Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
English
Persian
chop
ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
chopped
ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
Other Matches
shields
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
shield
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
boasts
ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
boasted
ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
boast
ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
away
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
lofts
ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
loft
ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
punt
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
bow
ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bowing
ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bowed
ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bows
ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
drive
ضربه از پایین
drives
ضربه از پایین
downward stroke
ضربه رو به پایین
down stroke
ضربه رو به پایین
downward travel
ضربه رو به پایین
sclaff
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
under arm stroke
ضربه پایین دست
downstroke
ضربه بطرف پایین
downstroke
ضربه درجهت پایین
Without wishing to belittle
[disparage]
[denigrate]
the importance of this issue, I would like to ...
بدون اینکه اهمیت این موضوع را پایین بیاورم من میخواهم ...
under arm low return
ضربه کوتاه پایین دست
naeryo jireugi
ضربه دست پایین رونده
under arm clear
ضربه بلند از پایین دست
fatter
ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
fats
ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
fat
ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
fattest
ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
uppercut
ضربه کوتاه قوسی از پایین به بالا
uppercuts
ضربه کوتاه قوسی از پایین به بالا
low blow
ضربه بوکس خطا به پایین تراز کمر
keystroke
برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
busied
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
down the line
ضربه از کنار زمین
dragrope
طنابی که بوسیله ان چیزی رامیکشند یا اینکه روی زمین کشیده میشود
gather shot
ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
bounce pass
پاس با ضربه به زمین لاکراس
physiocratic system
روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
clothesline
ضربه نسبتا"مستقیم نزدیک زمین
ground stroke
ضربه پس از تماس توپ تنیس با زمین
net shot clear
ضربه بلند از لب تور به انتهای زمین
scratch one's back
<idiom>
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
drop shot
ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
chopper
توپ ضربه خورده که پس ازتماس با زمین خیلی بلندمیشود
choppers
توپ ضربه خورده که پس ازتماس با زمین خیلی بلندمیشود
so as to
برای
[اینکه]
in order to ...
برای
[اینکه]
inorder to
برای اینکه
in order that
برای اینکه
so that
برای اینکه
for
برای اینکه
because
برای اینکه
to the end that
برای اینکه
icing
ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
inorder to
به خاطر اینکه برای
in order that he may go
برای اینکه برود
in order that i may go
برای اینکه بروم
what with
<idiom>
برای اینکه ،درنتیجه
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
crosscourt shot
ضربه کوتاه به دیوار مقابل که به طرف دیگر زمین اسکواش بیافتد
in orders that it may beeasier
برای اینکه اسان تر شود
to be on the safe side
برای اینکه احتمال اشتباه
euphonically
برای اینکه بگوش خوش ایندباشد
we eat that we may live
میخوریم برای اینکه زنده باشیم
benifit of elergy
امتیازروحانیون برای اینکه شرعامحاکمه شوند
slap shot
ضربه محکم که تیغه چوب هاکی پشت گوی به زمین می خورد و ان را بلند میکند
our offer to render a service
حاضر شدن ما برای اینکه خدمتی بکنیم
mercerize
موادشیمیایی زدن به پارچههای نخی برای اینکه حریرنماشوند
balances
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
dirty bit
برای بیان اینکه در حافط ه اصلی بار شده اند
balance
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
to garble the coinage
مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
to paynize wood
چوب را با محلول ویژه شیمیایی اندون برای اینکه زودنپوسد
cancels
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancelling
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
parity
برای خطاها و اینکه داده دودویی ارسالی آسیب ندیده است
to take action to prevent
[stop]
such practices
اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
cancel
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
assembler
پیام برنامه اسمبلی برای اعلام اینکه خطا در کد اصلی یافت شد
analysis
بررسی یک فرآیند یا سیستم برای اینکه آیا میتواند کاراتر باشد
cts
CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
habeas corpus
میدهد مشعر بر اینکه وی را در محضر دادگاه برای رسیدگی به ادعایش حاضرکند
kickable
اسان برای ضربه زدن با پا
putt
ضربه برای انداختن به سوراخ
putted
ضربه برای انداختن به سوراخ
putts
ضربه برای انداختن به سوراخ
ended
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
concentrating
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
concentrates
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
end
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
concentrate
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
ends
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
buffer
فضای ذخیره سازی موقت برای اینکه داده وارد یا خارج شود
rogue value
موضوعی درلیست داده برای نشان اینکه لیست تمام شده است
to nick a horse's tail
بیخ دم اسب را چاک زدن برای اینکه دم خود را بلند نگاه دارد
unmount
برای آگاه کردن سیستم عامل از اینکه دیسک درایو فعال نیست
to rough a horse's shoes
میخ مخصوص بنعل اسب زدن برای اینکه از سرخوردن ان جلوگیری شود
to sweat coins
مسکوکات رادرکیسه ریختن وتکان دادن برای اینکه ذراتی ازانهاساییده شود
dataset
سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه آماده استفاده است
rugby point
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
flight
پرواز بلند و طولانی توپ پس از ضربه یا توپ زدن بطوری که ناگهان به زمین بیافتد
addressed
اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
address
آماده شدن برای ضربه یا هدفگیری
addresses
اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
resets
برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
reset
برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
interword spacing
فضای متغیر بین کلمات متن برای اینکه خط وط وسط و مرتب قرار گیرند
ended
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
burn notice
علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
negative
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
ends
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
input/output
سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
negatives
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
end
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
retrospective parallel running
اجرای سیستم کامپیوتری جدید با داده قدیمی برای اینکه آیا درست کارمیکندیا خیر
syntax
مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
blasts
ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
in distance
نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
approaches
ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
break shot
نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد
rugby point
3 امتیاز برای ضربه ازاد یاضربه پنالتی
forces
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forcing
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
force
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
blast
ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
approach
ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
approached
ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
theory of epigensis
فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
drag bunt
ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
back-up
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
back up
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
webbing
نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
esquire
عنوان روی نامه وامثال ان برای مردهاعنوانی که یکدرجه پایین تراز>شوالیه < بوده
acre
برای سنجش زمین
acres
برای سنجش زمین
returned
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
dead
دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
returning
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returns
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
return
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
scalper
پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
intermediate contingency
قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
cavaizion
[حفر زمین برای سرداب]
cavation
[حفر زمین برای سرداب]
difficult terrain
زمین مشکل برای عبور
smoke test
بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
lay up
ضربه زدن به مسافت کوتاهتر از عادی برای اجتناب از افتادن ان در مانع
doubled
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
quick kick
کوشش در ضربه زدن با پا درضمن پاس برای کسب موقعیت بهتر
doubled up
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
redirects
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirect
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirected
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirecting
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
burned
کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است
capture
حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود
capturing
حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود
captures
حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود
tees
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teeing
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
chop
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
tee
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
chopped
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
ES IS
سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
hash
الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد
to prove my vow i give my hand
برای اینکه شما را از درستی قول خود مطمئن سازم به شما دست میدهم
heads up
در درگیری هوایی اعلام اینکه هواپیما دروضعیت لازم برای درگیری قرار ندارد
DCD
سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه سیگنال دریافت شده است
this ground rides soft
این زمین برای سواری نرم است
soil improvement
بهتر کردن جنس زمین برای بارگذاری
shifted
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shift
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shifts
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
bracket
چاپ کروشه اطراف یک موضوع برای بیان اینکه نشان دهند همان کار را انجام میدهد و از بقیه متن جدا شود
link
برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
bank shot
پرتابی که به تخته بخورد
chip seal
شن بخورد راه دادن
outliner
برای اینکه به کاربر کمک کند تا بخش ها و زیربخشهای لیست ای از اشیا را مرتب کند یا بخشهایی از پروژه را
electronic cottage
مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
Energy Star
استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
chutes
سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
chute
سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
bow line
نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
This is a perfect (an excellent) site for a cinema(theatre house).
این زمین برای ساختن یک سینما جان می دهد
basket hanger
بازیگری که برای گلهای مفت در زمین حریف میماند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com