English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
variable factors عوامل قابل تغییر تولید
Other Matches
elasticity of factor substitution کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
euler theorem در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
increasing cost industry حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
functional distribution of income توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
declassified cost هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
agents of production عوامل تولید
factors of production عوامل تولید
production factors عوامل تولید
fixed factor عوامل ثابت تولید
factor earnings درامد عوامل تولید
factor mobility تحرک عوامل تولید
factor cost line خط هزینه عوامل تولید
fixed factor عوامل تولید ثابت
inputs عوامل تولید منابع
factor markets بازارهای عوامل تولید
elements of expense عوامل تولید هزینه
mobility of factors of production تحرک عوامل تولید
non specific factors of production عوامل غیر اختصاصی تولید
factor payments پرداختهای عوامل تولید مانند
neutral technology تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
input output table این جدول جریان عوامل تولید
columnar transposition تغییر مکان دادن عوامل در ستون
fission products عوامل تولید شده در اثر تجزیه اتمی بقایای شکافت هستهای
unpredictable factors عوامل غیر قابل پیش بینی
end strings نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
plastic تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
functional distribution توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
capacity حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capital intensive goods کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
flexile قابل تغییر قابل تطبیق
producible قابل تولید
generable قابل تولید
commutable قابل تغییر
variative قابل تغییر
effable قابل تغییر
flexible قابل تغییر
transformative قابل تغییر
variant قابل تغییر
alterable قابل تغییر
changeable قابل تغییر
transmutative قابل تغییر
moveable قابل تغییر
displaceable قابل تغییر
reproducible قابل تولید مجدد تجدید پذیر
streakiest ناصاف قابل تغییر
streakier ناصاف قابل تغییر
streaky ناصاف قابل تغییر
flexibility کش دار قابل تغییر
ne varirtur غیر قابل تغییر
tranformable قابل تغییر شکل
long run مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
alterable آنچه قابل تغییر است
flexible آنچه قابل تغییر است
armature shifting motor موتور با ارمیچر قابل تغییر
exchangeable آنچه قابل تغییر است
interchangeable آنچه قابل تغییر است
variables آنچه قابل تغییر است
variable آنچه قابل تغییر است
open policy بیمه نامه قابل تغییر
external diseconomies عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
protects محل حافظه که قابل تغییر نیست
protecting محل حافظه که قابل تغییر نیست
hardest که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
harder که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
inelastic غیر قابل انعطاف تغییر نا پذیر
protect محل حافظه که قابل تغییر نیست
hard که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
flexible آرایهای که اندازه و حد آن قابل تغییر است
inconvertible غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
brand تولید محصولی که توسط نام یا طرح آن قابل شناسایی است
effective آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
branding تولید محصولی که توسط نام یا طرح آن قابل شناسایی است
brands تولید محصولی که توسط نام یا طرح آن قابل شناسایی است
gametophore سلول تغییر یافته و منشعب جنسی قابل لقاح
variable داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
variables داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
tax friction کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
beta range حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
cobb doglas production function ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
adobe type manager استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
planes یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planing یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planed یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
absolute address تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
protect محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
plane یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
reads وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
read وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
hardwired program برنامه کامپیوتری درون سخت افزار که قابل تغییر نیست
protects محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
machine address تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
protecting محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
fielded فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
fields فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
wire کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
field فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
wires کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
inexplicably بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
overlaps سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlapped سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlap سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
presumptive instruction دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
read وسیله حافظه که در هنگام تولید داده روی آن نوشته شده بود و محتوای آن فقط قابل خواندن است
reads وسیله حافظه که در هنگام تولید داده روی آن نوشته شده بود و محتوای آن فقط قابل خواندن است
augment تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augments تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmented تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmenting تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
dynamic condition شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
turing machine مدل ریاضی یک وسیله که میتواند داده را بخواند و بنویسد بر یک نوار ذخیره سازی قابل کنترل با تغییر وضعیتهای داخلی آن
dependent غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
fix داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
fixes داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
v , series سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
postscript زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
postscripts زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
object code خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
format استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
formats استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
pilot line operation کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
components 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconds مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
production overheads هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
unclocked مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
income effect اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangover تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
vary تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
m factors عوامل ام
effects عوامل
planar روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
complementary factors عوامل مکمل
excusatory conditions عوامل رافعه
growth factors عوامل رشد
aerodynamic factors عوامل ایرودینامیکی
elements of expense عوامل هزینهای
allocative factors عوامل تخصیصی
demand factors عوامل تقاضا
variable factors عوامل متغیر
human factor عوامل انسانی
motivational factors عوامل محرکه
total factor productivity بازدهی کل عوامل
adverse factors عوامل نامساعد
natural agents عوامل طبیعی
factor price قیمت عوامل
factor productivity بازدهی عوامل
balancing factors عوامل جبرانی
constant factors عوامل ثابت
factor proportion نسبت عوامل
psychological factors عوامل روانی
institutional factors عوامل نهادی
factor demand تقاضای عوامل
justificatory conditions عوامل موجهه
technical data عوامل فنی
oem شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
factor price distortions انحراف قیمت عوامل
weathering اثر عوامل جوی
polygene عوامل توارثی غیرهمردیف
ingredient داخل شونده عوامل
aiming group عوامل مثلث گیری
additional production personnel عوامل دیگر تولد
diseconomies عوامل زیان اور
factor analysis تجزیه و تحلیل عوامل
factor price equalization برابرسازی قیمت عوامل
mechanisms عوامل مکانیکی مکانیزم
cryptovariable عوامل متغیر رمز
mechanism عوامل مکانیکی مکانیزم
ingredients داخل شونده عوامل
retarding factors عوامل کند کننده
market forces عوامل موثردر بازار
human factors engineering مهندسی عوامل انسانی
competitive factors عوامل محرک رقابت
o technique تحلیل عوامل زمانی
factor productivity بهره دهی عوامل
aerometeorograph دستگاه نگارش عوامل هواسنجی
net factor income from abroad خالص درآمد عوامل از خارج
geopolitics مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
matrix چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
elasticity of factor substitution وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
mechanical powers نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
ceteris paribus ثابت بودن تمام عوامل دیگر
map k ضریب تصحیح عوامل یاعناصر نقشهای
self buried مدفون شده در اثر عوامل طبیعی
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
change over تغییر روش تغییر رویه
change تغییر کردن تغییر دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com