English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
English Persian
named airport of departure فرودگاه معین برای حرکت
Other Matches
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
time charter اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
Is there a train to the airport? آیا برای فرودگاه قطار هست؟
Is there a bus to the airport? آیا برای فرودگاه اتوبوس هست؟
pioneer heliport فرودگاه هلی کوپتر صحرایی فرودگاه موقت
gaited اسب دارای حرکت پاهای معین
bingo علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
hard stand بارانداز داخل فرودگاه محل پارک اسفالت شده برای خودروها
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
senior مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
tabulation 1-مرتب کردن جدول اعداد.2-حرکت نوک چاپ یا نشانه گر در یک فاصله معین شده در امتداد یک خط
to set measures to anything برای چیزی اندازه یا حد معین کردن
tc اجاره دربست برای مدت معین
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
applied برای هدف معین بکار رفته کاربسته
to settle an a برای کسی مقر ری سالیانه معین کردن
time distance مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
blocks یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocked یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
time charter اجاره کردن وسیله نقلیه برای مدت معین
set up اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
block یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
tick mark علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
rain check <idiom> رد کردن درخواستی برای یک تاریخ معین و موکول آن به زمان دیگر
blanket لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
so علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
blankets لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blanketed لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
signals علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
code level تعداد بیت هایی که برای نمایش یک کاراکتر معین بکارمی روند
pit board تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
assessed value ارزشی که به منظور خاص برای یکی از اقلام دارایی معین میشود
ratioing کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی
hopple وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobble وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
calling sequence مجموعهای مشخص ازدستورالعمل و داده که برای فراخوانی یک ریزبرنامه معین ضروری است
hobbling وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbles وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
bend allowance فاصله خطی اضافی روی ورقه ها برای ایجاد خم هایی با شعاع معین
hobbled وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
holotype نمونهای که نویسنده یا دانشمندی برای معرفی یک راسته یا دسته ازجانوران وگیاهان معین میکند
authorization to copy اجازه ناشر نرم افزار به کاربر برای کپی کردن از برنامه در تعدادی معین
false attack حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین
splits زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
controlled airspace قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
tack سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
zahn cup محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
named departure point نقطه مشخص برای حرکت
marching orders فرمان حرکت برای جنگ
brush block سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
transhumant حرکت کننده بسوی کوهستان برای چرا
fin جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
fins جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
enroute personnel افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
water level سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
heading select feature عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
go baseline حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس
rocker arm اهرم خود کار برای حرکت سوپاپ ماشین
golf car وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
stunting حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
low low حرکت یواشترازمعمول برای عادت کردن به حمل بار سنگین
stunts حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
flops شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
stunt حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
bell crank اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
counter disengagement حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
hydroplaning نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
flopped شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopping شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
hydroplaned نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplanes نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
flop شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
hydroplane نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
end stop [Engineering] توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
boost rocket موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
stop [Engineering] توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
deflector صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
gluteus یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
attitude motor موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
pedrail اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار
capturing کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
hypoid چرخدنده هایی برای انتقال حرکت و قدرت بین شفت ها یامحورهای متنافر
captures کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
skate off حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
capture کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
bracket رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
half area محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
CD دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
hangers اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
CDs دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
passes یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
check point نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
pass یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passed یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
hanger اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
technical escort پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
stroboscope وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
solid چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
solids چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
control column فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
air strip فرودگاه
airdrome فرودگاه
fielded فرودگاه
airfields فرودگاه
airfield فرودگاه
landing field فرودگاه
air field فرودگاه
field فرودگاه
airstrips فرودگاه
airstrip فرودگاه
aerodrome فرودگاه
aerodromes فرودگاه
airport فرودگاه
airports فرودگاه
fields فرودگاه
differential spoilers اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
gyro برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
landing فرودگاه هواپیما
landings فرودگاه هواپیما
landing place فرودگاه اسکله
flying field میدان فرودگاه
runways باند فرودگاه
runway باند فرودگاه
seadrome فرودگاه دریایی
alternate aerodrome فرودگاه یدکی
heliport فرودگاه هلیکوپتر
heliports فرودگاه هلیکوپتر
aerodromes فرودگاه هواپیما
aerodrome فرودگاه هواپیما
skycap باربر فرودگاه
bingo field فرودگاه یدکی
port فرودگاه هواپیما
bingo field فرودگاه اضطراری
airstrip باند فرودگاه
auxiliary landing field فرودگاه کمکی
air strip باند فرودگاه
airstrips باند فرودگاه
alternative airfield فرودگاه فرعی
departure air field فرودگاه عزیمت
aircraft arresting hook مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
movement credit وقت پیش بینی شده و تعیین شده برای حرکت یک ستون
taxiway محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
via حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
Take me to the airport? مرا به فرودگاه ببرید.
landding کرانه رسمی فرودگاه
helipad فرودگاه هلی کوپتر
departure air field فرودگاه پرواز هواپیما
airfield traffic عبور و مرور فرودگاه
airfield traffic عبورو مرور در فرودگاه
voyage repairs تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
plotters وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotter وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
taxiway جاده یا راه تاکسی رو فرودگاه
How far is it to the airport? تا فرودگاه چقدر راه است؟
switching مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
blitter عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
recovery airfield فرودگاه مخصوص فروداضطراری هواپیماهافرودگاه یدکی
What's the fare to the airport? نرخ کرایه تا فرودگاه چقدر است؟
augmentation support set دستگاه تکمیلی ناوبری هوایی در فرودگاه
airport traffic area منطقه مخصوص عبور ومرور در فرودگاه
markers دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
marker دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
wind tie پرده بادنمای فرودگاه سمت نمای باد
gates محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
gate محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
back نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
backs نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
zmarker beacon برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
canards رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canard رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com