldstool
صندلی تا شو بدون پشتی صندلی راحتی
cartridge actuated device
وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
putt
ضربه برای انداختن به سوراخ
putted
ضربه برای انداختن به سوراخ
putts
ضربه برای انداختن به سوراخ
my chair was next his
صندلی من پهلوی صندلی اوبود
camp chair
صندلی سفری صندلی صحرایی
needed
حاجت
needing
حاجت
need
حاجت
rrayer
حاجت
holeable
گوی اسان برای به سوراخ انداختن
pinhole
سوراخ کردن برای گوشی یاز
wishes
مراد حاجت
wish
مراد حاجت
wished
مراد حاجت
bottoming tap
وسیلهای برای دراوردن دندانه در یک سوراخ کور
concrete coring drill
مته برای سوراخ کردن هسته بتن
x punch
سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
X distance
سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
reperforator
ماشینی که نوارکاغذی را سوراخ میکند برای دریافت سیگنال
span
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spans
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spanning
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
sectors
سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
spanned
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
sector
سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
edge
کارت کاغذی که سوراخ هایی دارد روی یک لبه برای نمایش داده
edges
کارت کاغذی که سوراخ هایی دارد روی یک لبه برای نمایش داده
bottoming reamer
وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
angle drill
ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
centre
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie
[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
away
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
dilly bag
کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
choke bore
روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
port a punch card
علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
sights
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
perforation
عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
fenestration
چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
sight
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
float stone
سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
cancellate
سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
horned scully
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
foraminate
ثقبه دار سوراخ سوراخ
pinkest
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
gruyere cheese
پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
pink
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl
سوراخ سوراخ کردن دریدن
The facts speak for themselves.
<idiom>
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است.
riddle
سوراخ سوراخ کردن
grids
دریچه سوراخ سوراخ
cancellate
سوراخ سوراخ اسفنجی
grid
دریچه سوراخ سوراخ
millepore
مرجان سوراخ سوراخ
cancellated
سوراخ سوراخ اسفنجی
cancellous
سوراخ سوراخ اسفنجی
swage block
قالب سوراخ سوراخ
riddles
سوراخ سوراخ کردن
hollerith code
سیستم کدگذاری که از سوراخ هایی در کارت بری نمایش حروف و نشانه ها استفاده میکند. این سیستم از دو مجموعه ردیف 12 تایی برای تامین محل کافی هر کد استفاده میکند
breaches
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
chair
صندلی
chairing
صندلی
chairs
صندلی
stall
صندلی
placing
صندلی
places
صندلی
box seat
صندلی لژ
stalling
صندلی
place
صندلی
seats
صندلی
seated
صندلی
seat
صندلی
chaired
صندلی
santalaceous
صندلی
footstool
صندلی
footstools
صندلی
jump seat
صندلی تا شو
shooting sticks
صندلی عصایی
arm
دسته صندلی
boatswain's chair
صندلی نقاله
carrycot
صندلی کودک
morris chair
صندلی راحتی
hot seat
صندلی الکتریکی
deckchair
صندلی تاشو
folding seat
صندلی تاشو
adjustable seat
صندلی متحرک
he nestles in the chair
در صندلی غنوده
choir-stall
صندلی بلند
an odd chair
صندلی تکی
hot seat
صندلی برقی
carrycots
صندلی کودک
rocker
صندلی گهوارهای
easy chairs
صندلی راحت
sitting
نشیمن صندلی
sittings
نشیمن صندلی
parliamentary seat
صندلی مجلسی
armchair
صندلی راحتی
rockers
صندلی گهوارهای
easy chair
صندلی راحت
rocking chair
صندلی گهوارهای
antimacassars
رویهء صندلی
antimacassar
رویهء صندلی
rocking chairs
صندلی گهوارهای
shooting stick
صندلی عصایی
swivel chair
صندلی چرخان
bucket seats
صندلی یکنفری
tiers
ردیف صندلی
arm chair
صندلی راحتی
elbows
دسته صندلی
armrest
دستهء صندلی
pushchair
صندلی چرخدار
elbowed
دسته صندلی
camp chair
صندلی تاشونده
elbow
دسته صندلی
drive's seat
صندلی راننده
pushchairs
صندلی چرخدار
armchairs
صندلی راحتی
deckchairs
صندلی تاشو
office chair
صندلی اداری
bucket seat
صندلی یکنفری
tier
ردیف صندلی
dossel
پشتی صندلی وغیره
a seat by the window
یک صندلی کنار پنجره
cat nap
چرت روی صندلی
office swivel chair
صندلی گردان اداری
window seats
صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
window seat
صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
wheel chair
صندلی چرخ دار
seat adjuster lever
سطح تنظیم صندلی
seat-belts
کمربند صندلی هواپیما
curule chair
صندلی عاج نشان
armchair
صندلی دسته دار
seat belt
کمربند صندلی هواپیما
armchairs
صندلی دسته دار
caner
بافنده صندلی حصیری
tuffet
صندلی یانشیمن کوتاه
arm chair
صندلی دسته دار
wheelchairs
صندلی چرخ دار
wheelchair
صندلی چرخ دار
deck chair
صندلی حصیری تاشو
cat sleep
چرت روی صندلی
reseats
صندلی جدید دادن
electric chair
صندلی اعدام الکتریکی
back seat
صندلی عقب اتومبیل
reseating
صندلی جدید دادن
reseat
صندلی جدید دادن
garden seat
صندلی یانیمکت باغبانی
reseated
صندلی جدید دادن
cathedra
[صندلی اسقف در کلیسا]
baby carriage
صندلی چرخدار بچه
baby carriages
صندلی چرخدار بچه
dossal
پشتی صندلی وغیره
fishing chair
صندلی در قایق ماهیگیری
twisboat chair
قایق- صندلی تابدار
ejection seat
صندلی پران
[هواپیمایی]
shooting sticks
صندلی جمعشو و متحرک
elbow chair
صندلی دسته دار
shooting stick
صندلی جمعشو و متحرک
seat-belt
کمربند صندلی هواپیما
ejector seat
صندلی پران
[هواپیمایی]
woolsack
کرسی یا صندلی دادگاه
They changed seats .
صندلی هایشان را با هم عوض کردند
castor
چرخ زیر صندلی یامیز
club chair
صندلی دسته دار بزرگ
casters
چرخ زیر صندلی یامیز
castors
چرخ زیر صندلی یامیز
Dust has accumulated
[settled]
on the chairs.
روی صندلی ها خاک نشسته
benchstool
نیمکت
[صندلی]
بدون پشتی
Keep a free(an empty)seat for me.
یک صندلی خالی برایم نگاهدار
seat back adjustment knob
دکمه تنظیم پشتی صندلی
windsor chair
صندلی دارای پشتی منحنی
caster
چرخ زیر صندلی یامیز
arm
اسلحه دستهء صندلی یا مبل
backless bench
نیمکت
[صندلی]
بدون پشتی
choir-stall
[صندلی های مبلی گروه کر]
prince's feather
تزئین برجسته پشت صندلی
splat
میله تزئینی پشت صندلی
love seat
صندلی یانیمکت دسته دار دونفری
slat
چوب مداد میله پشت صندلی
slats
چوب مداد میله پشت صندلی
Have a seat, please!
خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
I think that's my seat.
فکر می کنم آن صندلی جای من است.
sedilia
یکی از سه صندلی محراب یاصدر کلیسا
stool
کرسی صندلی مستراح فرنگی مدفوع
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
high chairs
صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
Is this seat taken?
آیا این صندلی گرفته شده است؟
barrel chair
صندلی فنری که پشتش سفت ومقعر است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com