Total search result: 201 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
range markers |
علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب |
|
|
Other Matches |
|
driving range |
علامت تعیین کننده فاصله ها |
naval landing party |
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی |
convoy routing |
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی |
components |
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات |
component |
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات |
earth work |
عملیات خاکی |
earthworks |
عملیات خاکی |
amphibious operation |
عملیات اب خاکی |
amphibious demonstration |
عملیات اب خاکی نمایشی |
amphibious demonstration |
عملیات نمایشی اب خاکی |
joint amphibious operations |
عملیات مشترک اب خاکی |
amphibious squadron |
گردان عملیات اب خاکی |
landing threshold |
نقطه شروع عملیات اب خاکی |
initiating directive |
دستورالعمل شروع عملیات اب خاکی |
scraper |
یکی از ماشینهای عملیات خاکی |
numbered wave |
امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی |
amphibious command ship |
ناو فرماندهی عملیات اب خاکی |
good |
مسیر خاکی مرطوب و محکم |
assault shipping |
ترابری دریایی در عملیات هجومی اب خاکی |
boat team |
تیم سوارشونده در یک قایق در عملیات اب خاکی |
boat group |
ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی |
beach master |
افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله |
assault area diagram |
نمودار مشخصات منطقه هجوم عملیات اب خاکی |
sea echelon |
بخشی از ناوهای هجومی که در عملیات اب خاکی در دریاباقی می ماند |
transfer area |
در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل |
route |
تعیین خط مسیر |
routes |
تعیین خط مسیر |
redirection |
تعیین مسیر |
route |
مسیر چیزیرا تعیین کردن |
input output redirection |
تعیین مسیر ورودی- خروجی |
routes |
مسیر چیزیرا تعیین کردن |
intended track |
مسیر تعیین شده هواپیما |
barging |
خطا در تعیین مسیر قایق |
visual omnidirectional range |
سیستم تعیین مسیر هواپیمابطریق بصری |
pathfinders |
هواپیمای علامت گذار مسیر |
pathfinder |
هواپیمای علامت گذار مسیر |
proportional navigating |
هدایت موشک به طورهماهنگ با مسیر تعیین شده |
cadastral surveys |
عملیات نقشه برداری به منظور تفکیک و تعیین حدوداراضی |
pathfinder |
راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی |
pathfinders |
راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی |
marshalling |
تجمع جمع شدن دور هم مجتمع شدن یکانها در عملیات اب خاکی |
command heading |
مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل |
drift float |
علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر |
escape line |
مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی |
attack transport |
ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی |
expansion path |
مسیر افزایش حجم عملیات بنگاه گر یک نقشه منحنیهای متساوی التولید |
designative |
اشاره کننده تعیین کننده |
landing schedule |
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود |
indicating |
تعیین کننده |
determinative |
تعیین کننده |
determinant |
تعیین کننده |
determinants |
تعیین کننده |
crucially |
تعیین کننده |
crucial |
تعیین کننده |
sentinels |
1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد |
sentinel |
1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد |
tractor group |
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی |
parity bit |
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل |
decision |
علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود |
decisions |
علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود |
determining tendency |
گرایش تعیین کننده |
oddsmaker |
تعیین کننده امتیاز |
electroscope |
تعیین کننده برق |
crucial experiment |
ازمایش تعیین کننده |
determinants |
عامل تعیین کننده |
form determinant |
تعیین کننده شکل |
coefficient of determination |
ضریب تعیین کننده |
dream determinant |
تعیین کننده رویا |
determinant |
عامل تعیین کننده |
rorschach determinant |
تعیین کننده رورشاخ |
antiamphibious minefield |
میدان مین ضد اب خاکی یا ضدعملیات اب خاکی دشمن |
assault craft |
ناوچههای هجومی اب خاکی قایق نفربرهجومی اب خاکی |
rate determining step |
مرحله تعیین کننده سرعت |
laser disignator |
تعیین کننده هدف لیزری |
authenticator |
تعیین کننده سیستم نشانی |
dan runner |
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر |
timing disc |
علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور |
advisory signal |
علامت یادآوری کننده |
logotype |
علامت متمایز کننده |
fault localization apparatus |
دستگاه تعیین کننده محل خطا |
burster course |
مسیر منفجر کننده |
course stabilizer |
تثبیت کننده مسیر |
cut off attack |
تک قطع کننده مسیر |
service element |
عنصرشرکت کننده در عملیات عنصرخدماتی |
gyroscope |
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار |
words of limitation |
الفاظ تعیین کننده سهم هرکس در سند |
gyroscopes |
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار |
doppler radar |
رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک |
air transport allocations board |
هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی |
vanes |
علامت بادنما پرده جدا کننده |
vane |
علامت بادنما پرده جدا کننده |
boat lanes |
خط سریال هجوم قایقها درعملیات اب خاکی ستون قایقهای هجوم کننده |
service component |
نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات |
area coordination group |
گروه هماهنگ کننده عملیات منطقه |
air force component |
نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات |
control ship |
ناو کنترل کننده عملیات دریایی |
tasking |
سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت |
launching area |
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی |
boxman |
عضو هیئت تعیین کننده محل افتادن توپ |
component change order |
دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات |
short |
بدون نیاز به حمل کننده مسیر |
shortest |
بدون نیاز به حمل کننده مسیر |
stabilizing fin |
پرههای متعادل کننده گلوله در مسیر |
shorter |
بدون نیاز به حمل کننده مسیر |
course recorder |
دستگاه ثبت کننده مسیر حرکت |
command destruct signal |
علامت به کار افتادن سیستم تخریب کننده موشک |
army component |
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی |
air force component |
نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات |
navy component |
نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات |
localizer |
انتن سمت نما یا تعیین کننده محل هواپیما نسبت به مسیرباند فرود |
stabilisers |
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر |
stabilizer |
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر |
off roader |
شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار |
homing adaptor |
تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل |
crossing target |
هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه |
flags |
ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است |
carries |
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها |
carry |
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها |
parameters |
کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است |
parameter |
کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است |
carried |
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها |
flag |
ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است |
carrying |
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها |
datum dan buoy |
علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب |
army landing forces |
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل |
square in |
پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع |
open loop system |
مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه |
amphibious task group |
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی |
plotted |
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه |
plot |
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه |
plots |
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه |
policy maker |
سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی |
pile height |
ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.] |
beach marker |
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل |
cartels |
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت |
cartel |
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت |
counterflak |
اتش خنثی کننده توپخانه پدافندهوایی ضد پدافند هوایی عملیات ممانعت از پدافندهوایی |
marker |
تعیین کننده شاخص هدف شاخص |
markers |
تعیین کننده شاخص هدف شاخص |
farmgate type operations |
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی |
buffered computer |
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد |
authentication |
تعیین نشانی تعیین معرف کردن |
counter air |
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن |
counter air operations |
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن |
anticrop operations |
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی |
fasted |
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی |
fast |
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی |
fasts |
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی |
fastest |
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی |
lanes |
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر |
lane |
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر |
switched network backup |
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است |
grooves |
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان |
multithread |
طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود |
groove |
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان |
landing approach |
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل |
ball cushion |
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود |
symbol |
اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی |
crane rail |
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر |
defaulting |
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود |
defaults |
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود |
defaulted |
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود |
default |
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود |
automonitor |
ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند |
statement |
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند |
statements |
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند |
symbol |
علامت ترسیمی علامت فرمولی |
propagate |
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد |
propagated |
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد |
propagates |
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد |
propagating |
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد |
land control operation |
عملیات کنترل زمین عملیات |
automatic pilot |
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر |
automatic pilots |
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر |
characters |
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود |
character |
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود |
code panel |
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی |
housekeeping |
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری |
visiting correspondent |
نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی |
air sea rescue |
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی |
air-sea rescue |
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی |
dosimetry |
تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده |
combat resolution |
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم |
locating |
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن |
located |
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن |
locates |
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن |
locate |
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن |
m |
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه |
transit route |
مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت |
summits |
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله |
midcourse guidance |
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک |
summit |
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله |
bingo |
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی |
army operations center |
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش |
air priorities committee |
کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار |
node |
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت |
base of trajectory |
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله |
nodes |
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت |
fire lane |
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی |
time resolution |
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات |