English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 214 (15 milliseconds)
English Persian
hilted قسمت عقبی
Search result with all words
tail قسمت عقبی تخته موج
tailed قسمت عقبی تخته موج
tails قسمت عقبی تخته موج
beam ends انتهای قسمت عقبی کشتی
beam-ends انتهای قسمت عقبی کشتی
heel قسمت عقبی سر چوب گلف
heel قسمت عقبی بدنه قایق
heels قسمت عقبی سر چوب گلف
heels قسمت عقبی بدنه قایق
quarter یک چهارم زمان مسابقه قسمت عقبی کناره قایق
bird's nest قسمت عقبی قرقره ماهیگیری
false edge قسمت سوم عقبی تیغه سابر
tailblock قسمت عقبی تخته موج
Other Matches
tap loop jump پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
toe loop jump پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
hindering عقبی
the next world عقبی
the hereafter عقبی
backpart عقبی
trailng عقبی
hinder عقبی
hinders عقبی
hindered عقبی
hilted عقبی
the postern door در عقبی
posterior عقبی
f. like عقبی
retral عقبی
rearward عقبی
posticous عقبی
ecphora پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
backs عقبی گذشته
back عقبی گذشته
roundhouse اطاق عقبی
postern درب عقبی
back panel صفحه عقبی
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
the future دنیای دیگر عقبی
mizzenmast دگل عقبی کشتی دو دگله
fireback دیواره عقبی کوره یابخاری
hind عقبی پشت پای گاو
section قسمت قسمت کردن برش دادن
sections قسمت قسمت کردن برش دادن
fore and aft واقع درطول کشتی جلوی و عقبی
leech لبه عقبی بادبان جلو و عقب قایق
leeches لبه عقبی بادبان جلو و عقب قایق
leach لبه عقبی بادبان جلو و عقب قایق
round house بازداشت گاه اطاق عقبی درعرشه بالای کشتی
fanfold یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
scalper پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
split jump پرش از لبه عقبی یک پا بانیم چرخش و پرتاب پا به بالا وبرگشت
shuttle قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles حمل کردن قسمت به قسمت
cover مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
coverings مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
covers مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
flipped پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flips پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flip پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
public relations officer رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
toe walley پرش از لبه عقبی یک پا وچرخش کامل در هوا وبرگشت روی همان پا بکمک فشار نوک اسکیت
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
throttled عبور قسمت به قسمت
parts per million قسمت در میلیون قسمت
p.p.m قسمت در یک میلیون قسمت
to sell in lots قسمت قسمت فروختن
shuttle بمباران قسمت به قسمت
throttling عبور قسمت به قسمت
throttle عبور قسمت به قسمت
shuttled بمباران قسمت به قسمت
throttles عبور قسمت به قسمت
shuttle راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles بمباران قسمت به قسمت
tucks پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
tuck پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
tucking پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
forward overlap پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
euler پرش از لبه عقبی اسکیت و یک چرخش در هوا و فرود روی لبه داخلی اسکیت دیگر
division police petty officer درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
cellular unit یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
backstairs از راه پله کان عقبی پله کان پشت
skag قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
underfoot قسمت کف پا
feck قسمت
sections قسمت
cross section of a gravity dam قسمت
pieces قسمت
section قسمت
dole قسمت
Corp قسمت
segments قسمت
sect قسمت
batches قسمت
installments قسمت
ratio قسمت
compartment قسمت
piece قسمت
detachment قسمت
ratios قسمت
units قسمت
batch قسمت
instalment قسمت
sects قسمت
arm قسمت
instalments قسمت
detachments قسمت
caboodle قسمت
grist قسمت
rashers قسمت
data division قسمت
agencies قسمت
agency قسمت
partition قسمت
piecemeal قسمت به قسمت
part قسمت
internode قسمت
in part در یک قسمت
in sections قسمت قسمت
component قسمت
components قسمت
partitions قسمت
head stall قسمت سر
it fell to my lot to go قسمت
compartmental قسمت قسمت
kismet قسمت
canto قسمت
cantos قسمت
party قسمت
plank قسمت
rasher قسمت
divisions قسمت
percentages قسمت
departments قسمت
division قسمت
portions قسمت
portion قسمت
percentage قسمت
department قسمت
snick قسمت
compartments قسمت
unit قسمت
segment قسمت
initialled اولین قسمت
forehand قسمت ممتاز
standing part قسمت ایستا
initialing اولین قسمت
initialed اولین قسمت
signal corps قسمت مخابرات
leg بخش قسمت
standing part قسمت ثابت
initial اولین قسمت
proportions سهم قسمت
broader قسمت پهن
parcel قسمت گره
legs بخش قسمت
seen قسمت سوم see
proportion سهم قسمت
staddle قسمت تحتانی
initials اولین قسمت
parcels قسمت گره
submultiple خارج قسمت
initialling اولین قسمت
forehands قسمت ممتاز
broad قسمت پهن
subactivity قسمت جزء
broadest قسمت پهن
advance detachment قسمت پیشرو
medical service قسمت بهداری
medical department قسمت بهداری
artillery corps قسمت توپخانه
ashi noko قسمت داخلی کف پا
linear portion قسمت خطی
bachelor quarters قسمت مجردی
key facility قسمت مهم
interservice داخل قسمت
discarding قسمت وازده
men's apartments قسمت مردانه
aircraft section قسمت هواپیمایی
middle part قسمت میانی
advance detachment قسمت سرجلودار
advance party قسمت پیشرو
advance point قسمت سر جلودار
advance point قسمت نوک
northwards قسمت شمالی
advance section قسمت جلویی
naval establishment قسمت دریایی
moiety قسمت مساوی
millesimal یک هزارمین قسمت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com