Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 217 (16 milliseconds)
English
Persian
data element
عنصر داده
Search result with all words
list
لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
circular
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circulars
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
stack
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacked
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
ring
لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند
head
اولین عنصر داده در لیست بودن
flash
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
flashed
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
flashes
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
element
یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
elements
یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
chain
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chains
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
atomic weight
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
Other Matches
atoms
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atom
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
enquiry
تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
airlift control element
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
parallelling
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelled
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelling
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallels
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleled
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleled
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelled
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallels
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallel
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleling
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallel
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleling
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
source
حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد
searches
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searched
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searchingly
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searching storage
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
search
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
tail
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
data processing
پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
tailed
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
data preparation
امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها
tails
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
privacy
قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
CDs
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
CD
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
agents
عنصر
member
عنصر
agent
عنصر
members
عنصر
masurium
عنصر 34
elements
عنصر
isomeric
هم عنصر
component
عنصر
components
عنصر
element
عنصر
sql
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structures
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structuring
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structure
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
ingredient
عنصر سازنده
minor constituent
عنصر فرعی
thermocouple
عنصر حرارتی
tactical element
عنصر تاکتیکی
chemical element
عنصر شیمیایی
code element
عنصر رمز
logic element
عنصر منطقی
coupling element
عنصر پیوست
part
عنصر اصلی
inverse element
عنصر وارون
electronic element
عنصر الکترونیکی
weakling
سست عنصر
weaklings
سست عنصر
identity element
عنصر یکسانی
guest element
عنصر کم مقدار
weak minded
سست عنصر
wallydraigle
سست عنصر
threshold element
عنصر استانهای
disafected person
عنصر نامطلوب
Elementarism
عنصر نگری
tracer element
عنصر ردیاب
transition element
عنصر واسطه
coupling element
عنصر اتصال
cryotron
عنصر برودتی
logic element
عنصر لاجیک
trace element
عنصر کم مقدار
alloying element
عنصر الیاژ
active element
عنصر عامل
primordial element
عنصر ازلی
primitive element
عنصر اولیه
alloying agent
عنصر الیاژی
weak kneed
سست عنصر
abundant element
عنصر فراوان
absorbing element
عنصر جذب
weak-kneed
سست عنصر
alloying element
عنصر الیاژی
print element
عنصر چاپ
accommpanying element
عنصر همراه
biotic element
عنصر زیستی
active element
عنصر کنشی
active element
عنصر فعال
acid forming element
عنصر اسیدساز
acid forming element
عنصر اسیدی
titanium
عنصر فلزی
processing element
عنصر پردازشی
picture element
عنصر تصویر
abiotic element
عنصر نازیوه
aqueous element
عنصر ابی
service element
عنصر اداری
shunt element
عنصر موازی
signal element
عنصر علامتی
elements
عنصر اساس
delay element
عنصر تاخیری
start element
عنصر شروع
stop element
عنصر ایست
passive element
عنصر غیرعامل
symmetry element
عنصر تقارن
elements
عنصر عملیاتی
minor constituent
عنصر جزئی
element
عنصر عملیاتی
ingredients
عنصر سازنده
abiotic element
عنصر بیجان
element
عنصر اساس
nand element
عنصر نقیض و
pixel
نقطه عنصر تصویری
physical element of crime
عنصر مادی جرم
fire support element
عنصر پشتیبانی اتش
active element
عنصر عمل کننده
exclusive or element
عنصر یای انحصاری
pyrogen
عنصر قابل اشتعال
strontium
عنصر سبک دو فرفیتی
asterium
عنصر ویژه ستارگان
heating element
المان یا عنصر حرارتی
air defense element
عنصر پدافند هوایی
primordial
عنصر نخستین اساسی
task element
عنصر اجرای عملیات
macronutrient
عنصر غذایی پر مصرف
silicon
سیلیسیوم عنصر شش بنیانی
metal cutting element
عنصر براده برداری
micronutrient
عنصر غذایی کم مصرف
mental element of crime
عنصر روانی جرم
disafected person
عنصر غیرقابل اعتماد
querying
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queries
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
characteristic
اندازه گیری مشخصات یک عنصر
Gothic Survival
[ادامه عنصر سبک گوتیک]
characteristically
اندازه گیری مشخصات یک عنصر
boron water
ابی که عنصر شیمیایی بردارد
parametron
عنصر با عدم تقارن مغناطیسی
terbium
عنصر فلزی کمیاب بعلامت Tb
two up
تک با دو عنصر در جلوو بقیه در عقب
fabrics
بافته عنصر تار و پود
fabric
بافته عنصر تار و پود
two up
ارایش حرکت با دو عنصر درجلو
thallium
عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
queueing
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queued
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
chip
طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
queues
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
chips
طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
jelly bean
ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
quintessence
عنصر پنجم یعنی "اثیر" یا "اتر"
queue
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
transmitter signal element timing
زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
microprocessors
واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
microprocessor
واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
atoms
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
search
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
atomic energy
تبدیل جرم به نیرو در تبادلات اتمی یک عنصر
corpus delicti
عنصر مادی جرم وعمل خلاف قانون
osmium
عنصر فلزی سخت و ابی مایل بسفید
atom
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
searched
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
searchingly
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
searches
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
lifo
سیستم صف که آخرین عنصر ذخیره شده را اول می خواند
capacitance
توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی
sequential
بررسی میشود تا عنصر مورد نظر بدست آید
charge
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
capacitor
عنصر الکترونیکی که میتواند بار الکتریکی ذخیره کند
charges
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
forward
نشانه گری که حاوی آدرس عنصر بعدی لیست است
combinational
مدار الکترونیکی که از چندین عنصر متصل تشکیل شده است
last in first out
نوعی سیستم صف که آخرین عنصر ذخیره شده را در اول می خواند
chaining
جستجوی یک عنصر فایل که در لیست زنجیره مرتب شده است
declarations
نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر به خصوص را میدهد
declaration
نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر به خصوص را میدهد
forwarded
نشانه گری که حاوی آدرس عنصر بعدی لیست است
phosphide
ترکیب دو فرفیتی که ازترکیب فسفر با یک عنصر یاریشه بدست اید
declarative statement
نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر بخصوص را میدهد
QBE
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
initialled
خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
initialing
خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
initialed
خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
initial
خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
initialling
خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
transmission
مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
cells
در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
cell
در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
mass storage
سیستم ذخیره داده که بیشتر از یک میلیون بیت داده را نگهداری میکند
storage
ذخیره سازی داده به صورتی که به آن امکان پردازش دیرتر داده میشود
checked
محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
content addressable addressing
روش بازیابی داده که از بخشی از داده ونه آدرس آن استفاده میکند
transmissions
مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
check
محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
initials
خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
checks
محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
strobe
سیگنالی که بیان میکند داده معتبر در باس داده قرار دارد
entities
موضوعی که داده ذخیره شده در فایل یا پایگاه داده ها به آن مراجعه میکند
serials
یک دادهای که با خواندن لیست داده و رسیدن به داده صحیح بدست آید.
entity
موضوعی که داده ذخیره شده در فایل یا پایگاه داده ها به آن مراجعه میکند
forward pointer
اشاره گری که محل داده بعدی در یک ساختار داده را بیان میکند
associative addressing
روش باز یابی داده که از بخش داده و نه از آدرس آن استفاده میکند
source
فرم یا تنی که داده از آن بازیابی میشود تا وارد پایگاه داده ها شود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com