Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
English
Persian
tail end
قسمت انتهایی
Search result with all words
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
aft
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
manus
دست حیوان قسمت انتهایی
Other Matches
extreme
انتهایی
terminal
انتهایی
terminals
انتهایی
distal
انتهایی
terminative
انتهایی
terminable
انتهایی
quartersaw
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
shuttling
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
sagging
تنش انتهایی
amine terminus
امین انتهایی
end organ
اندام انتهایی
acrospore
هاگ انتهایی
end office
دفتر انتهایی
preterminal
پیش انتهایی
foot score line
خط امتیاز انتهایی
end brush
تارهای انتهایی
butt rib
تیغه انتهایی
end distortion
اعوجاج انتهایی
end group
گروه انتهایی
end link
حلقه انتهایی
end plate
صفحه انتهایی
end bulb
جسمک انتهایی
carboxyl terminus
کربوکسیل انتهایی
end value
ارزش انتهایی
finishes
تماس انتهایی
finish
تماس انتهایی
extreme values
مقادیر انتهایی
half-figure
پیکره انتهایی
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
terminal amino acid
آمینو اسید انتهایی
base line end station
ایستگاه انتهایی خط مبنا
acromegaly
درشتی اندامهای انتهایی
n terminal amino acid
امینو اسید -N انتهایی
acrocyanosis
کبودی اندامهای انتهایی
tailpipe
لوله انتهایی اگزوز
acromegalia
درشتی اندامهای انتهایی
acroan
بی حسی اندامهای انتهایی
toes
گوشه انتهایی قنداق تفنگ
toe
گوشه انتهایی قنداق تفنگ
acroparesthesia
نابهنجاری بساوشی دراندامهای انتهایی
acroesthesia
افزایش حساسیت اعضای انتهایی
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
قسمت قسمت کردن برش دادن
end zone
منطقه 09 متری بین خط دروازه و خط انتهایی
fanfold
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
curved weft
[انتهای نخ پودی که به زیر تارهای انتهایی خم شده و محکم می گردد.]
public relations officers
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
managers
نرم افزار انتهایی مط لوب برای کاربر که امکان دستیابی راحت به دستورات سیستم عامل میدهد
manager
نرم افزار انتهایی مط لوب برای کاربر که امکان دستیابی راحت به دستورات سیستم عامل میدهد
pingpong
جایگرینی دو یا چند دستگاه ذخیره بنحوی که که پردازش بتواند روی یک مجموعه فایل انتهایی صورت گیرد
army nurse corps
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
parts per million
قسمت در میلیون قسمت
shuttles
بمباران قسمت به قسمت
to sell in lots
قسمت قسمت فروختن
throttling
عبور قسمت به قسمت
p.p.m
قسمت در یک میلیون قسمت
throttles
عبور قسمت به قسمت
shuttled
بمباران قسمت به قسمت
shuttle
بمباران قسمت به قسمت
shuttle
راهپیمائی قسمت به قسمت
throttle
عبور قسمت به قسمت
shuttles
راهپیمائی قسمت به قسمت
throttled
عبور قسمت به قسمت
shuttled
راهپیمائی قسمت به قسمت
terminal
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminals
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
forward overlap
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
railway division
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
cellular unit
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skeg
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
saw tooth
دندانه اره ای
[گاه لبه های حاشیه و یا لبه انتهایی فرس را بصورت مثلث های تکراری می بافند که حالتی از دندانه های اره را نشان میدهد.]
reciprocal border
حاشیه قرینه
[گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
batches
قسمت
compartmental
قسمت قسمت
Corp
قسمت
data division
قسمت
instalment
قسمت
batch
قسمت
instalments
قسمت
sects
قسمت
installments
قسمت
segment
قسمت
plank
قسمت
sect
قسمت
underfoot
قسمت کف پا
arm
قسمت
dole
قسمت
segments
قسمت
caboodle
قسمت
compartments
قسمت
compartment
قسمت
divisions
قسمت
sections
قسمت
division
قسمت
department
قسمت
pieces
قسمت
piece
قسمت
departments
قسمت
section
قسمت
ratio
قسمت
ratios
قسمت
feck
قسمت
partition
قسمت
part
قسمت
rasher
قسمت
kismet
قسمت
it fell to my lot to go
قسمت
grist
قسمت
internode
قسمت
detachment
قسمت
canto
قسمت
piecemeal
قسمت به قسمت
partitions
قسمت
agency
قسمت
agencies
قسمت
cross section of a gravity dam
قسمت
party
قسمت
components
قسمت
rashers
قسمت
portions
قسمت
in sections
قسمت قسمت
in part
در یک قسمت
unit
قسمت
units
قسمت
snick
قسمت
head stall
قسمت سر
percentage
قسمت
percentages
قسمت
component
قسمت
cantos
قسمت
detachments
قسمت
portion
قسمت
sapper
قسمت حفاری
northward
قسمت شمالی
activity
قسمت یکان
top round
قسمت گرد
sects
قسمت کردن
trichotomous
دارای سه قسمت
topsides
قسمت بالا
sappers
قسمت حفاری
foot
قسمت پایینی
sapper
قسمت مهندسی
activities
قسمت یکان
sappers
قسمت مهندسی
subsections
قسمت فرعی
patrol
قسمت گشتی
patrolled
قسمت گشتی
subsection
قسمت فرعی
patrolling
قسمت گشتی
prelude
قسمت مقدماتی
preludes
قسمت مقدماتی
patrols
قسمت گشتی
topside
قسمت بالا
tripartition
قسمت سوم
sect
قسمت کردن
parcel
قسمت گره
proportions
سهم قسمت
proportion
سهم قسمت
broadest
قسمت پهن
broader
قسمت پهن
broad
قسمت پهن
legs
بخش قسمت
leg
بخش قسمت
initials
اولین قسمت
initialling
اولین قسمت
initialled
اولین قسمت
initialing
اولین قسمت
initialed
اولین قسمت
initial
اولین قسمت
pouf
قسمت پف کردن
parcels
قسمت گره
seen
قسمت سوم see
underbody
قسمت زیر
upside
بالاترین قسمت
foreparts
قسمت جلو
vaward
قسمت جلو
where
درکدام قسمت
whack up
قسمت کردن
women's apartments
قسمت زنانه
part and parcel
<idiom>
قسمت مهمولازم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com