English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
English Persian
concentration غلیظ سازی
concentrations غلیظ سازی
inspissation غلیظ سازی
Other Matches
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
denser غلیظ
smoke مه غلیظ
smokes مه غلیظ
fulsome غلیظ
densest غلیظ
concentrated غلیظ
grumous غلیظ
dense غلیظ
thick fog مه غلیظ
sizy غلیظ
dense fog مه بس غلیظ
dreggy غلیظ
thickens غلیظ شدن
enrichment غلیظ کردن
thicken غلیظ شدن
massy متراکم غلیظ
thickened غلیظ شدن
pea-souper مه غلیظ زردرنگ
pea souper مه غلیظ زردرنگ
slabs غلیظ لیز
pea-soupers مه غلیظ زردرنگ
incrassate غلیظ شدن
incrassate غلیظ گردن
thickest غلیظ سفت
thicker غلیظ سفت
thick غلیظ سفت
condensable غلیظ شدنی
potage ابگوشت غلیظ
consomme ابگوشت غلیظ
caliginous تار غلیظ
heavy accent لهجه غلیظ
semiliquid مایع غلیظ
slab غلیظ لیز
thickeners غلیظ کننده
loblolly اش اماج غلیظ
thickener غلیظ کننده
body غلیظ کردن
bodies غلیظ کردن
burrs غلیظ تلفظ کردن
thickening agent عامل غلیظ کننده
viscid غلیظ وشیره مانند
burred غلیظ تلفظ کردن
Blood is thicker than water . <proverb> خون از آب غلیظ تر است.
heavier غلیظ خواب الود
impaste رنگ غلیظ زدن به
burr غلیظ تلفظ کردن
heavies غلیظ خواب الود
heaviest غلیظ خواب الود
heavy غلیظ خواب الود
pea soupy غلیظ و زرد رنگ
cream of lime دوغاب اهک غلیظ
burring غلیظ تلفظ کردن
syrups محلول غلیظ قندی دارویی
smoke out <idiom> درمه غلیظ گیر کردن
syrup محلول غلیظ قندی دارویی
impasto شیوه رنگ زنی غلیظ
minestrone سوپ غلیظ سبزی ولوبیاوماکارونی
sirup محلول غلیظ قندی دارویی
wilson cloud نوعی ابر غلیظ و متراکم
smoggy پوشیده از مه غلیظ الوده با دود
madrilene ابگوشت غلیظ گوجه فرنگی
sludge لجن غلیظ رسوب مخازن سوخت ناو
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
accelerating pump پمپ کوچکی که به منظورتامین فوری مخلوط غلیظ سوخت و هوا در کابراتورتعبیه میشود
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
calendaring قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
auto rich مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
condense منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
condenses منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
condensing منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
concentrates غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrating غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrate غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
retortion کج سازی
truncation بی سر سازی
individualizes تک سازی
individualising تک سازی
flooring کف سازی
padding له سازی
deflexion خم سازی
retortion خم سازی
individualization تک سازی
individualizing تک سازی
individualize تک سازی
pavement کف سازی
pavements کف سازی
individualises تک سازی
individuation تک سازی
individualized تک سازی
individualised تک سازی
repk lection پر سازی
compaction تو پر سازی
flection خم سازی
bridge building پل سازی
stylization مد سازی
local anasthesia سر سازی
idolization بت سازی
bridgework پل سازی
pacification ارام سازی
enthralment بنده سازی
arching طاق سازی
lamponery هجونامه سازی
smoothing صاف سازی
doping ناخالص سازی
assimilation درون سازی
domestication اهلی سازی
individualization منفرد سازی
divestiture برهنه سازی
rejuvenation جوان سازی
divestment بی بهره سازی
duplexing مضاعف سازی
depletion تهی سازی
displacement جانشین سازی
packing فشرده سازی
equality gate برابر سازی
irksomeness کسل سازی
divestiture بی بهره سازی
enrichment غنی سازی
irreticence فاش سازی
denudation برهنه سازی
wearisomeness کسل سازی
industrialization صنعتی سازی
emulation نمونه سازی
elution پاکیزه سازی
milling ارد سازی
assimilation همگون سازی
dwelling construction خانه سازی
deprival بی بهره سازی
fading محو سازی
dwelling construction اپارتمان سازی
discolourment بدرنگ سازی
dilution رقیق سازی
die shop حدیده سازی
die making حدیده سازی
detersion پاک سازی
humanization مردمی سازی
derichment رقیق سازی
exclusion محروم سازی
nationalization ملی سازی
heterodyne reception زنه سازی
forgery سند سازی
forgeries صورت سازی
forgeries سند سازی
image formation تصویر سازی
immortalization جاوید سازی
solutions چاره سازی
forgery صورت سازی
histogenesis بافت سازی
reductions ساده سازی
reduction ساده سازی
roofing سقف سازی
implementation پیاده سازی
horology ساعت سازی
hymnography سرود سازی
ichnography زمینه سازی
solution چاره سازی
stripping برهنه سازی
impregnation ابستن سازی
replacements جانشین سازی
replacement جانشین سازی
individuation جدا سازی
extinction خاموش سازی
intensification پر قوت سازی
infuriation خشمگین سازی
inebriation مست سازی
abbreviation کوته سازی
abbreviations کوته سازی
separating جدا سازی
incavation پوک سازی
inceration موم سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com