English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Search result with all words
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
Other Matches
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
actual address آدرس ذخیره سازی کامپیوتری که مستقیما و بدون هر گونه تغییری به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
business type operation عملیات کامپیوتری
illiterate که دستورات و عملیات کامپیوتری را نمیفهمد
event driven برنامه کامپیوتری یا فرآیند که هر مرحله اجرا مربوط به عملیات خارجی است
notron utilities مجموعهای از برنامههای کوچک که برای ساده کردن عملیات کامپیوتری طراحی گردیده است
processor کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع
storage TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد
master clear کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
automonitor ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند
local area network کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند
internally stored program کد برنامه کامپیوتری ذخیره شده روی Rom یک سیستم کامپیوتری
off line وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
remote ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remotest ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remoter ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
lan کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند تمام ایستگاههای کار شبکه محلی به سرور شبکه اصلی متصل هستند و کاربران به آن سرور وارد می شوند
farmgate type operations رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
computerised ordering systems سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
computer graphics نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
counter air operations عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
plug compatible manufacurer شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود
statement 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagated خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation عملیات کنترل زمین عملیات
computerization عمل معرفی یک سیستم کامپیوتری یا تبدیل راهنمابه سیستم کامپیوتری
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
straighter مستقیما
straightest مستقیما
at first hand مستقیما
straight out رک مستقیما
directly مستقیما
straightway مستقیما
firsthand <idiom> مستقیما
straight مستقیما
proximately مستقیما"
forthrights مستقیما`
per se مستقیما
subsequent to [مستقیما] پس از [به دنباله]
intue مستقیما دریافتن
forthright مستقیما بیمحابا
bolt مستقیما ناگهان
bolts مستقیما ناگهان
sheer مستقیما فریف
bolted مستقیما ناگهان
aright مستقیم مستقیما
bolting مستقیما ناگهان
automation کامپیوتری کردن دستگاهها کامپیوتری کردن خودکارکردن سیستم
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
direct coupled مستقیما جفت شده
intuitive مستقیما درک کننده
hardest مستقیما درمسیر موردنظر
harder مستقیما درمسیر موردنظر
hard مستقیما درمسیر موردنظر
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
to come straight to the point <idiom> مستقیما [رک ] به نکته اصلی آمدن
schuss مستقیما ازسراشیب پایین رفتن
m مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
over the falls مستقیما روی انحنای موج شکننده
straight off مستقیما درجلو موج روبه ساحل
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
leg glance ضربهای که توپ را مستقیما"به پشت توپزن می فرستد
asynchronous 1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
objects که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
objected که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
meshes که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
meshing که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
long spot موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
object که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
indirect objects که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
objecting که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
personal service utility کسی که مستقیما" کار خود را دراختیار کارفرما می گذارد
straight ball پرتابی در بولینگ که گوی باچرخش مستقیما حرکت میکند
mesh که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
direct objects که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
deictic بطور مستقیم نشان دهنده مستقیما استدلال کننده
jack ورودی که به مودم اجازه میدهد مستقیما تلفن وصل شود
jacks ورودی که به مودم اجازه میدهد مستقیما تلفن وصل شود
machines ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
machined ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
direct materials costs هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
addressable هر نقط ه در سیستم گرافیکی که مستقیما قابل آدرس دهی است
machine ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
time resolution جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
intuitionism عقیده به اینکه برخی حقایق رامیتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
antipodal مربوط به ساکنین ینگی دنیا واقع در طرف مقابل زمین مستقیما
intuitionalism عقیده به اینکه برخی حقایق را میتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
magnetic tapes وسیلهای که داده ورودی از صفحه کلید را مستقیما می نویسد روی نوار مغناطیسی
one level address آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
addressing بزرگترین محلی که یک برنامه مشخص یا CPU میتواند مستقیما به آن دستیابی داشته باشد
magnetic tape وسیلهای که داده ورودی از صفحه کلید را مستقیما می نویسد روی نوار مغناطیسی
display controlled نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
one level address کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
The Web site allows consumers to make direct comparisons between competing products. این وب گاه اجازه می دهد مصرف کنندگان مستقیما محصولات رقیبها را با هم مقایسه بکنند..
machines دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machine دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
absolute address آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیله ای دستیابی دارد
machined دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
internal memory بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
internal store بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
main MAR با دستیابی سریع که محلهای آن به سرعت و مستقیما توسط CPU قابل آدرس دهی هستند
actual address کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اعمال میشود و فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند.
absolute address کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد.
operation 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
pinned قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pin قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pinning قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
inserts مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد
isolate فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
insert مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد
isolating فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
inserting مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد
isolates فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
combined operations عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
snookered وضع گوی که بازیگر نمیتواند مستقیما به گوی موردنظر ضربه بزند
microprocessor بزرگترین آدرس در ح CPU که مستقیما قابل آدرس دهی است بدون روشهای خاص
microprocessors بزرگترین آدرس در ح CPU که مستقیما قابل آدرس دهی است بدون روشهای خاص
machined زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machine زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machines زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
point to point 1-اتصال مستقیم بین دو وسیله . 2-شبکه ارتباطی که در آن هر گره مستقیما به سایر گره ها وصل هستند
multidrop circuit شبکهای که ارتباط بین چندین ترمینال و کامپیوتر مرکزی را فراهم میکند ولی نه مستقیما بین ترمینالها
languages زبان برنامه نویسی که حاوی دستورات کد دولویی است و مستقیما توسط CPU قابل فهم است
language زبان برنامه نویسی که حاوی دستورات کد دولویی است و مستقیما توسط CPU قابل فهم است
machine address آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیلهای دستیابی دارد. مقایسه شود با آدرس اندیس #INDEX ADDRESS
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
computerized کامپیوتری
computer simulation کامپیوتری
computer crime جرم کامپیوتری
computerizes کامپیوتری کردن
computerizing کامپیوتری کردن
computer circuits مدارهای کامپیوتری
computer conferencing کنفرانس کامپیوتری
computer code رمز کامپیوتری
desktop publishing نشر کامپیوتری
computerize کامپیوتری کردن
tools در سیستم کامپیوتری
computerised کامپیوتری کردن
computerises کامپیوتری کردن
magazines computer oriented مجلات کامپیوتری
computerising کامپیوتری کردن
computerized instruction اموزش کامپیوتری
computerized کامپیوتری شده
computer game بازی کامپیوتری
computer design طراحی کامپیوتری
computer museum موزه کامپیوتری
computer operation عملکرد کامپیوتری
computerization کامپیوتری شدن
computerization کامپیوتری کردن
computer music موسیقی کامپیوتری
computer printout چاپ کامپیوتری
computer program برنامه کامپیوتری
computer system سیستم کامپیوتری
computer utility خدمات کامپیوتری
computer word کلمه کامپیوتری
computerized game playing بازیهای کامپیوتری
computer network شبکه کامپیوتری
computerized tomography رادیولوژی کامپیوتری
computer graphicist گرافیست کامپیوتری
computer language زبان کامپیوتری
computer drawing ترسیم کامپیوتری
computer letter حرف کامپیوتری
computerized mail پست کامپیوتری
computing system سیستم کامپیوتری
computer typesetting حروف چینی کامپیوتری
modelling ایجاد مدلهای کامپیوتری
computer graphics نگاره سازی کامپیوتری
multicomputer system سیستم چند کامپیوتری
hybrid computer system سیستم کامپیوتری دو رگه
data card کارت اطلاعات کامپیوتری
automated intelligence file پرونده اطلاعاتی کامپیوتری
tag بخشی از دستور کامپیوتری
computer independent language زبان مستقل کامپیوتری
computer simulation شبیه سازی کامپیوتری
tags بخشی از دستور کامپیوتری
computer serrices company شرکت خدمات کامپیوتری
FMS کنترل اعداد کامپیوتری
computerized data base پایگاه دادههای کامپیوتری
automatic digital network شبکه عددی کامپیوتری
forms صفحهای از صفحات کامپیوتری
computer information system سیستم اطلاعات کامپیوتری
computed tomography scanning مغز نگاری کامپیوتری
computer programming برنامه نویسی کامپیوتری
form صفحهای از صفحات کامپیوتری
formed صفحهای از صفحات کامپیوتری
operation عملیات
operations عملیات
op عملیات
treatment عملیات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com