English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
daisy ham قسمتی از گوشت یا استخوان دود داده شانه خوک
Other Matches
osteotomy برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
club steak قسمتی از گوشت ران گاو گوشت گاو بریان شده
scaular استخوان شانه
shoulder blades استخوان شانه
shoulder blade استخوان شانه
subscapular واقع در زیر استخوان شانه
spare ribs گوشت دنده با استخوان
short ribs گوشت با استخوان دنده
pastrami گوشت ادویه زده ودودی شده شانه گاو
t bone گوشت و استخوان گاو بشکل حرف T
chine مهره استخوان پشت جانوران گوشت مازه
The cat ate the whole mouse. گربه تمام موش راخورد ( گوشت ،استخوان وغیره )
galantine خوراک سرد گوشت گوساله وجوجه و دیگر جانوران که استخوان ان را در اورده باشند
subsapular واقع در زیر استخوان شانه زیر کتفی
hyprostosis رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
file handing routine قسمتی از یک برنامه کامپیوترکه داده را از یک فایل خوانده و در ان می نویسد
salami گوشت خوک ویا گوشت گاو خشک شده
green stick شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
astragalus استخوان قوزک یا اشتالنگ استخوان کعب
zygoma استخوان قوس وجنه استخوان گونه
syynostosis ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
hackle شانه مخصوص شانه کردن لیفهای کتان وابریشم کتان زن
reed شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
pomace گوشت سیب گوشت میوه
periosteum پوشش استخوان ضریع استخوان
condyle مهره استخوان- برامدگی استخوان
ischium استخوان ورک استخوان نشیمنگاهی
head to head رقابت شانه به شانه
enquiry تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
occiput استخوان قمحدوه استخوان پس سر
vomer استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
parallelling بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleling بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallel داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallel بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelling داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelled داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleling داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleled داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallels داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleled بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelled بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallels بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
source حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد
searched روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searchingly روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searches روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searching storage روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
search روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
tail داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
tailed داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
tails داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
data processing پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
data preparation امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها
privacy قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
CD دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
CDs دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
sql زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structure زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structuring زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structures زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
portion قسمتی
triploidy سه قسمتی
portions قسمتی
triplex سه قسمتی
partite قسمتی
pitchfork شانه
boek bou شانه
scapulas شانه
shoulders شانه
beater شانه
pitchforks شانه
scapula شانه
comb شانه
epaule شانه
master slave manipulator یک شانه
shoulder شانه
iekke شانه ها
harrower شانه زن
combings دم شانه
omoplate شانه
combing شانه
shouldering شانه
shouldered شانه
combed شانه
triploid سه قسمتی سه بخشی
flattest قسمتی از یک عمارت
esprit حمیت قسمتی
legs قسمتی از مسابقه
flat قسمتی از یک عمارت
spiriting حمیت قسمتی
spirit حمیت قسمتی
spirit de corps روحیه قسمتی
pate سر یا قسمتی از سرانسان
spirit de corps حمیت قسمتی
split second قسمتی از ثانیه
sectors قسمتی ازجبهه
esprit de corps روحیه قسمتی
leg قسمتی از مسابقه
sector قسمتی ازجبهه
tripartition سه قسمتی کردن
another guess قسمتی دیگر
partial بخشی قسمتی
esprit de corps حمیت قسمتی
double cloister راهرو دو قسمتی
plank قسمتی ازبرنامه
haxamerous شش بخشی شش قسمتی
querying زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queries زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
lapwing شانه بسر
teasels شانه چوپان
verges شانه نااستوار
heckled شانه کردن
harness بند شانه
teasel شانه چوپان
Comb ( brush ) your hair . موهایت را شانه کن
fly comb شانه ارهای
verge شانه راه
hard shouder شانه راست
heckling شانه کردن
pectinated شانه دار
clip ejector شانه پران
clip laten شانه گیر
shouldered شانه راه
harnessed بند شانه
comb case شانه دان
teazel شانه زدن
bough شانه حیوان
hard shoulder شانه استوار
shoulder شانه راه
verges شانه راه
hackle شانه کردن
brushed شانه خورده
hatchel شانه کتان
cop-outs شانه خالی
verge شانه نااستوار
ctenophora شانه داران
boughs شانه حیوان
broad shouldered شانه پهن
teazels شانه چوپان
teazle شانه چوپان
rake comb شانه شیاری
Afro pick شانه مخصوص فر
teazle شانه زدن
teazles شانه چوپان
heckle شانه کردن
cop-out شانه خالی
shoulder brace شانه بند
lapwings شانه بسر
clipped شانه فشنگ
soft shoulder شانه هموار
ctenophore شانه داران
epauliere زره شانه
clippings شانه فشنگ
clips شانه فشنگ
raised shoulder شانه برجسته
clip شانه فشنگ
rack type cutter شانه رنده
shoulder balance بالانس شانه
raised shoulder شانه سکویی
curry شانه یا قشوکردن
curries شانه یا قشوکردن
shoulders شانه راه
unkempt شانه نکرده
epauliere شانه پوش
ctenoid شانه مانند
harnessing بند شانه
heckles شانه کردن
honeycomb شانه عسل
neck and neck شانه بشانه
shouldering شانه راه
honey comb شانه عسل
flax comb شانه کتان
shoulder of road شانه راه
flush shoulder شانه همسطح
arch spring line شانه طاق
flush shoulder شانه همکف
honeycombs شانه عسل
hoopoe شانه بسر
aliquot part charge خرج چند قسمتی
module قسمتی از سفینه فضایی
modules قسمتی از سفینه فضایی
fractions کسر درصدی از قسمتی از
ram's horn قسمتی ازاستحکامات خندق
winging قسمتی از یک بخش یا ناحیه
lobotomy برش قسمتی از مغز
wing قسمتی از یک بخش یا ناحیه
lobotomies برش قسمتی از مغز
helmeted دارای قسمتی که مانندخودباشد
fraction کسر درصدی از قسمتی از
crease قسمتی از زمین کریکت
creases قسمتی از زمین کریکت
creasing قسمتی از زمین کریکت
expansion joint اتصال چند قسمتی
striking out pleading حذف قسمتی از مدافعات
rebate پرداخت قسمتی از بدهی
rebates پرداخت قسمتی از بدهی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com