English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
ripple through carry عملیاتی که رقم نقلی خروجی از جمع و رقم نقلی ورودی ایجاد کند
Other Matches
full مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
fullest مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
cascade carry وام ایجاد شده در یک جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی, رقم نقلی ابشاری
fullest مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
highs عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
highest عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
high عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
present perfect مربوط به ماضی نقلی ماضی نقلی
queueing روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queues روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queue روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
historical نقلی
traditionary نقلی
carry رقم نقلی
carrying رقم نقلی
carries رقم نقلی
carried رقم نقلی
cascaded carry رقم نقلی ابشاری
carry propagation پخش رقم نقلی
end around carry رقم نقلی دورگشتی
propagated carry رقم نقلی پخش شده
end around carry رقم نقلی دور گشتی
carry lookahead با پیش بینی رقم نقلی
addition عمل جمع بدون بیت یا کلمه نقلی
scripturalism اعتقادبه نص کتاب مقدس دلبستگی بدلائل نقلی
additions عمل جمع بدون بیت یا کلمه نقلی
traditinal مبنی بر حدیث یاخبر روایت شده نقلی
flags نشانه وقوع عدد نقلی ناشی از تفریق یا جمع
flag نشانه وقوع عدد نقلی ناشی از تفریق یا جمع
perfect participle وجه وصفی معلوم که برای ساختن ماضی نقلی اغاز گردد
registers ثباتی که حاوی شماره بیت وضعیت است مثل پرچم رقم نقلی صفریاسرریز
registering ثباتی که حاوی شماره بیت وضعیت است مثل پرچم رقم نقلی صفریاسرریز
register ثباتی که حاوی شماره بیت وضعیت است مثل پرچم رقم نقلی صفریاسرریز
processor کلمهای که حاوی تعدادی بیت وضعیت مثل پرچم رقم نقلی , صفر و سرریز است
indicator ثبات یا بیت علامت که وضعیت پردازنده و ثباتهایش را نشان میدهد مثل رقم نقلی یا سرریز
alternation تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
partial carry فضای ذخیره سازی موقت تمام ارقام نقلی جمع کننده موازی بجای ارسال مستقیم
input output processor پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
future perfect شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
JK flip flop نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند
gate دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gates دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
look ahead جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
equivalence تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
NEQ تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است
non equivalence function تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که ورودی ها مثل هم نباشند وگرنه خروجی غلط است
inequivalence تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
adder مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adder مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adders مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adders مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
analog مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند
analogue مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
analogues مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
input output ورودی خروجی
i/o ورودی-خروجی
flip-flop قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopping قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flops قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
input output bus گذرگاه ورودی- خروجی
input output system سیستم ورودی- خروجی
i/o port مدخل ورودی و خروجی
i/o channel کانال ورودی و خروجی
i/o bound محدود به ورودی خروجی
input output interface میانگیر ورودی- خروجی
input output unit واحد ورودی- خروجی
serial input\output ورودی و خروجی سری
input output instructions دستورات ورودی و خروجی
input output symbol علامت ورودی- خروجی
simultaneous input/output ورودی و خروجی همزمان
input output channel کانال ورودی- خروجی
input output operation عملکرد ورودی- خروجی
i/o processor پردازنده ورودی و خروجی
input output order ترتیب ورودی- خروجی
input output control کنترل ورودی- خروجی
input output procedure رویه ورودی- خروجی
input output device دستگاه ورودی و خروجی
input output ports مدخلهای ورودی- خروجی
parallel input output ورودی و خروجی موازی
input output relation رابطه ورودی- خروجی
microcontroller پورت ورودی /خروجی
cpu باس ورودی / خروجی
central واحد ورودی و خروجی
input output redirection تعیین مسیر ورودی- خروجی
input output bandwidth پهنای باند ورودی- خروجی
iocs سیستم کنترل ورودی- خروجی
interface که شامل : کانال ورودی /خروجی
interfaces که شامل : کانال ورودی /خروجی
basic input output system سیستم ورودی و خروجی پایه
memory mapped i/o ورودی- خروجی نگاشت حافظه
input output control system سیستم کنترل ورودی-خروجی
input output controller کنترل کننده ورودی- خروجی
architecture حافظه و وسایل ورودی / خروجی
alternative تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
differences تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exjunction تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
EXOR تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternatives تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exclusive تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
microsoft ورودی کاربر و خروجی را نمایش میدهد
programmed i/o ورودی- خروجی برنامه ریزی شده
input output programming system سیستم برنامه سازی ورودی- خروجی
bios سیستم اساسی ورودی و خروجی بایوس
I/O file داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
remoter وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر
remotest وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر
remote وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر
amplification نرخ قدرت سیگنال خروجی به ورودی
combo box ورودی- خروجی متفاوت را نمایش میدهد
input/output file داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
register ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد.
registers ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد.
parallel داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
registering ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد.
input/output داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
paralleled داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
paralleling داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallelled داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallelling داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallels داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
inhibit ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
inhibits ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
I/O instruction دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
input/output statement دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
input/output instruction دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
I/O module واحد داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
input/output module واحد داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
I [O] request [IORQ] درخواست داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
input [output] request درخواست داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
I/O statement دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
cascade connection خروجی یکی ورودی برای دیگری است
tidal prism اب ورودی و خروجی جذر ومد یا کشند دریایی
I/O device دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
operation عمل منط قی که از دو ورودی یک خروجی تولید میکند
input/output device دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
half جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
interface پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
nonlinear مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند
unit که برای ورودی و خروجی داده به یک پردازنده به کار می رود
and پردازش چند سیگنال ورودی که خروجی آن عمل "و" آنهاست
analog دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
compound مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
input/output سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
analogues دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
interfaces پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
gigo اگر اطلاعات ورودی بد باشد خروجی هم بد خواهد بود
i/o انتقال داده به پورت ورودی / خروجی و نه آدرس طبیعی آن
symbolic i/o assignment نامی برای مشخص کردن یک واحد ورودی خروجی
units که برای ورودی و خروجی داده به یک پردازنده به کار می رود
compounds مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
compounded مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
analogue دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
redirects فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
images دو جدول تصویر که وسایل و فرآیندهای ورودی و خروجی را کنترل میکند
i/o که برای ورودی و خروجی داده به پردازنده قابل استفاده است
MBR ثباتی در CPU که موقتا تمام ورودی- خروجی ها را بافر میکند
processes ورودی کامپیوتری , توابع خروجی , CPU به همراه حاقظه برنامه
circulating ثبات حرکتی که خروجی آن از طریق یک حلقه بسته به ورودی آن بر می گردد
gate زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
gates زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
process ورودی کامپیوتری , توابع خروجی , CPU به همراه حاقظه برنامه
image [دو جدول تصویر که وسایل و فرآیندهای ورودی و خروجی را کنترل میکند.]
gear ratio نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
buffer pool تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
joystick با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
one element تابع منط قی که در صورت درستی ورودی خروجی درست میدهد
mux مداری که تعدادی ورودی را به تعداد کمتری خروجی ترکیب میکند
multiplexor مداری که تعددی ورودی را به تعداد کمتری خروجی ترکیب میکند
joysticks با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
redirect فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
redirected فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
redirecting فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
input/output استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص
device برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
gates دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gate دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
distort معرفی اختلافات نامط لوب بین سیگنال ورودی و خروجی یک وسیله
distorts معرفی اختلافات نامط لوب بین سیگنال ورودی و خروجی یک وسیله
devices برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
input output bound شرایطی که در ان سرعت واحدپردازش مرکزی به دلیل عملیات ورودی و خروجی کم میشود
interfaces مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد
denials تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد
interface مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد
microprocessors متصل به حافظه دیگر و قط عات ورودی /خروجی است تا ریزکامپیوتر را بسازد
microprocessor متصل به حافظه دیگر و قط عات ورودی /خروجی است تا ریزکامپیوتر را بسازد
neither nor function تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگر ورودی درست باشد
NOR function = تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
joint denial تابع منط قی که خروجی آن وقتی غلط است که هر ورودی درست باشد
input/output وسیله هوشمند که جریان داده را بین CPU و وسایل ورودی /خروجی
i/o مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی / خروجی به وسیله دیگر است
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
denial تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد
operators وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند
operator وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند
input/output دستور برنامه که داده را از حافظه به پورت ورودی /خروجی منتقل میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com