Total search result: 201 (8 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
program loans |
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها |
|
|
Other Matches |
|
project loans |
قرضههای مربوط به انجام طرحهای توسعه |
project loans |
قرضههای مربوط به پروژه ها |
job to job transition |
فرایند جستجوی یک برنامه وفایلهای مربوط به ان واماده کردن کامپیوتر جهت اجرای یک کار خاص |
software |
هر برنامه یا گروه برنامه هایی که نحوه اجرای نرم افزار را مشخص میکند و شامل سیستم عامل , پردازشگر کلمه و برنامههای کاربردی است |
dump |
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند |
foreground |
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری |
file level model |
نمونهای مربوط به تعریف ساختارهای داده برای کارایی بهینه برنامههای کاربردی یا بررسیهای پایگاه |
out of line |
جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند |
armstrong |
سیستم اجرای فرامین مربوط به مسلح کردن ماسوره موشکها |
child process |
تابع یا برنامهای که توسط برنامههای دیگر فراخوانده می شوند و در حین اجرای برنامه دوم فعال می مانند |
child program |
تابع یا برنامهای که توسط برنامههای دیگر فراخوانده می شوند و در حین اجرای برنامه دوم فعال می مانند |
tactically |
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی |
tactical |
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی |
inference |
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد |
inferences |
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد |
bioclimatic |
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی |
elevation guidance |
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما |
victual |
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار |
auditory |
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری |
genital |
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی |
curricular |
مربوط به برنامه تحصیلی |
supervisory |
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور |
Borland |
شرکت نرم افزاری که زبانهای برنامه نویسی زیادی را توسعه داده است و نیز سیتمهای پایگاه داده ها و برنامههای صفحه گسترده |
down |
مربوط به کامپیوتر ها یا برنامه ها آنچه کار نمیکند |
run duration |
خطایی که هنگام اجرای برنامه یا وقوع خطا در حین اجرای برنامه تشخیص داده شود |
relative |
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است |
acoustic |
مربوط به صدا مربوط به سامعه |
acoustical |
مربوط به صدا مربوط به سامعه |
robotics |
مط العه هوش مصنوعی , برنامه ریزی و سافت مربوط به ساخت رباتها |
event driven |
برنامه کامپیوتری یا فرآیند که هر مرحله اجرا مربوط به عملیات خارجی است |
distance angle |
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف |
range component |
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد |
xenial |
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان |
symbol |
لیست بر چسب ها و نام ها در کامپایلر یا اسجلر که مربوط به آدرس آنها در برنامه که ماشین است |
civil appropriation |
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی |
forking |
پوشهای که فایل فایلهای سیستم و اطلاعات مربوط به یک فایل یا برنامه کاربردی است |
fork |
پوشهای که فایل فایلهای سیستم و اطلاعات مربوط به یک فایل یا برنامه کاربردی است |
ansi |
سازمان آمریکایی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری را مشخص میکند که آنچه مربوط به زبانهای سطح بالای برنامه نویس میشود هم شامل آن است |
chaining |
اجرای یک برنامه خیلی بزرگ که با اجرای بخشهای کوچکتر در یک زمان |
swaps |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swops |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swopped |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swapped |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swap |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swopping |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
jobs |
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند |
job |
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند |
formulas |
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه |
formulae |
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه |
formula |
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه |
compatibility |
پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند |
hypobaric |
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو |
applet |
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3- |
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code |
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری |
pipeline |
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه |
pipelines |
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه |
executives |
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند |
supervisory |
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتری که اجرای تعبیر برنامه ها را کنترل میکند |
executive |
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند |
calling |
مجموعهای از دستورات برنامه برای اجرای مستقیم از زیر برنامه |
stops |
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند |
stopped |
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند |
stopping |
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند |
stop |
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند |
main line program |
بخشی از یک برنامه که ترتیب اجرای سایر واحدهای موجوددر برنامه را کنترل میکند |
concurrent |
اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت |
sections |
بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه |
section |
بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه |
segments |
بخش از برنامه اصلی که مستقلاگ اجرا شود و نیازی به اجرای تعبیر برنامه نیست |
segment |
بخش از برنامه اصلی که مستقلاگ اجرا شود و نیازی به اجرای تعبیر برنامه نیست |
annotation |
توضیح یا توجه در برنامه در مورد نحوه اجرای برنامه |
annotations |
توضیح یا توجه در برنامه در مورد نحوه اجرای برنامه |
mode |
وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه |
modes |
وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه |
foreground processing |
اجرای خودکار برنامههای کامپیوتر که برای به انحصاردر اوردن امکانات کامپیوترطراحی شده اند |
softer |
دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند |
softest |
دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند |
soft |
دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند |
development support library |
امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند |
compiling |
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد |
compiles |
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد |
compiled |
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد |
compile |
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد |
network computer |
نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است |
Visual C |
محصول توسعه یافته ماکروسافت که امکان ایجاد برنامههای کاربردی ویندوز با رسم واسط های کاربر و اتصال کد زبان C را برقرار میکند |
standards |
حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد |
standard |
حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد |
programmers |
برنامه نویسی که برنامههای کاربردی می نویسد |
programmer |
برنامه نویسی که برنامههای کاربردی می نویسد |
authoring |
ابزاری که برای توسعه برنامههای کاربردی چند منظوره استفاده می شوند. که شامل دستورات خاص برای کنترل درایو -CD ROM |
non dedicated server |
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است |
forth |
زبان برنامه نویس کامپیوتر در برنامههای کنترلی |
development plan |
برنامه توسعه |
program development tools |
ابزار توسعه برنامه |
development planning |
برنامه ریزی توسعه |
as for |
مربوط به |
proper |
مربوط |
for |
مربوط به |
irrelevant |
نا مربوط |
vespertinal |
مربوط به شب |
germane |
مربوط |
pertinenet |
مربوط |
apposite |
مربوط |
pertaining |
مربوط به |
hydraulic |
مربوط به اب |
affined |
مربوط |
coordinate |
مربوط |
relevant |
مربوط |
curatorial |
مربوط به |
pertinent |
مربوط |
cretaceous |
مربوط به گچ |
related |
مربوط |
correspondent |
مربوط به |
condequent |
مربوط |
pertinent |
مربوط به |
eight bit system |
مربوط به یک |
correspondents |
مربوط به |
lineal |
مربوط به خط |
coherent |
مربوط |
caprine |
مربوط به بز |
authoring |
زبان برنامه نویسی برای نوشتن برنامههای CAL و آموزشی |
general |
برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد |
generals |
برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد |
program execution |
اجرای برنامه |
plan implementation |
اجرای برنامه |
cobol |
زبان برنامه سازی که بیشتر در برنامههای کاربردی تجاری به کار می رود |
glossal |
مربوط به زبان |
haemic |
مربوط بخون |
glyptic |
مربوط به حکاکی |
pyric |
مربوط به سوختن |
collegial |
مربوط به دانشکده |
computational |
مربوط به یک محاسبه |
quadrantal |
مربوط به تراز |
commisural |
مربوط به درزوپیوندگاه |
nasal |
مربوط به بینی |
nautical |
مربوط به کشتیرانی |
goidelic |
مربوط بسلت |
ovarian |
مربوط به تخمدان |
pyrotechnic |
مربوط به فن اتشبازی |
residential |
مربوط به اقامت |
racing |
مربوط بمسابقه |
outbound |
مربوط به خارج |
dependent |
مربوط محتاج |
concern |
مربوط بودن به |
hominoid |
مربوط به بشر |
hawaiian |
مربوط به هاوایی |
procephalic |
مربوط به جلو سر |
professorate |
مربوط به استادی |
fractional |
مربوط به بخشهایی |
fractional |
مربوط به بخشها |
concerns |
مربوط بودن به |
bawdy |
مربوط به جاکشی |
graphic |
مربوط به نقاشی |
horsy |
مربوط به اسب |
baronial |
مربوط به بارون |
coherently |
بطور مربوط |
Americans |
مربوط بامریکا |
filiate |
مربوط ساختن |
municipal |
مربوط به شهرداری |
faunae |
مربوط به جانوران |
expiratory |
مربوط به زفیر |
shipboard |
مربوط به ناو |
familial |
مربوط به خانواده |
post |
مربوط به پست |
post- |
مربوط به پست |
posted |
مربوط به پست |
dictoral |
مربوط به دکتری |
posts |
مربوط به پست |
material |
مربوط جسم |
materials |
مربوط جسم |
divisional |
مربوط به تقسیم |
numerical |
مربوط به اعداد |
attached |
مربوط متعلق |
circumstantial |
مربوط به موقعیت |
American |
مربوط بامریکا |
genethliac |
مربوط به طالع |
textual |
مربوط به متن یا نص |
avuncular |
مربوط بدایی |
commercial |
مربوط به تجارت |
garlicky |
مربوط به سیر |
gallinaceous |
مربوط بماکیان |
ameboid |
مربوط به امیب |
four dimensional |
مربوط به بعدچهارم |
thermal |
مربوط به گرما |
corresponsive |
مربوط بیکدیگر |
military |
مربوط به نظام |
sensorimotor |
مربوط به حس حرکت |
valedictory |
مربوط به خداحافظی |
fistulous |
مربوط به ناسور |
psychiatric |
مربوط به روانپزشکی |
pertian |
مربوط بودن |
tutorials |
مربوط به قیمومت |
amebic |
مربوط به امیب |
ammino |
مربوط به امونیاک |
analitical |
مربوط به تجزیه |
anent |
در مشارکت با مربوط به |
anglian |
مربوط به نژاد |
irrelative |
نا مربوط مطلق |
c |
مربوط به کامپیوتر |
arbitral |
مربوط به حکمیت |