English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
materialization مادی سازی
Other Matches
objectivism ادبیات و هنر مادی مادی گرایی
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
materials مادی
irrigation channel مادی
catch feeder مادی
corporeal مادی
worldling مادی
so matic مادی
materialist مادی
materialists مادی
canals مادی
material مادی
canal مادی
physical مادی
fleshly مادی
hylic مادی
rain worm مادی
materializing مادی کردن
material damage خسارت مادی
physical science دانش مادی
physical record مدرک مادی
natural philosopher حکیم مادی
physical مادی جسمانی
worldly جسمانی مادی
earthen مادی جسمانی
materializes مادی کردن
physical coercion اجبار مادی
physical connection اتصال مادی
materialised مادی کردن
materialises مادی کردن
materialising مادی کردن
materialize مادی کردن
physical dimension بعد مادی
physical device ابزار مادی
physicism حکمت مادی
idiographic مجازی مادی
tangible assets دارائیهای مادی
material incentives محرکهای مادی
spiritually غیر مادی
tangible property دارائی مادی
materials مادی جسمانی
material مادی جسمانی
material mass جرم مادی
materialized مادی کردن
hylozoism فلسفه مادی
material incentives انگیزههای مادی
incorporeal غیر مادی
immaterial غیر مادی
incorporal غیر مادی
overseer of irrigation channel مادی سالار
matter wave موج مادی
substantiate شکل مادی بخشیدن به
substantiated شکل مادی بخشیدن به
substantiating شکل مادی بخشیدن به
substantiates شکل مادی بخشیدن به
materiality جنبه مادی ضرورت
superempirical خارج از جهان مادی
strict liability offence جرم مادی صرف
valor ارزش مادی اهمیت
incorporeally بطور غیر مادی
spiritusoity عالم غیر مادی
primary masses نقاط مادی اولیه
valour ارزش مادی اهمیت
immaterialize غیر مادی کردن
physical element of crime عنصر مادی جرم
superphysical ماورای عالم مادی
dialectical materialism اساسا اقتصادی یا مادی هستند .
objectivism عین گرایی فلسفه مادی
transcendentalism فلسفه خارج جهان مادی
spiritual غیر مادی بطور روحانی
autism عدم توجه بعالم مادی
syupersubstantial مافق وجود یا جوهر مادی روحی
materiel قسمت مادی یا مکانیکی هنر تکنیک
corpus delicti عنصر مادی جرم وعمل خلاف قانون
objectify بنظر اوردن بصورت مادی و خارجی مجسم کردن
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
advantaged کسیکه در شرایط بهتری از لحاظ اجتماعی و یا مادی قرار دارد
dialectic materialism دیالکتیک مادی مبتنی بر قبول جبرتاریخ به عنوان یک سائق عمده وقایع
atomism عقیده باینکه جهان مادی ازذرات ریز ساده تشکیل شده است
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustration خنثی سازی محروم سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
bourgeois <adj.> از ویژگی های این طبقه متوسط، به طور معمول با اشاره به ارزشهای مادی ادراک شده و یا نگرش مرسوم
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
spiritism اعتقاد به وجود روح وبازگشت ارواح بعالم مادی روح گرایی
antimateriel ammunition مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
pork barrel برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
pavements کف سازی
pavement کف سازی
deflexion خم سازی
retortion کج سازی
compaction تو پر سازی
idolization بت سازی
individuation تک سازی
individualization تک سازی
truncation بی سر سازی
flooring کف سازی
padding له سازی
bridge building پل سازی
bridgework پل سازی
local anasthesia سر سازی
flection خم سازی
individualize تک سازی
individualized تک سازی
stylization مد سازی
individualised تک سازی
individualizes تک سازی
individualising تک سازی
individualizing تک سازی
individualises تک سازی
retortion خم سازی
repk lection پر سازی
beautification زیبا سازی
individuation جدا سازی
individualization فرد سازی
inebriation مست سازی
obscuration تیره سازی
obliteration پاک سازی
reduction ساده سازی
individualization منفرد سازی
bookbinding کتاب سازی
fitting جفت سازی
inculcation جایگیر سازی
roofing سقف سازی
inflexion خم سازی خمیدگی
bedding کف سازی بسترسازی
reductions ساده سازی
equating هم ارز سازی
optimization بهینه سازی
infuriation خشمگین سازی
mythopoetic اساطیر سازی
curtailment کوتاه سازی
lancination پاره سازی
reclamation اباد سازی
nest building لانه سازی
networking شبکه سازی
nidificate لانه سازی
bedding ثابت سازی
bedding محکم سازی
implementation پیاده سازی
nidification اشیانه سازی
horology ساعت سازی
image formation تصویر سازی
hymnography سرود سازی
refreshment تازه سازی
stripping برهنه سازی
refreshments تازه سازی
ichnography زمینه سازی
forgery سند سازی
forgeries صورت سازی
solution چاره سازی
immortalization جاوید سازی
forgery صورت سازی
nonlinear optimization بهینه سازی
formulation قاعده سازی
withdrawal رها سازی
oblieration پاک سازی
inceration موم سازی
incavation پوک سازی
histogenesis بافت سازی
impregnation ابستن سازی
optimality بهینه سازی
strangling خفه سازی
forgeries سند سازی
grillwork سبد سازی
solutions چاره سازی
maximization بیشینه سازی
simulations همانند سازی
mealing نرم سازی
magnifcation بزرگ سازی
machine building ماشین سازی
machicolation مزغل سازی
assimilation درون سازی
assimilation همگون سازی
simulations فاهر سازی
simulations شبیه سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com