Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
headstock
قسمتی ازماشین که میله گردندهای روی ان قرارمیگیرد
Other Matches
hypotrachelion
[um]
[در معماری کلاسیک قسمتی بین سرستون و میله ستون]
distance
مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
distances
مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
ergonomics
علم و تکنولوژی ایمنی راحتی و سادگی استفاده ازماشین
head piece
سر هر التی که روی سر قرارمیگیرد
null hypothesis
فرضیه اولیهای که مورد ازمون قرارمیگیرد
active stock
موجودی انبار که مورد استفاده قرارمیگیرد
torsel
تیکه چوب در دیوارکه سرتیرروی ان قرارمیگیرد
tenpin
میله بطری شکل مخصوص بازی 01 میله بولینگ
shank
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
monofuel
سوختی که بتنهایی و بدون نیاز به هوا یا اکسیدکننده دیگر مورد استفاده قرارمیگیرد
double wood
ماندن یک میله بولینگ پشت میله دیگر
feints
حرکت از میله بالا به میله پایین
feinting
حرکت از میله بالا به میله پایین
feinted
حرکت از میله بالا به میله پایین
feint
حرکت از میله بالا به میله پایین
shaft
میله ستون میله چاه
shafts
میله ستون میله چاه
keel area
ناحیه برجسته جانبی تیرک زیر هواپیماهای دریایی که اغلب زیر سطح اب قرارمیگیرد
referee
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereeing
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereed
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
referees
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
standard
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standards
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
portion
قسمتی
triplex
سه قسمتی
partite
قسمتی
triploidy
سه قسمتی
portions
قسمتی
partial
بخشی قسمتی
plank
قسمتی ازبرنامه
flattest
قسمتی از یک عمارت
legs
قسمتی از مسابقه
leg
قسمتی از مسابقه
split second
قسمتی از ثانیه
flat
قسمتی از یک عمارت
pate
سر یا قسمتی از سرانسان
esprit de corps
حمیت قسمتی
spirit de corps
روحیه قسمتی
haxamerous
شش بخشی شش قسمتی
esprit de corps
روحیه قسمتی
tripartition
سه قسمتی کردن
spirit
حمیت قسمتی
triploid
سه قسمتی سه بخشی
spirit de corps
حمیت قسمتی
spiriting
حمیت قسمتی
another guess
قسمتی دیگر
sector
قسمتی ازجبهه
double cloister
راهرو دو قسمتی
sectors
قسمتی ازجبهه
esprit
حمیت قسمتی
fractions
کسر درصدی از قسمتی از
fraction
کسر درصدی از قسمتی از
march unit
قسمتی ازستون راهپیمایی
creased
قسمتی از زمین کریکت
section charge
خرج چند قسمتی
ram's horn
قسمتی ازاستحکامات خندق
crease
قسمتی از زمین کریکت
creasing
قسمتی از زمین کریکت
creases
قسمتی از زمین کریکت
striking out pleading
حذف قسمتی از مدافعات
module
قسمتی از سفینه فضایی
lobotomy
برش قسمتی از مغز
rebate
پرداخت قسمتی از بدهی
lobotomies
برش قسمتی از مغز
helmeted
دارای قسمتی که مانندخودباشد
part
[ial]
payment of a fine
پرداخت قسمتی از جریمه
rebates
پرداخت قسمتی از بدهی
expansion joint
اتصال چند قسمتی
wing
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
aliquot part charge
خرج چند قسمتی
winging
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
modules
قسمتی از سفینه فضایی
neck of the woods
<idiom>
ناحیه یا قسمتی از کشور
zaps
پاک نمودن قسمتی از برنامه
freeboard
قسمتی از قایق که بیرون اب است
baron
شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی
barons
شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی
slot charter
اجاره قسمتی از وسیله نقلیه
hash mark
قسمتی از زمین پس از عبوراز خط یک یاردی
group rendezvous
نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
fractional damage
خسارت وارده به قسمتی از وسیله
aft flap
آخرین قسمت فلپهای سه قسمتی
aliquot propelling charge
خرج پرتاب چند قسمتی
zapping
پاک نمودن قسمتی از برنامه
zapped
پاک نمودن قسمتی از برنامه
whipped
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
whip
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
whips
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
lobectomy
برداشتن قسمتی ازیک عضو
displacement hull
قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
pneumonectomy
قطع وبرداشتن ریه با قسمتی از ان
necks
قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس
neck
قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس
zap
پاک نمودن قسمتی از برنامه
faubourg
قسمتی ازشهر که بیرون دروازه باشد
lectionary
ایات منتخبه یا قسمتی از کتاب مقدس
contract termination
فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
dairy
قسمتی ازمزرعه که لبنیات تهیه میکند
dairies
قسمتی ازمزرعه که لبنیات تهیه میکند
cymric
وابسته به سیمر قسمتی ازبریتانیای کبیر
table flap
قسمتی از میزکه خوابانیده یابلند میشود
tail skid
قسمتی که وزن دم هواپیما رامتحمل میشود
fat bits
بزرگ کردن قسمتی از صفحه نمایش
cropped
حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
alethiology
قسمتی از منطق که باحقیقت سروکار دارد
crop
حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
flushes
خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
flushing
خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
flush
خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
paleocene
قسمتی از دوران سوم زمین شناسی
open ice
قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
judea
یهودیه که قسمتی از جنوب فلسطین بوده
gastrectomy
عمل برداشتن تمام یا قسمتی از معده
crops
حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
saddleback
قسمتی از پشته کوه که مانندزین گاواست
skip
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
accessory of section
قسمتی از موتور که متعلقات روی ان نصب شود
descender
قسمتی از حروف کوچک که پایین تر از خط شروع می شوند
footprints
قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
Please let me take a share in the expenses.
اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
scrap
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scrapped
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
parish
قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
parishes
قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
baying
قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
poking
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
vacuity
قسمتی از بشکه یا هر فرف دیگری که خالی باشد
skipped
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
skips
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
back order
قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
bays
قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
main yard
قسمتی از عرشه که بادبان اصلی در ان واقع است
dower
قسمتی ازدارایی مرد که پس از فوتش به همسر وی می رسد
pokes
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
poked
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
wrists
قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند
wrist
قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند
leg side
قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپزن
slabs
گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
almonry
[قسمتی از ساختمان که خیرات و صدقات را در آنجا می دادند.]
appendix
قسمتی در انتهای کتاب حاوی اطلاعات اضافی
targum
ترجمه زبان ارامی قسمتی از عهد عتیق
appendixes
قسمتی در انتهای کتاب حاوی اطلاعات اضافی
warhead
قسمتی از موشک که حاوی مواد منفجره میباشد
warheads
قسمتی از موشک که حاوی مواد منفجره میباشد
beavers
قسمتی از کلاه خود که پایین صورت را میپوشاند
slab
گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
beaver
قسمتی از کلاه خود که پایین صورت را میپوشاند
entablature
قسمتی از سر ستون که شامل کتیبه وگلویی است
scrapping
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scraps
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
footprint
قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
fermata
تطویل وکشش قسمتی ازموسیقی توسط نوازنده
bayed
قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
bay
قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
poke
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
plateform
بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی بنیاد یا اساس چیزی
outwork
قسمتی از کار شرکت که توسط افرادخارجی انجام میگیرد
daisy ham
قسمتی از گوشت یا استخوان دود داده شانه خوک
land tie
تیر یا جرزی که قسمتی ازدیوار را بزمین اتصال میدهد
nose piece
قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
footing
قسمتی از پی ساختمان که بارها رامستقیما" به خاک منتقل میکند
file handing routine
قسمتی از یک برنامه کامپیوترکه داده را از یک فایل خوانده و در ان می نویسد
ullage
قسمتی از حجم بشکه یا هرفرف دیگری که خالی باشد
check point
نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
but for income
قسمتی از درامد که به علت دخالت عامل بخصوصی عایدشده
virtual inertia
قسمتی از نیروی اینرسی که روی جسم در حال نوسان اثرمیکند
burner compartment
قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
germinal area
قسمتی از پلاستودرم که جنین اصلی مهره داران را تشکیل میدهد
loft
زاویه سطح قسمتی از سرچوب گلف دور از قسمت عمودی
herpetology
قسمتی ازجانور شناسی که درباره خزندگان وذوحیاتین بحث میکند
metencephalon
قسمتی از مغز جنین که سازنده مخچه وبصل النخاع است
bundling
دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
lofts
زاویه سطح قسمتی از سرچوب گلف دور از قسمت عمودی
bundle
دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
apron
چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
aprons
چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
bundles
دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
qube
تسهیلات اطلاعاتی که قسمتی از یک سیستم پیشرفته کابل تلویزیونی است
aeromedicine
قسمتی از طب که دربارهء بیماریها و اختلالات ناشی از پرواز گفتگو میکند
working section
قسمتی از تونل باد که مدل یاجسم مورد ازمایش در ان قرار میگیرد
restricted propellant
سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
profit centre
قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
dentil-band
[بخش مستطیلی شکلی از لایه ی گچ بری شده در قسمتی از پیشانی سرستون]
legs
ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
spooling
یلهای نوار اماده شدن قسمتی از سیستم جهت پردازش ان قرقره کردن
leg
ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
ante-chapel
[قسمتی از نیایشگاه خصوصی شبیه گوشواره عرضی کلیسا با فضار ورودی مجزا]
ionosphere
قسمتی از فضای جوزمین که از ارتفاع 52 میل شروع میشود و تا00022میل ادامه دارد
homosphere
قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود
ragged
قسمتی که در وسط صفحه قرار ندارد , متن با حاشیه سمت راست نامسط ح
appropriation
در CLتقاضانامه ایست که بستانکاربرای بدهکار می فرستد ودرخواست پرداخت قسمتی ازطلب خود را می نماید
heterosphere
قسمتی از اتمسفر که در ان ساختار و وزن مولکولی متوسط گازهای تشکیل دهنده مختلف است
reentry vehicle
مدول یا قسمتی از سفینه فضایی که مجددا بایستی ازجو عبور کند تا به زمین برسد
control unit
قسمتی از یک کامپیوتر که عملکرد صحیح واحدهای اریتمتیک نگهداری و انتقال اطلاعات را کنترل میکند
capital levy
مالیات بر سرمایه افرادحقیقی قسمتی از ثروت کشورکه جبرا" توسط دولت اخذ میشود
breaker line
خطی در رسم فنی برای نشان دادن حذف قسمتی از جسم درشکل مزبور
lightening hole
سوراخی که در قسمتی ازسازه که کمتر تحت تنش قراردارد برای کاهش وزن ایجادمیشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com