English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
main stem قسمت اصلی کانال
Other Matches
plank قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
main lines کانال اصلی
main canal کانال اصلی
main line کانال اصلی
throats قسمت تنگ شده یک کانال یا یک ساختمان
throat قسمت تنگ شده یک کانال یا یک ساختمان
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'. هفته آینده کانال [تلویزیون] را برای قسمت دیگری از {ساعت شادی} تنظیم کنید.
radical قسمت اصلی
radicals قسمت اصلی
channels جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channel جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeling جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channelled جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeled جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
operative part of a deed قسمت اصلی سند
name of the game <idiom> قسمت اصلی یک موضوع
shags قسمت اصلی و بلند چوب
shagging قسمت اصلی و بلند چوب
shag قسمت اصلی و بلند چوب
bend sinister قسمت چپ دگل اصلی کشتی
skag قسمت عقب تیر اصلی کف قایق
skeg قسمت عقب تیر اصلی کف قایق
identification division یکی از چهار قسمت اصلی یک برنامه COBOL
environment division یکی از چهار قسمت اصلی یک برنامه COBOL
procedure division یکی از چهار قسمت اصلی برنامه کوبول
log وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
logs وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
double bar دوقطعه واسطهای که دو قسمت اصلی اهنگ را بهم مربوط میسازد
balanced control surfaces سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
closed jet tunnel تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
channel 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channels 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channelled 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channeling 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channeled 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
queue 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queueing 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queued 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queues 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
bed levels نقاط ارتفاعی کف کانال درامتداد محور کانال
choke bore روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
webbing end [قسمت گلیم بافی فرش قبل از شروع به بافت اصلی متن فرش]
filed زمینه اصلی فرش [که عموما تا قسمت حاشیه ادامه یافته و در بعضی از فرش ها کل بافت را در بر می گیرد.]
figural rug [pictorial] فرش تصویری [در این نوع بافت چهره انسان و یا مناظر قسمت اصلی فرش را تشکیل داده و معمولا در ابعاد کوچک بافته می شود.]
bras سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
bra سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
VL local bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terneplate ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
ecphora پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
section قسمت قسمت کردن برش دادن
sections قسمت قسمت کردن برش دادن
master data file پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
master سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
basics بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
on board که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
fanfold یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles حمل کردن قسمت به قسمت
stapling جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
initial reserves ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
stapled جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypic وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
main guard نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
prototypal وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generation کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
generations کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
first generation computer کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
staple جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
public relations officers رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
mainstay مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base unit یکای اصلی واحد اصلی
base camp پایگاه اصلی کمپ اصلی
fundamental unit یکای اصلی واحد اصلی
master file فایل اصلی پرونده اصلی
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
mattered بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
external که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
shuttles راهپیمائی قسمت به قسمت
throttle عبور قسمت به قسمت
shuttled راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles بمباران قسمت به قسمت
throttles عبور قسمت به قسمت
throttled عبور قسمت به قسمت
parts per million قسمت در میلیون قسمت
to sell in lots قسمت قسمت فروختن
shuttled بمباران قسمت به قسمت
p.p.m قسمت در یک میلیون قسمت
shuttle راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle بمباران قسمت به قسمت
throttling عبور قسمت به قسمت
elegant یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
forward overlap پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
channels کانال
channelled کانال
duct کانال
canal کانال
canals کانال
tunneling کانال
tunnelled کانال
tunneled کانال
tunnel کانال
groove کانال
grooves کانال
sliding channel کانال
canal bridge پل کانال
routes کانال
route کانال
tunnels کانال
conduits کانال
channel کانال
channeling کانال
cuts کانال
cut کانال
canaliculus کانال
ship canal کانال
channeled کانال
conduit کانال
cross refer از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
channel کانال مجرا
scanner channel کانال پیمایشگر
canal کانال ترعه
channels کانال مجرا
irrigation channel کانال ابیاری
canals کانال ترعه
channel کانال تلویزیون
communication channel کانال ارتباطی
channels کانال تلویزیون
channels کانال ساختن
channel capacity گنجایش کانال
berm هره کانال
mid channel وسط کانال
data channel کانال داده
channel کانال ساختن
canalization کانال سازی
luminance channel کانال روشنایی
cross-Channel برقراریارتباطومسافرت از کانال
y channel کانال ایگرگ
digital channel کانال رقمی
trunking کانال تهویه
output channel کانال خروجی
feeder canal کانال تغذیه
diversion cannel کانال انحرافی
communications channel کانال مخابراتی
ascension pipe کانال سرازیری
quarternary canal کانال درجه 4
headwater channel کانال اباره
channel type کانال تایپ
channeled کانال ساختن
channeled کانال تلویزیون
channeling کانال مجرا
open canal کانال روباز
offtake canal کانال گیرنده
channeled کانال مجرا
channeling کانال تلویزیون
conduits کانال لوله
mid channel مرکز کانال
channeling کانال ساختن
headrace کانال اباره
channel interceptor کانال چندراهه
monochrome channel کانال تکرنگ
multichannel با بیشتر از یک کانال
conduit کانال لوله
grade of channel درجه کانال
channel capacity فرفیت کانال
channel command فرمان کانال
telephone conduit کانال تلفن
aqueduct کانال یا مجرای اب
channelled کانال تلویزیون
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com