Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
polarization
قطبی سازی
Other Matches
polar regions
مناطق قطبی زمین سرزمینهای قطبی
polar plot
روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
dipole dipole bond
پیوند دو قطبی- دو قطبی
orientation forces
نیروهای دو قطبی- دو قطبی
circumpolar constellation
صورتهای فلکی دور قطبی صورتهای فلکی پیرا قطبی
polar stereographic
سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
unipolar
یک قطبی
bipolar
دو قطبی
double pole
دو قطبی
arctic
قطبی
homopolar
هم قطبی
diode
دو قطبی
unipolar
تک قطبی
dipole
دو قطبی
polar
قطبی
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
two electrode valve
لامپ دو قطبی
polar distance
فاصله قطبی
polarities
تمایل قطبی
polarity
ویژگی قطبی
polarities
ویژگی قطبی
polar molecule
مولکول قطبی
polarity
تمایل قطبی
two terminal network
شبکه دو قطبی
diode
لامپ دو قطبی
north star
ستاره قطبی
polar angle
زاویه قطبی
polar bond
پیوند قطبی
polar compound
ترکیب قطبی
polar coordinate
مختصات قطبی
polar coordinates
مختصات قطبی
polar diagram
نقشه قطبی
unipolarity
حالت یک قطبی
unipolar armature
ارمیچر تک قطبی
aurora
شفق قطبی
loadstar
ستاره قطبی
lodestar
ستاره قطبی
lodestaror load
ستاره قطبی
polaris
ستاره قطبی
single contact switch
کلید یک قطبی
pole armature
ارمیچر قطبی
polestar
ستاره قطبی
polarized
قطبی شده
magnetic doublet
دو قطبی مغناطیسی
arctic regions
نواحی قطبی
arctic basin
حوضچه قطبی
multipole
چند قطبی
multipolar
چند قطبی
multi contact
چند قطبی
polarizing filter
صافی قطبی
polarization current
جریان قطبی
triode
لامپ سه قطبی
polar relay
رله قطبی
polarized relay
رله قطبی
polar solvent
حلال قطبی
polar transmission
مخابره قطبی
polar variable
متغیر قطبی
terminal voltage
ولتاژ قطبی
polar vector
بردار قطبی
polar vortex
ورتکس قطبی
polar winds
بادهای قطبی
crystal rectifier
دو قطبی بلورین
polarization
قطبی شدگی
moment of a dipole
گشتاور دو قطبی
dipolar ion
یون دو قطبی
electric doublet
دو قطبی الکتریسیته
dipole interaction
بر هم کنش دو قطبی
dipole moment
گشتاور دو قطبی
bipolar cells
یاختههای دو قطبی
polarises
قطبی کردن
foumart
گربه قطبی
polarising
قطبی کردن
polarize
قطبی کردن
one pole switch
کلید یک قطبی
polarizes
قطبی کردن
four pole
چهار قطبی
arctic regions
مناطق قطبی
fitchet
گربه قطبی
hexode
لامپ شش قطبی
zwitterion
یون دو قطبی
hexod
لامپ شش قطبی
Pole Star
ستاره قطبی
electric dipole
دو قطبی الکتریسیته
polarised
قطبی کردن
dipole antenna
انتن دو قطبی
polarizing
قطبی کردن
tetrode
لامپ چهار قطبی
the north star
ستاره قطبی یا شمالی
multi electrode valve
لامپ چند قطبی
circumpolar stars
ستارگان پیرا قطبی
circumpolar stars
ستارگان دور قطبی
duopsony
انحصار دو قطبی خرید
molecular dipole moment
گشتاور دو قطبی مولکولی
multipole moment
گشتاور چند قطبی
magnetic dipole moment
گشتاور دو قطبی مغناطیسی
semipolar molecule
مولکول نیم قطبی
semiconductor diode
دو قطبی نیم رسانا
folded dipole
انتن دو قطبی دولا
duopoly
انحصار دو قطبی فروش
magnetic quadrupole
چهار قطبی مغناطیسی
arctic
مربوطه به نواحی قطبی
pentode
لامپ پنج قطبی
bipolar affective disorder
اختلال عاطفی دو قطبی
dipole dipole forces
نیروهای دو قطبی- دوقطبی
polar coordinates
دستگاه مختصات قطبی
four terminal network
شبکه چهار قطبی
polarize
قطبی کردن یا شدن
polar coordinates
مختصات قطبی
[ریاضی]
polarising
قطبی کردن یا شدن
homopolar bond
پیوند جور قطبی
polarises
قطبی کردن یا شدن
polar duplex telegraphy
تلگراف دو جهتی قطبی
polarised
قطبی کردن یا شدن
polar diagram
نمودار با مختصات قطبی
unipolar psychosis
روان پریشی یک قطبی
unipolar
سلولهای عصبی یک قطبی
octode
لامپ هشت قطبی
polarizes
قطبی کردن یا شدن
polar chart
نمودار با مختصات قطبی
isolation diode
لامپ دو قطبی خودکار
heteropolar bond
پیوند ناجور قطبی
heptode
لامپ هفت قطبی
triode amplifier
فزون ساز سه قطبی
polar covalent bond
پیوند کووالانسی قطبی
polarizing
قطبی کردن یا شدن
image phase constant
ضریب فازی چهار قطبی ضریب ثابت فازی تصویر ثابت فازی چهار قطبی
fisch
پوست راسو یا گربه قطبی
equivalent diode voltage
ولتاژ لامپ دو قطبی هم ارز
equivalent diode of a triode
لامپ دو قطبی هم ارز چندقطبی
half wave dipole
انتن دو قطبی نیم موج
fitchew
پوست راسو یا گربه قطبی
output pentode
لامپ پنج قطبی خروجی
dipole dipole coupling
جفت شدگی دو قطبی- دوقطبی
polar coordinate system
دستگاه مختصات قطبی
[ریاضی]
hot cathode gas triode
لامپ سه قطبی با کاتد داغ
passive four terminal network
شبکه چهار قطبی بی اثر
gas triode
لامپ سه قطبی با کاتد داغ
y parameter
پارامتر چهار قطبی ایگرگ
equivalent diode of a multielectrode val
لامپ دو قطبی هم ارز چندقطبی
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
perveance of a multi electrode valve(tub
پروه انس لامپ چند قطبی
gated beam tube
لامپ پنج قطبی با شیب ثابت
tzigane
کولی مجاری قبطی مجارستانی قطبی
gas tetrode
لامپ چهار قطبی با کاتد داغ
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustration
خنثی سازی محروم سازی
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
tundra
دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
tundras
دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
anorak
نوعی ژاکت باشلق دارمخصوص نواحی قطبی
anoraks
نوعی ژاکت باشلق دارمخصوص نواحی قطبی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
longspur
انواع پرندگان پنجه بلند نواحی قطبی وشمال امریکا
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
polar motion
وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
white bear
خرس سفید خرس قطبی
bridge building
پل سازی
bridgework
پل سازی
individualization
تک سازی
local anasthesia
سر سازی
stylization
مد سازی
padding
له سازی
individualize
تک سازی
pavement
کف سازی
individualised
تک سازی
individualises
تک سازی
individualising
تک سازی
individualized
تک سازی
individualizes
تک سازی
individualizing
تک سازی
pavements
کف سازی
truncation
بی سر سازی
idolization
بت سازی
deflexion
خم سازی
individuation
تک سازی
compaction
تو پر سازی
flooring
کف سازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com