Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (2 milliseconds)
English
Persian
invoice
فاکتور نوشتن
invoiced
فاکتور نوشتن
invoices
فاکتور نوشتن
invoicing
فاکتور نوشتن
Other Matches
photodigital memory
سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
scrawled
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
write protect
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
factors
فاکتور
factor
فاکتور
BS
فاکتور
voucher
فاکتور
vouchers
فاکتور
bill of sale
فاکتور
invoice
فاکتور
invoiced
فاکتور
invoicing
فاکتور
invoices
فاکتور
encipher
برمز نوشتن رمز نوشتن
list price
قیمت فاکتور
proforma invoice
پیش فاکتور
proforma
پیش فاکتور
factorization
فاکتور گیری
earthquake factor
فاکتور زلزله
gas factor
فاکتور گاز
factor
سازنده فاکتور
factors
سازنده فاکتور
invoiced
فاکتور فروش صورتحساب
factorize
فاکتور گیری کردن
facture
فاکتور صورت حساب
blocking factor
فاکتور بلاکه کردن
skip factor
فاکتور یا عامل نمو
invoicing
فاکتور فروش صورتحساب
blocking factor
فاکتور بلوک بندی
invoices
فاکتور فروش صورتحساب
invoice
فاکتور فروش صورتحساب
to a. letter
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
mu
فاکتور شدت نیروی لامپ الکترونی
fasted
عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
fasts
عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
fastest
عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
fast
عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
DVD
درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
pitch
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
pitches
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
erasable
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
he dose not know how to write
نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
scribbles
بد نوشتن
scribbled
بد نوشتن
scribbling
بد نوشتن
scrawls
بد نوشتن
put down
<idiom>
نوشتن
inscribe
نوشتن
inscribed
نوشتن
pt down
نوشتن
scrawling
بد نوشتن
scribble
بد نوشتن
write
نوشتن
scrawl
بد نوشتن
to drive a pen or quill
نوشتن
scrawled
بد نوشتن
writes
نوشتن
indite
نوشتن
pen
نوشتن
pens
نوشتن
inscribing
نوشتن
inscribes
نوشتن
write head
هد نوشتن
penning
نوشتن
superscrible
نوشتن
to set down
نوشتن
set down
نوشتن
to put down
نوشتن
to reduce to writing
نوشتن
penned
نوشتن
rewriting
باز نوشتن
rewritten
دوباره نوشتن
noting
نت موسیقی نوشتن
rewritten
باز نوشتن
scrolls
کتیبه نوشتن
enlist
درفهرست نوشتن
penmanship
طرز نوشتن
notes
نت موسیقی نوشتن
note
نت موسیقی نوشتن
demythologize
تفسیر نوشتن
table
در فهرست نوشتن
itemised
به اقلام نوشتن
rewrite
دوباره نوشتن
rewrite
باز نوشتن
tabled
در فهرست نوشتن
rewrites
دوباره نوشتن
rewrites
باز نوشتن
tables
در فهرست نوشتن
prose
نثر نوشتن
tabling
در فهرست نوشتن
allegorize
تمثیل نوشتن
rewriting
دوباره نوشتن
scroll
کتیبه نوشتن
tablet
بر لوح نوشتن
rewrote
دوباره نوشتن
preambles
مقدمه نوشتن
penned
خامه نوشتن
annotate
حاشیه نوشتن
enlisting
درفهرست نوشتن
pens
خامه نوشتن
circumscribing
نوشتن در دور
penning
خامه نوشتن
prefacing
دیباچه نوشتن
prefaces
دیباچه نوشتن
prefaced
دیباچه نوشتن
preface
دیباچه نوشتن
annotate
تفسیر نوشتن
preamble
مقدمه نوشتن
annotated
حاشیه نوشتن
rewrote
باز نوشتن
enlists
درفهرست نوشتن
annotating
تفسیر نوشتن
annotating
یادداشت نوشتن
annotate
یادداشت نوشتن
annotating
حاشیه نوشتن
annotates
تفسیر نوشتن
annotates
یادداشت نوشتن
annotates
حاشیه نوشتن
annotated
تفسیر نوشتن
annotated
یادداشت نوشتن
pen
خامه نوشتن
write up
به تفصیل نوشتن
write head
نوک نوشتن
wirte only
تنها نوشتن
editorialized
سرمقاله نوشتن
editorialize
سرمقاله نوشتن
editorialising
سرمقاله نوشتن
to write out
بتفضیل نوشتن
to write off
به اسانی نوشتن
editorialises
سرمقاله نوشتن
editorialised
سرمقاله نوشتن
commentate
تقریظ نوشتن
to dip ones pen in gall
سخت نوشتن
itemizing
به اقلام نوشتن
tired of writing
خسته از نوشتن
tablets
بر لوح نوشتن
commentated
تقریظ نوشتن
commentates
تقریظ نوشتن
read/write head
هدخواندن- نوشتن
editorializes
سرمقاله نوشتن
write-up
به تفصیل نوشتن
write-ups
به تفصیل نوشتن
overwrite
دومرتبه نوشتن
write off
زود نوشتن
scribble
باشتاب نوشتن
scribbled
باشتاب نوشتن
scribbles
باشتاب نوشتن
scribbling
باشتاب نوشتن
write-off
زود نوشتن
write-offs
زود نوشتن
editorializing
سرمقاله نوشتن
list
در فهرست نوشتن
program
برنامه نوشتن
write out
به تفصیل نوشتن
programs
برنامه نوشتن
itemizes
به اقلام نوشتن
miswrite
اشتباه نوشتن
circumscribe
نوشتن در دور
itemising
به اقلام نوشتن
circumscribed
نوشتن در دور
inscroll
در طومار نوشتن
impanel
در صورت نوشتن
graphic
وابسته به فن نوشتن
i am weary of writing
از نوشتن خسته
gloss
حاشیه نوشتن بر
hyphenate
با خط پیوند نوشتن
handwrite
بادست نوشتن
graphomania
شهوت نوشتن
circumscribes
نوشتن در دور
itemises
به اقلام نوشتن
engross
درشت نوشتن
elegize
قصیده نوشتن
double space
یک خط درمیان نوشتن
autographs
دستخط نوشتن
itemized
به اقلام نوشتن
read/write
خواندن- نوشتن
autograph
دستخط نوشتن
r/w
خواندن- نوشتن
autographed
دستخط نوشتن
precis
خلاصه نوشتن
poetize
شعر نوشتن
poeticize
شعر نوشتن
overwrite
جای نوشتن
overwrite
زیاد نوشتن
over write
جای نوشتن
jotted
با شتاب نوشتن
commentating
تقریظ نوشتن
jots
با شتاب نوشتن
jot
با شتاب نوشتن
itemize
به اقلام نوشتن
autographing
دستخط نوشتن
capitalize
باحروف درشت نوشتن
typed
با ماشین تحریر نوشتن
capitalising
باحروف درشت نوشتن
types
با ماشین تحریر نوشتن
type
با ماشین تحریر نوشتن
capitalised
باحروف درشت نوشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com