Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
to sell in lots
قسمت قسمت فروختن
Other Matches
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terne
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
ecphora
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terneplate
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
public relations officers
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
shuttle
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle
بمباران قسمت به قسمت
shuttles
بمباران قسمت به قسمت
throttled
عبور قسمت به قسمت
throttle
عبور قسمت به قسمت
parts per million
قسمت در میلیون قسمت
throttling
عبور قسمت به قسمت
shuttles
راهپیمائی قسمت به قسمت
p.p.m
قسمت در یک میلیون قسمت
shuttled
بمباران قسمت به قسمت
throttles
عبور قسمت به قسمت
forward overlap
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
division police petty officer
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
cellular unit
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skag
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
Corp
قسمت
rasher
قسمت
rashers
قسمت
batches
قسمت
batch
قسمت
percentage
قسمت
units
قسمت
cantos
قسمت
grist
قسمت
sects
قسمت
compartments
قسمت
compartment
قسمت
ratio
قسمت
percentages
قسمت
ratios
قسمت
sect
قسمت
cross section of a gravity dam
قسمت
unit
قسمت
snick
قسمت
division
قسمت
segment
قسمت
departments
قسمت
department
قسمت
dole
قسمت
portion
قسمت
piecemeal
قسمت به قسمت
agencies
قسمت
underfoot
قسمت کف پا
agency
قسمت
portions
قسمت
divisions
قسمت
segments
قسمت
party
قسمت
in part
در یک قسمت
sections
قسمت
part
قسمت
data division
قسمت
head stall
قسمت سر
section
قسمت
piece
قسمت
feck
قسمت
in sections
قسمت قسمت
kismet
قسمت
detachment
قسمت
pieces
قسمت
detachments
قسمت
installments
قسمت
it fell to my lot to go
قسمت
instalment
قسمت
internode
قسمت
instalments
قسمت
plank
قسمت
partition
قسمت
caboodle
قسمت
arm
قسمت
components
قسمت
compartmental
قسمت قسمت
component
قسمت
canto
قسمت
partitions
قسمت
topsides
قسمت بالا
initialling
اولین قسمت
initialing
اولین قسمت
initialled
اولین قسمت
beginning
قسمت اول
top round
قسمت گرد
beginnings
قسمت اول
proportions
سهم قسمت
initialed
اولین قسمت
where
درکدام قسمت
tail end
قسمت انتهایی
underbody
قسمت زیر
forehand
قسمت ممتاز
initial
اولین قسمت
forehands
قسمت ممتاز
tag end
اخرین قسمت
submultiple
خارج قسمت
parcels
قسمت گره
midst
قسمت وسط
initials
اولین قسمت
subactivity
قسمت جزء
mass
قسمت عمده
masses
قسمت عمده
flattest
قسمت پهن
parcel
قسمت گره
flat
قسمت پهن
proportion
سهم قسمت
broadest
قسمت پهن
massing
قسمت عمده
bulk
قسمت عمده
tripartition
قسمت سوم
straightest
قسمت مستقیم
leg
بخش قسمت
legs
بخش قسمت
bulk
قسمت بزرگ
topside
قسمت بالا
straighter
قسمت مستقیم
broad
قسمت پهن
seen
قسمت سوم see
broader
قسمت پهن
trichotomous
دارای سه قسمت
straight
قسمت مستقیم
forepart
قسمت جلو
bachelor quarters
قسمت مجردی
headquarters detachment
قسمت قرارگاه
detail group
قسمت بیگاری
detail part
قسمت مفصل
palmation
قسمت پنجهای
division officer
افسر قسمت
divisional officer
افسر قسمت
overflow section
قسمت سر ریز سد
engineer division
قسمت مهندسی
exosphere
قسمت خارجی جو
crypto service
قسمت رمز
personnel section
قسمت پرسنلی
control section
قسمت کنترل
quaternion
قسمت چهارگانه
quadrant
یک قسمت از چهاربخش
better part
قسمت بیشتر
purchasing office
قسمت خرید
black body
قسمت خطرناک
purchasing department
قسمت خرید
cable block
قسمت کابل
pouf
قسمت پف کردن
concertina fold
یک قسمت به یک جهت
operating agency
قسمت اجرایی
northwards
قسمت شمالی
installation property
اموال قسمت
installation type
نوع قسمت
intelligence service
قسمت اطلاعات
intercommand
بین قسمت
men's apartments
قسمت مردانه
interservice
داخل قسمت
medical service
قسمت بهداری
medical department
قسمت بهداری
key facility
قسمت مهم
installation property
دارایی قسمت
hypoderm
قسمت زیرجلد
hilted
قسمت عقبی
naval establishment
قسمت دریایی
moiety
قسمت مساوی
hauling part
قسمت کشنده
hauling part
قسمت متحرک
millesimal
یک هزارمین قسمت
head piece
قسمت بالا
middle part
قسمت میانی
headquarters detachment
قسمت ارکان
linear portion
قسمت خطی
foreparts
قسمت جلو
subsection
قسمت فرعی
subsections
قسمت فرعی
foot
قسمت پایینی
patrol
قسمت گشتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com