English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English Persian
drop a goal ضربه زدن بر فراز دروازه
Search result with all words
drop goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
dropped goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
field goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
Other Matches
goal kick ضربه ازاد مستقیم روی دروازه
to rifle the ball into the goal با ضربه خیلی محکم توپ را به دروازه شوت کردن
icing ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
gain ground ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
punts توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
punt توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
punted توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
ascendant فراز جو فراز گرای
team handball court مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
kick save نجات دروازه با پای دروازه بان
croquet بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
rugby point امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
clears دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearest دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearer دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clear دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
goal judge داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
elements دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
element دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
upgrading فراز
lofts فراز
highs فراز
modulusp فراز خط
ascents فراز
accolade فراز
acclivity فراز
loft فراز
high water فراز اب
ascent فراز
upgraded فراز
upgrade فراز
highest فراز
upgrades فراز
headwater فراز اب
high فراز
ascendency فراز
ascendancy فراز
accolades فراز
high-pitched میان فراز
modulus قدرمطلق فراز خط
arrogantly گردن فراز
arrogant گردن فراز
elevation زاویه فراز
hypsometer فراز سنج
up and down فراز ونشیب
hanging valley فراز دره
elevations زاویه فراز
punts ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
phrases فراز عبارت سازی
altitudes فراز منتها درجه
vicissitude فراز ونشیب زندگی
phrased فراز عبارت سازی
phrase فراز عبارت سازی
altitude فراز منتها درجه
impluse response پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
hectored ادم گردن فراز خودنما
hectoring ادم گردن فراز خودنما
hectors ادم گردن فراز خودنما
hector ادم گردن فراز خودنما
rugby point 3 امتیاز برای رد کردن توپ از فراز دروازبا پا
goalposts تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalpost تیر دروازه تیر عمودی دروازه
crossest ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
hoops دروازه
portal دروازه
gates دروازه
gate دروازه
hoop دروازه
goal area line خط دروازه
goals دروازه
goal دروازه
port دروازه
gateways دروازه
gateway دروازه
barbican دروازه
barbacan دروازه
portals دروازه
placekick ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
between the pipes تیر دروازه
hoop دروازه کروکه
octroi دروازه بانی
hoops دروازه کروکه
goalies دروازه بان
goalie دروازه بان
goalar دروازه بان
goal tender دروازه بان
wickets دروازه کوچک
wicket دروازه کوچک
attacting zone منطقه دروازه
in goal دروازه بان
puck stopper دروازه بان
saved نجات دروازه
saves نجات دروازه
goalkeepers دروازه بان
gateposts بازوی دروازه
goalkeeper دروازه بان
gatepost بازوی دروازه
octroi مالیات دم دروازه
goal area منطقه دروازه
logic gate دروازه منطقی
own goal گل به دروازه خودی
own goals گل به دروازه خودی
gatekeeper دروازه بان
gate keeper دروازه بان
save نجات دروازه
goal keeper line خط دروازه بان
goal crease محوطه دروازه
tend goal دروازه بانی
tend goal حفظ دروازه
goal keeper دروازه بان
keep goal دروازه بانی
goal دروازه بان
goal mouth دهانه دروازه
goals دروازه بان
goal posts پایههای دروازه
keeper دروازه بان
keepers دروازه بان
starting gate دروازه شروع
gatekeepers دروازه بان
changing the goal keeper تعویض دروازه بان
catching glove دستکش دروازه بان
deciding نزدیک به دروازه حریف
shot direct at goal شوت مستقیم به دروازه
goal games بازیهای دروازه دار
standup goalie دروازه بانی ایستاده
offside line خط فرضی موازی با دروازه
double reverse شوت برگردان به دروازه
warder نگهبان دروازه یا قصر
goalkeepers دروازه بان فوتبال
goalthrow پرتاب دروازه بان
goal umpire دروازه بان واترپولو
fast break حمله سریع به دروازه
goal kick شوت بسوی دروازه
twentyfive خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
petard بمب دروازه ریز
flopper دروازه بان شیرجه رو
sally port دروازه بزرگ قلعه
sally port دروازه عبور از قلعه
gate post تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
warders نگهبان دروازه یا قصر
goalkeeper دروازه بان فوتبال
crossbar تیرک افقی دروازه
goalposts تیرک عمودی دروازه
gatehouses اطاق دروازه بان
long ball پرتاب از دور به دروازه
crossbars تیرک افقی دروازه
shooting شوت بسوی دروازه
shootings شوت بسوی دروازه
gate دروازه شروع اسکی
gatehouse اطاق دروازه بان
upright تیرک عمودی دروازه
gates دروازه شروع اسکی
goalpost تیرک عمودی دروازه
He was approaching the gate. او [مرد] به دروازه نزدیک شد.
clearer دفع توپ ازحوالی دروازه
clearest دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clears دفع توپ ازحوالی دروازه
clearer دورکردن گوی از نزدیک دروازه
active دروازهای که برخلاف دروازه نافعال
clearest دفع توپ ازحوالی دروازه
clears دورکردن گوی از نزدیک دروازه
send-off حرکت اسبها از دروازه شروع
send-offs حرکت اسبها از دروازه شروع
seelos دروازه بشکل اچ در مارپیچ کوچک
touch in goal line ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
touch in goal محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
send off حرکت اسبها از دروازه شروع
punch the ball مشت کردن دروازه بان
clear دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clear دفع توپ ازحوالی دروازه
nineteens علامت تعویض دروازه بان
defensive منطقه دفاعی شامل دروازه
in توپی که وارد دروازه شده
gatepost تیر چار چوب دروازه
in- توپی که وارد دروازه شده
stick glove دستکش کلفت دروازه بان
nineteen علامت تعویض دروازه بان
gatehouses اطاق یازندان بالای دروازه
logic دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
gatehouse اطاق یازندان بالای دروازه
gateposts تیر چار چوب دروازه
ramps سینه کش اتصال فراز اتصال
ramp سینه کش اتصال فراز اتصال
ascendable تفوق پذیر فراز پذیر
ascendible تفوق پذیر فراز پذیر
slip road سینه کش اتصال فراز اتصال
battering rams میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
peels گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
end zone منطقه 09 متری بین خط دروازه و خط انتهایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com