Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
English
Persian
trough of the sea
فضای میان دو موج
Search result with all words
glade
فضای میان جنگل
glades
فضای میان جنگل
kerning
کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
Other Matches
medoterranean
واقع در میان چند زمین میان زمینی
intervenient
در میان اینده واقع در میان
futtock
میان چوب میان تیر
ullage
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
bin storage space
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
psychophysics
علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
gross space
فضای کلی
covered space
فضای پوشیده
void
فضای خالی
covered space
فضای سر پوشیده
aerospace
فضای هوایی
reflector space
فضای بازتابی
psychological space
فضای روانی
phase space
فضای فازی
hollow space
فضای توخالی
free space
فضای ازاد
workspace
فضای کاری
work space
فضای دایر
vacuity
فضای خالی
free space
فضای خالی
subspace
فضای فرعی
campuses
فضای باز
campus
فضای باز
clearance
فضای بیکار
clearance
فضای بازی
phase space
فضای فاز
bad break
فضای خالی
vacuumed
فضای تهی
vacuuming
فضای تهی
vacuums
فضای تهی
opened
فضای باز
opens
فضای باز
cellarage
فضای زیرزمین
out of doors
فضای ازاد
eucleadian space
فضای اقلیدسی
atmospheric environement
فضای جوی
life space
فضای زیست
lebensraum
فضای حیاتی
vacuum
فضای تهی
open
فضای باز
expanse
فضای زیاد
image space
فضای تصویر
space
فضای خالی
spaces
فضای خالی
out of door
فضای ازاد
coordination sphere
فضای کوئوردیناسیون
boot
فضای ترانک
open area
فضای ازاد
masks
پوشاندن فضای
mask
پوشاندن فضای
acceleration space
فضای شتاب
expanses
فضای زیاد
lacuna
فضای خالی
biosphere
فضای زیست
cavity
فضای خالی
cavities
فضای مجوف
cylinder capacity
فضای سیلندر
cavity
فضای مجوف
deep space
فضای سه بعدی
danger space
فضای خطرناک
dead space
فضای مرده
dead space
فضای راکد
airspace
فضای هوایی
fornix
فضای مجوف
floorage
فضای صحن
floor space
فضای اشکوب
cavities
فضای خالی
aerospace
فضای ماوراء جو
linear space
فضای برداری
[ریاضی]
vector space
فضای خطی
[ریاضی]
airspace control
کنترل فضای هوایی
address apace
فضای آدرس دهی
perimeters
فضای احاطه کننده
danger space
فضای هوایی خطرناک
catcher space
فضای اوسیلاسیون زای
open cut
حفاری در فضای باز
airspace
[over a country]
فضای هوایی
[در کشوری]
loading space
فضای قابل بارگیری
interstaller space
فضای بین- ستارهای
margin
زمان یا فضای اضافی
memory address space
فضای نشانی حافظه
linear space
فضای خطی
[ریاضی]
buncher space
فضای تحمیل سرعتی
cathode dark space
فضای تاریک کاتد
cathode glow
فضای روشن کاتد
margins
زمان یا فضای اضافی
aston dark space
فضای تاریک استن
fanfare
نمایش در فضای باز
fanfares
نمایش در فضای باز
anode dark space
فضای تاریک اند
to close airspace
محصورکردن فضای هوایی
landscape garden
طراحی فضای سبز
faraday dark space
فضای تاریک فارادی
hittorf dark space
فضای تاریک کاتد
topological space
فضای توپولوژیک
[ریاضی]
Euclidean space
فضای اقلیدسی
[ریاضی]
metric space
فضای متریک
[ریاضی]
runout
فضای عمل یک سیستم
perimeter
فضای احاطه کننده
vector space
فضای برداری
[ریاضی]
floor space occupied
فضای مورد نیاز
hair space
فضای باریکی درچاپ
furnace room
فضای داخل کوره
metric space
فضای متری
[ریاضی]
inane
چرند فضای نامحدود
the infinite space
فضای بیکران لاینتاهی
foresheets
فضای جلوی قایق
hittorf dark space
فضای تاریک هیتورف
payload space
فضای بار مفید
perspective space
نمایش فضای سه بعدی
drift space
فضای تبدیل تحمیل
crookes dark space
فضای تاریک هیتورف
crookes dark space
فضای تاریک کاتد
atmosphere
فضای اطراف هرجسمی
atmospheres
فضای اطراف هرجسمی
phase space cell
پیل فضای فاز
blank
سفید فضای خالی
blankest
سفید فضای خالی
thru
از میان
diameter
میان بر
centered
میان
diameters
میان بر
crosscut
میان بر
centers
میان
in our midst
در میان ما
center
میان
centred
میان
centre
میان
per
از میان
cross country
میان بر
half back
میان
middling
میان
waistlines
میان
waistline
میان
intershoot
در میان
in the midden of
در میان
overthwart
از میان
staggers
یک در میان
amid
در میان
among
میان
omphalos
میان
midrib
رگ میان
shortcut
میان بر
into
در میان
mongst
میان
between
میان
through
از میان
amongst
در میان
middle part
میان
staggering
یک در میان
mean water
میان اب
middles
میان
waists
میان
middle
میان
mean line
خط میان
waist
میان
stagger
یک در میان
mesocarp
میان بر
three-dimensional space
فضای سه بعدی
[ریاضی]
[فیزیک]
space above property
فضای قسمت بالای ملک
space
فضای خالی بین حروف یا خط ها
compact
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compacted
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
fifo
فضای ذخیره سازی موقت
hyphenated
نوشته شده با فضای خالی
inner product space
فضای ضرب داخلی
[ریاضی]
compacts
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
controlled airspace
فضای هوایی کنترل شده
compacting
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
user area
فضای مخصوص استفاده کننده
cod
فضای داخل خلیج یادریاچه
pre-Hilbert space
فضای ضرب داخلی
[ریاضی]
clearance
هوا فضای خالی فاصله
spaces
فضای خالی بین حروف یا خط ها
bossing
[فضای خالی زیر پنجره]
outer space
فضای خارج از هوا یا جوزمین
it takes much room
فضای زیادی را اشغال میکند
broadcasts
توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
broadcast
توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
deep space
فضای خارج از منضومه شمسی
caret
نشانه " ^ " در فضای کلید کنترل
to close airspace
مسدود کردن فضای هوایی
low memory
فضای حافظه تا چند کیلوبایت
air-hole
[تهویه فضای خالی سرداب]
frame
و مرز اطراف فضای پنجره
dead space
زاویه بیروح فضای کور
airspace control
کنترل کردن فضای هوایی
enclosure
میان بار
interpersonal
میان فردی
middle age
میان سال
of middle a
میان سال
interposes
پا به میان گذاردن
enclosures
میان بار
interindividual
میان فردی
midweek
میان هفته
interpolations
میان یابی
bummer
چرخ میان
interpolation
میان یابی
middle-aged
میان سال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com