English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
flick ضربت اهسته و سبک با شلاق
flicked ضربت اهسته و سبک با شلاق
flicking ضربت اهسته و سبک با شلاق
flicks ضربت اهسته و سبک با شلاق
Other Matches
tapped ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tap ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tapping ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tipping ضربت اهسته
tip ضربت اهسته
tap ضربت اهسته شیر
tapping ضربت اهسته شیر
tapped ضربت اهسته شیر
bump ضربت ضربت حاصله دراثر تکان سخت
stew اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stewed اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stews اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stewing اهسته جوشانیدن اهسته پختن
shocked ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
shocks ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
shock ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
whacks صدای ضربت ضربت
whack صدای ضربت ضربت
horsewhipped شلاق
horsewhipping شلاق
horsewhips شلاق
horsewhip شلاق
scourage شلاق
whips شلاق
scourge شلاق
whipped شلاق
flagellum شلاق
whip شلاق
whiplash شلاق
lashes شلاق
lash شلاق
whiplashes شلاق
the lash شلاق
gad شلاق
knout شلاق
lashed شلاق
flagellation شلاق زدن
flagellator شلاق زننده
flog شلاق زدن
lash ضربه شلاق
cat شلاق زدن
flagellate شلاق زدن
lash شلاق خوردن
cats شلاق زدن
lashed شلاق خوردن
flogs شلاق زدن
lashing شلاق زنی
welts شلاق زدن
welt شلاق زدن
gad شلاق سیخی
belabor شلاق زدن
belabour شلاق زدن
lashes ضربه شلاق
bullwhip شلاق چرمی
cartwhip شلاق کاری
lashes شلاق خوردن
cow hide شلاق زدن
lashed ضربه شلاق
horse شلاق زدن
flagellation شلاق زنی
whipping شلاق زنی
scourage شلاق زدن
whips شلاق زدن
flagellates شلاق زدن
whipping شلاق زدن
vapulation شلاق زنی
bastes شلاق زدن
flogged شلاق زدن
basted شلاق زدن
baste شلاق زدن
whiplashes شلاق زدن
to touch up شلاق زدن
whiplash شلاق زدن
taws شلاق زدن
leather شلاق زدن
flogging شلاق زدن
flagellated شلاق زدن
lash vt شلاق زدن
lasher n سد شلاق زننده
flogger زننده شلاق
whipped شلاق زدن
flagellating شلاق زدن
whipstock دسته شلاق
whip شلاق زدن
whippy شبیه شلاق
cats قی کردن شلاق لنگربرداشتن
to whipped on بضرب شلاق بردن
blackjack چماق یا شلاق چرمی
yerk شلاق زدن کوبیدن
belts بندچرمی شلاق زدن
belt بندچرمی شلاق زدن
lambaste شلاق تازیانه زدن
lambast شلاق تازیانه زدن
beats شلاق زدن کوبیدن
knack صدای شلاق استعداد
hides سخت شلاق زدن
hide سخت شلاق زدن
sentenced to the lash محکوم به خوردن شلاق
eighty lashes هشتاد ضربه شلاق
belted بندچرمی شلاق زدن
beat شلاق زدن کوبیدن
cat قی کردن شلاق لنگربرداشتن
wheal ورم جای شلاق و غیره
whip شلاق ماهیگیری باطعمه مصنوعی
flail شلاق زدن خرمن کوب
flailed شلاق زدن خرمن کوب
wealŠwale شلاق زدن متحری گذاشتن
flails شلاق زدن خرمن کوب
horsewhips شلاق زدن تنبیه کردن
flailing شلاق زدن خرمن کوب
lickings شلاق زنی بشکل دراوری
he was given 0 lashes بیست ضربه شلاق خورد
horsewhipped شلاق زدن تنبیه کردن
horsewhip شلاق زدن تنبیه کردن
stick تخته موج سواری شلاق
whips شلاق ماهیگیری باطعمه مصنوعی
licking شلاق زنی بشکل دراوری
cartwhip شلاق زدن تنبیه کردن
whipped شلاق ماهیگیری باطعمه مصنوعی
lick son عیبی را با شلاق از کسی دورکردن
horsewhipping شلاق زدن تنبیه کردن
thong شلاق زدن باتسمه بستن
smacks صدای سیلی یا شلاق مزه
smacked صدای سیلی یا شلاق مزه
smack صدای سیلی یا شلاق مزه
thongs شلاق زدن باتسمه بستن
whip in با شلاق مانع شراکندگی تازیها شدن
Give him a taste of the whip . بگذار مزه شلاق را یک کمی بچشد
snap شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snaps شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snapping شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snapped شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
whiplashes هرچیزی شبیه شلاق ضربه یا تکان شلاقی
whiplash هرچیزی شبیه شلاق ضربه یا تکان شلاقی
slowly اهسته
silently اهسته
quietly اهسته
lightly اهسته
languidly اهسته
plodder اهسته رو
slow اهسته
low اهسته
gradual اهسته
ritardando اهسته تر
cattish اهسته رو
low low اهسته اهسته
at a slow pace اهسته
below ones breath اهسته
catlike اهسته رو
limper اهسته رو
lento a اهسته
fabian اهسته رو
lentamente اهسته
slow down اهسته
slow footed اهسته
slows اهسته
slowing اهسته
indistinct اهسته
slowest اهسته
tardo اهسته
largo a اهسته
slower اهسته
slowed اهسته
to pickle a person's back پشت کسیراپس از شلاق زدن نمک و سرکه مالیدن
jiggling تکان اهسته
dab اهسته زدن
dabs اهسته زدن
jiggles تکان اهسته
dabbed اهسته زدن
goose-steps قدم اهسته
crawled اهسته خزیدن
soften اهسته ترکردن
slid اهسته رفتن
slackens اهسته کردن
slackening اهسته کردن
slackened اهسته کردن
slacken اهسته کردن
crawls اهسته خزیدن
softened اهسته ترکردن
trudge قدم اهسته
trudged قدم اهسته
jiggle تکان اهسته
trudges قدم اهسته
trudging قدم اهسته
jiggled تکان اهسته
goose-stepping قدم اهسته
goose-stepped قدم اهسته
goose-step قدم اهسته
softens اهسته ترکردن
crawl اهسته خزیدن
dogtrot یورتمه اهسته
lockstep قدم اهسته
mealy-mouthed اهسته حرف زن
low پایین اهسته
andante نسبتا اهسته
percuss اهسته زدن به
piaffer یورتمه اهسته
pianissimo بسیار اهسته
mealy mouthed اهسته حرف زن
tap اهسته زدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com