Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
benthic division
قسمت بندی لایههای دریا
Other Matches
deep scattering layer
لایههای منعکس کننده عمق دریا
layer tints
هاشورهای نشان دهنده لایههای مختلف اب دریا هاشور لایه نما
foul ground
قسمت حاوی ته نشینهای ته دریا
offshore
دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
stick
یک گروه چترباز که از یک دریا یک قسمت هواپیما به بیرون می پرند
partitioning
قسمت بندی کردن
divisions
قسمت دسته بندی
division
قسمت دسته بندی
basic partitioned access method
روش دستیابی قسمت بندی شده اساسی
continental shelf
مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
unified soil classification system (uscs
نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
general store
فروشگاهی که همه نوع جنسی در ان یافت میشود ولی قسمت بندی نشده
overstorey
[بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
clerestory
[ey]
[بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
clerastory
[ey]
[بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
neap tide
کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
pratitioned data set
مجموعه دادههای جزء بندی شده یا قسمت شده
isovelocity
نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
contourted strata
لایههای در هم
conformable strata
لایههای همشیب
isothermal layer
لایههای ایزوترمال
twisted strata
لایههای پیچیده
unconformable strata
لایههای دگر شیب
laminitis
اماس لایههای حساس
bursting layer
لایههای منفجر کننده
bursting layer
لایههای سقفی پناهگاه
aurora
پدیده تابناکی در لایههای فوقانی اتمسفر
altitude tints
لایههای رنگ ارتفاع نما در روی نقشه
pedocal
خاک دارای لایههای سخت ومتراکم ذغال
mean sea level
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
rollers
دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
roller
دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
ecphora
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
radial transfer
انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
SOS
Sapphire On Silicon فرایند ساخت تراشههای مجتمع روی لایههای سیلیکان و یاقوت کبود
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
transfers
ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transferring
ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfer
ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
قسمت قسمت کردن برش دادن
logical
مسیر Token در بین لایههای هر گره . در توپولوژی فیزیک FDDI حلقه منط قی را تحت تاثیر قرار نمیدهد
chapman region
منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
fibre optics
لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند
holding anchorage
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
exfoliation
پوسته پوسته شدن لایههای بتن یا سنگ در اثر حرارت محیط همجوار
fanfold
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttle
حمل کردن قسمت به قسمت
word warp
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
air bedding
لایههای لاستیکی بادی بالشتکهای بادی
public relations officers
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
mask design
اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
telescopic
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
army nurse corps
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
lineaments
طرح بندی صورت بندی
classifications
طبقه بندی رده بندی
laggin
اب بندی کردن اب بندی ناوها
wording
جمله بندی کلمه بندی
classification
طبقه بندی رده بندی
lineament
طرح بندی صورت بندی
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
throttled
عبور قسمت به قسمت
throttles
عبور قسمت به قسمت
throttle
عبور قسمت به قسمت
parts per million
قسمت در میلیون قسمت
shuttles
بمباران قسمت به قسمت
shuttle
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle
بمباران قسمت به قسمت
to sell in lots
قسمت قسمت فروختن
p.p.m
قسمت در یک میلیون قسمت
shuttles
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled
بمباران قسمت به قسمت
shuttled
راهپیمائی قسمت به قسمت
throttling
عبور قسمت به قسمت
mean sea level
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
austenitize
سخت کردن لایههای استنیتی ساختار استنیتیکی را سخت کردن
forward overlap
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
declassification
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
cross refer
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
black designation
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparently
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
seabed
کف دریا
sea bed
کف دریا
channelled
دریا
channeling
دریا
channeled
دریا
channel
دریا
acajou
دریا
high tides
مد دریا
bree
دریا
high water line
خط مد دریا
benthos
ته دریا
holm
دریا
asea
به دریا
asea
در دریا
channels
دریا
lough
اب دریا
ground
کف دریا
saltwater
اب دریا
high tide
مد دریا
meerscham
کف دریا
at sea
در دریا
d.j.'s locker
ته دریا
on the sea
دریا
sea foam
کف آب دریا
floods
رو د دریا
main
دریا
flooded
رو د دریا
flood
رو د دریا
waterscape
اب دریا
the wave
دریا
seas
دریا
high water
مد دریا
spume
کف آب دریا
ocean foam
کف آب دریا
the deep
دریا
the blue
دریا
beach foam
کف آب دریا
sea
دریا
sea froth
کف دریا
merest
دریا
meerschaum
کف دریا
sepiolite
کف دریا
cuttlebone
کف دریا
overboard
در دریا
cuttle bone
کف دریا
mere
دریا
sea foam
کف دریا
railway division
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
grades
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
ocean bound
رهشپار دریا
naval aviation
هوا دریا
passages
دریا کرایه
sea purse
گرداب دریا
sailor
دریا نورد
seagirt
محاط دریا
seabirds
مرغ دریا
sea duty
خدمت دریا
sailors
دریا نورد
marooner
دریا زن غارتگر
sea going
باب دریا
sea-going
باب دریا
low water
پس رفت اب دریا
foreshores
کنار دریا
out bound
رهسپار دریا
the sea was lulled
دریا ساکت شد
seagoing
دریا نورد
seagoing
دریا پیما
sea girt
دریا بست
shipman
دریا نورد
high water
دریا درحال مد
seagoer
دریا نورد
mares
تاریکی دریا
mare
تاریکی دریا
cog in the machine
<idiom>
قطرهای از دریا
bay salt
نمک دریا
sea cock
شیر دریا
seaport
بندرساحلی دریا
seaports
بندرساحلی دریا
seaport
دریا بندر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com