English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
multiplying reel قرقره ماهیگیری که با یک حرکت دست چندبار می چرخد
Other Matches
reeling قرقره ماهیگیری
reels قرقره ماهیگیری
reeled قرقره ماهیگیری
reel قرقره ماهیگیری
june bug نوعی قرقره ماهیگیری
spin casting reel قرقره چرخان ماهیگیری
bail lock قفل قرقره ماهیگیری
fly reel قرقره ساده ماهیگیری
spinning reel قرقره چرخان ماهیگیری
indiana نوعی قرقره ماهیگیری
bay reel قرقره کوچک ماهیگیری
automatic reel قرقره خودکار ماهیگیری
spinning rod چوب ماهیگیری با قرقره چرخان
fixed spool قسمت ثابت قرقره ماهیگیری
free spool چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
clicks گیر کردن قرقره ماهیگیری
strip نخ را با دست از قرقره ماهیگیری کشیدن
bird's nest قسمت عقبی قرقره ماهیگیری
click گیر کردن قرقره ماهیگیری
clicked گیر کردن قرقره ماهیگیری
spin casting rod چوب ماهیگیری با قرقره چرخان
spools قرقره استوانهای برای پیچیدن نخ ماهیگیری
star drag وسیله کشیدن نخ روی قرقره ماهیگیری
spool قرقره استوانهای برای پیچیدن نخ ماهیگیری
bail فلزی بشکل لا وصل به قرقره ماهیگیری برای پیچیدن نخ
backing کمان نوارپیچی شده برای ازدیادمقاومت نخ دخیره دور قرقره ماهیگیری
drag ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
dragged ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
drags ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
cup حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
cups حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
cupped حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
paddles وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
paddled وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
paddle وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
paddling وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
mechanical mouse mouse حرکت داده میشود و توپ درون آن می چرخد و به احساس کننده ها که حرکات افق و عمودی را کنترل می کنند برخورد میکند
trolling ماهیگیری با حرکت قایق و ازعقب ان
live lining ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
cable drum قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
towing به حرکت دراوردن هواپیمای بی موتور با هواپیمای موتوردار یا اتومبیل یا قرقره و طناب
polycarpic چندبار میوه اور
polycarpous چندبار میوه اور
sleepers میلهای در بولینگ که پشت میله دیگر مانده اسبی که پس از چندبار ناکامی پیروزمیشود
sleeper میلهای در بولینگ که پشت میله دیگر مانده اسبی که پس از چندبار ناکامی پیروزمیشود
circulating آنچه به راحتی می چرخد
circulars آنچه در یک دایره می چرخد
circular آنچه در یک دایره می چرخد
reel دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
The earth moves round the sun. زمین دوز خورشید می چرخد
reels دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeled دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeling دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
The whirligig of time revolves. دوران دایمی زمان می چرخد.
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
stepping motor موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد.
stepper motor موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد.
reels دستگاه چرخنده خالی که نوار را که از طرف پر می چرخد ذخیره میکند
reel دستگاه چرخنده خالی که نوار را که از طرف پر می چرخد ذخیره میکند
reeled دستگاه چرخنده خالی که نوار را که از طرف پر می چرخد ذخیره میکند
stepped motor دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
axis 1-خط ی که چیزی اطراف آن می چرخد 2-خط مرجعی که پایه مختصات یک گراف است
reeling دستگاه چرخنده خالی که نوار را که از طرف پر می چرخد ذخیره میکند
non tilting mixer بتن ساز دواری که مخزن ان دارای دو سوراخ میباشد وحول محور افقی می چرخد
hitch and go نوعی پاس که گیرنده بجلو می دود و به سمت دیگر می چرخد و باز به جلو ادامه میدهد
mouse توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
mouses توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
plotter وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
plotters وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
constant فن آوری دیسک که در آن دیسک با سرعتهای مختلف طبق شیار می چرخد
autos متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
constants فن آوری دیسک که در آن دیسک با سرعتهای مختلف طبق شیار می چرخد
auto متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
grouse با قرقره
groused با قرقره
grousing با قرقره
wharve قرقره
reel قرقره
reels قرقره
reeled قرقره
spool قرقره
grouses با قرقره
spools قرقره
reeling قرقره
bobbin قرقره
bobbins قرقره
hasp قرقره
hasps قرقره
blocks قرقره
chain block قرقره
blocked قرقره
hank قرقره
hanks قرقره
pulley قرقره
block قرقره
pulleys قرقره
pully قرقره
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
idle pulley قرقره راهنما
inductorium قرقره القا
tackled قرقره و طناب
ruhmkorff coil قرقره رومکورف
jigger طناب قرقره
rollers قرقره نورد
snatch block قرقره پران
tackling قرقره و طناب
roller قرقره نورد
cord pulley قرقره و طناب
tackling قرقره قلاب
reels قرقره سیم
spool قرقره سیم
block and tackle طناب و قرقره
reeling قرقره سیم
block and tackle قرقره و زنجیر
burton طناب و قرقره
tackles قرقره و طناب
chain pulley قرقره زنجیر
tackled قرقره قلاب
tackle قرقره و طناب
block جعبه قرقره
pulley face تاج قرقره
fiddle blocks قرقره پلهای
pully block قرقره مرکب
tape spool قرقره نوار
fiddle blocks قرقره مضاعف
gorcock با قرقره قرمز
idler pulley قرقره زنجیر
swivel block قرقره گردان
gantline طناب قرقره
grooved drum قرقره شیاردار
spools قرقره سیم
common block قرقره عادی
unreel از قرقره بازکردن
driving pulley قرقره محرکه
fall طناب قرقره
tackles قرقره قلاب
blocked جعبه قرقره
tackle قرقره قلاب
common block قرقره چوبی
blocks جعبه قرقره
reeled قرقره سیم
reel قرقره سیم
drum رسانه خروجی کامپیوتر که حاوی یک قطعه متحرک و یک کاغذ است که می چرخد و باعث ایجاد الگوهاو متن هایی میشود وقتی که هر دو در جهت مختلف می چرخند
drummed رسانه خروجی کامپیوتر که حاوی یک قطعه متحرک و یک کاغذ است که می چرخد و باعث ایجاد الگوهاو متن هایی میشود وقتی که هر دو در جهت مختلف می چرخند
hub (وسط چرخ که اغلب بلبرینگ دارد و روی محور یا آسه می چرخد) توپی، چرخمیان، ناف، (مرکز فعالیت یا اهمیت یا توجه و غیره) کانون، قلبگاه، میانگاه، توپی چر، قطب
skateboard وسیله کوتاهی با 4 قرقره
skateboards وسیله کوتاهی با 4 قرقره
internal bound block قرقره مغز فلز
single whip قرقره قلاب تک قرقرهای
sheave شیار قرقره تاکل
fairlead موت قرقره دار
clump block قرقره دهان گشاد
jigger جفت قرقره ناهمسان
reels قرقره سیم کشی
winding drum قرقره سیم پیچی
swallow شیار قرقره تاکل
luff tackle قرقره قلاب دو شیاره
blocked قرقره طناب خور
reeled قرقره سیم کشی
turns پیچ خوردگی قرقره
turn پیچ خوردگی قرقره
blocks قرقره طناب خور
squiggles در دهان قرقره کردن
tackle block دستگاه قرقره جرثقیل
tail block قرقره طناب دار
reel قرقره سیم کشی
swallowed شیار قرقره تاکل
tackle قلاب قرقره جرثقیل
swallowing شیار قرقره تاکل
spool هرچیزی شبیه قرقره
spool قرقره سیم کشی
reeling قرقره سیم کشی
tackling قلاب قرقره جرثقیل
spools هرچیزی شبیه قرقره
spools قرقره سیم کشی
swallows شیار قرقره تاکل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com