Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
aliterary production
فراورده یا محصول ادبی تالیف
Other Matches
production
فراورده محصول
productions
فراورده محصول
product
نتیجه کار محصول فراورده
products
نتیجه کار محصول فراورده
piracy
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
exchanged
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanging
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchange
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanges
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
punched
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punch
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punches
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
product
فراورده
products
فراورده
supplying
فراورده
supply
فراورده
supplied
فراورده
literary work
تالیف
literary property
حق تالیف
copyrights
حق تالیف
conflation
تالیف
the profession of letters
تالیف
compilation
تالیف
compilations
تالیف
copyright
حق تالیف
intermediate product
فراورده واسطه
distillate
هر فراورده نفتی
by product material
فراورده فرعی
distillate
فراورده تقطیر
volatility product
فراورده فرار
by-product
فراورده جنبی
end product
فراورده نهایی
coproduct
فراورده جنبی
processed
اموده فراورده
by-products
فراورده جنبی
by product
فراورده فرعی
program product
فراورده برنامه
product scale
مقیاس فراورده
writes
تالیف کردن
copyrights
حق تالیف و تصنیف
compiling
تالیف کردن
authorship
تالیف و تصنیف
copyright
حق تالیف و تصنیف
write
تالیف کردن
compiled
تالیف کردن
map compilation
تالیف نقشه
compiles
تالیف کردن
syncretism
تالیف عقایدمختلف
synthetism
تالیف گرایی
compile
تالیف کردن
essay
تالیف مقاله نویسی
essays
تالیف مقاله نویسی
compile
گرداوردن تالیف کردن
compiled
گرداوردن تالیف کردن
compiling
گرداوردن تالیف کردن
coauthor
شریک در تالیف ونگارش
compiles
گرداوردن تالیف کردن
acceptable alter nate product
فراورده مشابه قابل قبول
acceptable product
فراورده جانشین قابل قبول
benzole
فراورده قیر زغال سنگ
iso product curve
منحنی برابری محصول منحنی محصول یکسان
cad
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cads
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
royalty
حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
scissors and paste
تالیف کتابی با برشهای کتابهای دیگر
royalties
حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
pirate
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
pirates
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
pirating
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
pirated
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
pseudepigrapha
نوشته هاوکتابهای مشکوک الاعتباری که تالیف انهارابنویسندگان نسبت میدهد
lowliness
بی ادبی
impoliteness
بی ادبی
indecorousness
بی ادبی
inurbanity
بی ادبی
literary
ادبی
discourtesy
بی ادبی
literay
ادبی
misbehaciour
بی ادبی
irreverence
بی ادبی
clownishness
بی ادبی
churlishness
بی ادبی
belletristic
ادبی
misbehaving
بی ادبی کردن
misbehaves
بی ادبی کردن
apologias
پوزش ادبی
plagiarist
سارق ادبی
misbehaved
بی ادبی کردن
pirating
دزد ادبی
pirates
دزد ادبی
plagiary
دزدی ادبی
misbehave
بی ادبی کردن
pirated
دزد ادبی
plagiarizer
دزد ادبی
apologia
پوزش ادبی
anthologies
گلچین ادبی
cribs
دزدی ادبی
cribbing
دزدی ادبی
cribbed
دزدی ادبی
to misbehave oneself
بی ادبی کردن
stylistic
ادبی ادیبانه
crib
دزدی ادبی
locus
مثال ادبی
anthology
گلچین ادبی
figure of speech
صنایع ادبی
pirate
دزد ادبی
literary property
حق مالکیت ادبی
skit
هجو ادبی
piracy
دزدی ادبی
literarily
بطور ادبی
skits
هجو ادبی
literal interpretation
تفسیر ادبی
criticisms
نقد ادبی
gobbet
گلچین ادبی
florilegium
گلچین ادبی
criticism
نقد ادبی
gobbets
گلچین ادبی
analecta
گلچین ادبی
analecta
قطعات ادبی
plagiarism
دزدی ادبی
analects
گلچین ادبی
miscellanea
جنگ ادبی
imagery
تشبیه ادبی
garlands
گلچین ادبی
reviewers
منقد ادبی
reviewer
منقد ادبی
garland
گلچین ادبی
moral theology
لاهوت ادبی
criticised
نقد ادبی کردن
He is courteous ( respectful ).
آدم با ادبی است
criticises
نقد ادبی کردن
criticising
نقد ادبی کردن
criticize
نقد ادبی کردن
criticized
نقد ادبی کردن
criticizes
نقد ادبی کردن
criticizing
نقد ادبی کردن
architectonics
ساختمان اثر ادبی
didactic
یاد دهنده ادبی
pirating
دزدی ادبی کردن
bluestockings
دارای ذوق ادبی
bluestocking
دارای ذوق ادبی
textual critic
ناقد ادبی منقد
locus classicus
عبارت نمونه ادبی
textual critic
نقدگر متون ادبی
stylistic
وابسته به انشای ادبی
chefs-d'oeuvre
شاهکار ادبی یا هنری
chef-d'oeuvre
شاهکار ادبی یا هنری
chef d'oeuvre
شاهکار ادبی یا هنری
textual critic
نقد ادبی متون
analects
قطعات ادبی منتخبات
piece
قطعه ادبی یاموسیقی
dialogues
مکالمات ادبی و دراماتیک
stylist
از نظر سبک ادبی
dialogue
مکالمات ادبی و دراماتیک
pirate
دزدی ادبی کردن
pirated
دزدی ادبی کردن
stylists
از نظر سبک ادبی
pirates
دزدی ادبی کردن
pieces
قطعه ادبی یاموسیقی
epigone
مقلد اثار ادبی و هنری
pastiche
تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
pastiches
تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
morceau
قطعه ادبی یاموسیقی کوتاه
anthologize
گلچین ادبی جمع کردن
the desk
کار دفتری یا ادبی یاروحانی
magnum opus
مهمترین اثر ادبی یا هنری
slang
واژه عامیانه وغیر ادبی
piracy
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
academic
مربوط به فرهنگستان ادبی یا انجمن علمی
renaissance
دوره تجدد ادبی و فرهنگی رنسانس
plagiarizes
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
cool one's heels
<idiom>
به علت بی ادبی دیگران منتظر ماندن
plagiarising
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarized
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
anthologist
متخصص و متبحردر گلچین قطعات ادبی
plagiarises
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
architectonic
مربوط به فن معماری یاساختمان اثر ادبی
sketchbook
کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
plagiarised
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
academical
ادبی عضو انجمن دانش بافرهنگستان
plagiarize
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizing
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
set pieces
قطعه ادبی ویا موسیقی منفردومشخص
sketchbooks
کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
plagiary
سارق اثار ادبی و هنری دیگران
plagiarist
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
set piece
قطعه ادبی ویا موسیقی منفردومشخص
classicize
ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
Nothing can excuse such impoliteness.
هیچ عذری برای بی ادبی پذیرفته نیست
neoscholasticism
نهضت ادبی ادبای کاتولیک قرن نوزدهم
local colour
نمایش جا و زبان و عادات محلی در اثار ادبی
sturm und drang
نهضت ادبی رمانتیک المان پس از انقلاب فرانسه
locus classicus
مثال ادبی برای توضیح کلمه یاموضوعی
author language
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
author
: نویسندگی کردن تالیف و تصنیف کردن
ethic
روش اخلاقی یک نویسنده یامکتب علمی یا ادبی و یاهنری
exegeses
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
exegesis
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
parodist
کسیکه نوشته ادبی راتقلیدکرده بصورت هزل درمیاورد
pot-boilers
کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com