Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (42 milliseconds)
English
Persian
reconsider
مجددا درامری مطالعه کردن
reconsidered
مجددا درامری مطالعه کردن
reconsidering
مجددا درامری مطالعه کردن
reconsiders
مجددا درامری مطالعه کردن
Other Matches
to hear a case
دعوایی راگوش کردن درامری دادرسی کردن
feasability study
مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
restated
مجددا بیان کردن
restates
مجددا بیان کردن
re claim
مجددا ادعا کردن
restate
مجددا بیان کردن
reallocation
مجددا واگذار کردن
reintegrate
مجددا برقرار کردن
restating
مجددا بیان کردن
spruce up
<idiom>
مجددا آراستن ،تمیز کردن
retool
مجددا با ابزار تجهیز کردن
to cross-check the result with a calculator
حل را مجددا با ماشین حساب بررسی کردن
reforest
مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforested
مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforests
مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforesting
مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
karyosystematice
بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
recompile
کامپایل کردن برنامه اصلی مجددا پس از اعمال تغییرات یا رفع خطا
impressure
اعمال نیرو بر روی چیزی فشار و زور درامری
scrutinize
مطالعه کردن
dissect
[analyse]
مطالعه کردن
assay
مطالعه کردن
analyze
[American]
مطالعه کردن
inspect
مطالعه کردن
evaluate
مطالعه کردن
analyse
[British]
مطالعه کردن
determine
مطالعه کردن
explore
مطالعه کردن
survey
مطالعه کردن
investigate
مطالعه کردن
examine
مطالعه کردن
enquire into
مطالعه کردن
study
مطالعه کردن
check
مطالعه کردن
bolt
[examine]
مطالعه کردن
look into
مطالعه کردن
premeditate
قبلا فکر چیزی را کردن مطالعه قبلی کردن
analyzed
جزئیات را مطالعه کردن
analyzes
جزئیات را مطالعه کردن
analyzing
جزئیات را مطالعه کردن
analysing
جزئیات را مطالعه کردن
analyses
جزئیات را مطالعه کردن
analyse
جزئیات را مطالعه کردن
analysed
جزئیات را مطالعه کردن
extemporises
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporizes
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporized
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporize
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporising
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporizing
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporised
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
to make a study of something
چیزی را بررسی یا مطالعه کردن
to poreone's eyes out
چشم را از بسیاری مطالعه خسته کردن
geologize
مطالعه علم زمین شناسی کردن
conciliate
ارام کردن مطالعه کردن
conciliates
ارام کردن مطالعه کردن
conciliating
ارام کردن مطالعه کردن
conciliated
ارام کردن مطالعه کردن
studying
تحصیل کردن مطالعه کردن
study
تحصیل کردن مطالعه کردن
studies
تحصیل کردن مطالعه کردن
de novo
مجددا
reprinting
مجددا بطبع رساندن
reprints
مجددا بطبع رساندن
realigned
مجددا متحد شدن
reprinted
مجددا بطبع رساندن
reprint
مجددا بطبع رساندن
realigns
مجددا متحد شدن
realign
مجددا متحد شدن
realigning
مجددا متحد شدن
redefinable
انچه مجددا قابل تعریف است
point
نقط های در برنامه یا تابع که مجددا وارد میشود
eerom
دستگاهی که به طور الکتریکی پاک شده و مجددا" برنامه ریزی می گردد
halts
دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
halt
دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
halted
دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
resume
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resuming
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
reset
برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
resumed
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resets
برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
resumes
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
reentry vehicle
مدول یا قسمتی از سفینه فضایی که مجددا بایستی ازجو عبور کند تا به زمین برسد
reading
مطالعه
readings
مطالعه
extemporarily
بی مطالعه
off hand
بی مطالعه
offhanded
بی مطالعه
offhandedly
بی مطالعه
etude
مطالعه
extemporal
بی مطالعه
studies
مطالعه
studying
مطالعه
perusal
مطالعه
study
مطالعه
studio
اطاق مطالعه
studios
اطاق مطالعه
study habits
عادتهای مطالعه
feasibility study
مطالعه امکانپذیری
praxeology
مطالعه رفتارانسان
portable standard
چراغ مطالعه
studied
از روی مطالعه
surveyed
مطالعه مجمل
motion study
مطالعه ی حرکت
impromptu
بی مطالعه تصنیف
at sight
بی مطالعه قبلی
survey
مطالعه مجمل
system study
مطالعه سیستم
unstudied
مطالعه نشده
lucubration
مطالعه سخت
surveys
مطالعه مجمل
subjects
مبحث موضوع مطالعه
thought-out
سنجیده مطالعه شده
metallography
مطالعه الیاژهای فلزی
thought out
سنجیده مطالعه شده
subjected
مبحث موضوع مطالعه
psychognosis
مطالعه عمیق روانی
psychognosy
مطالعه عمیق روانی
teleology
مطالعه حکمت غایی
cella
[اتاق مطالعه ی راهبها]
geologic survey
مطالعه زمین شناسی
subject
مبحث موضوع مطالعه
subjecting
مبحث موضوع مطالعه
ethnography
مطالعه علمی نژادها
self study
مطالعه پیش خود
teppetology
مطالعه ریشه ای فرش
sub judice
مورد مطالعه دادگاه
myrmecologyt
مطالعه علمی مورچگان
demography
مطالعه مهاجرت جمعیت
to pore
[over; on]
به مطالعه دقیق پرداختن
feasibility study
مطالعه امکان سنجی
well-read
اهل مطالعه و تحقیق
well read
اهل مطالعه و تحقیق
to study out
با بر رسی یا مطالعه پیداکردن
criminology
مطالعه علمی جرم
halted
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halts
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halt
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
gastroenterology
مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
geophysical survey
مطالعه خواص فیزیکی زمین
income and expenditure approach
مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
rheological
<adj.>
علم مطالعه تغییر شکل و جریان ماده
optics
علم مطالعه در خواص نور
sinology
مطالعه ادبیات ورسوم چین
toponymy
مطالعه وجه تسمیه شهرهاونقاط
humanist
مطالعه کننده طبیعت یا امورانسانی
study
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
articulated machine lamp
چراغ مطالعه با گردن تاشو
integrate circuit technology
مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
studies
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
studying
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
angiology
مطالعه عروق خونی و لنفی
adjustable lamp
چراغ مطالعه قابل تنظیم
methods of economic study
روشهای مطالعه علم اقتصاد
sight-reading
بدون مطالعه قبلی خواندن
faunist
کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
flexible arm lamp
چراغ مطالعه قابل انعطاف
ethnology
علم مطالعه نژادها و اقوام
sight-reads
بدون مطالعه قبلی خواندن
sight read
بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-read
بدون مطالعه قبلی خواندن
capability study
مطالعه امکان انجام کار
geopolitics
مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
consumer research
مطالعه وضعیت مصرف کنندگان
commodity approach
بررسی بازار با مطالعه مسیرتولید تا مصرف
skimmer
الت سرشیرگیری مطالعه کننده سطحی
protohistory
مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
endocrinology
علم شناسایی و مطالعه غددمترشحه داخلی
semitics
مطالعه زبان وادبیات وتاریخ سامی
symbology
مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
Ekistics
[دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
theogony
مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
group dynamics
مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
crystallography
کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
bookworms
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
helminthology
مطالعه دراطراف کرم های بیماری زاوانگلی
She laid the book aside .
کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
glottochronology
مبحث مطالعه سیر تکامل زبانهای مختلف
booklore
علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
theogonic
وابسته به مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
speleology
مطالعه غارها ازلحاظ زمین شناسی وتاریخی
bookworm
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
dysgenics
مبحث مطالعه فساد نسل وتباهی نژادی
bioastronautics
مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
pragmatics
مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
Ergonomics
[مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی]
mock up
مدلی باندازه طبعی وکامل برای مطالعه وازمایش
gestalt psychology
مطالعه قوه ادراک و رفتار از نقطه نظرواکنش شخصی در برابرامورکلی
morphophonemics
مبحث مطالعه صور مختلف یاتصاریف مختلفه یک لغت یاریشه
ideologist
ایده ئولوگ کسی که در مورد افکار وعقاید مطالعه میکند
epizootiology
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizoology
علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootology
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
impromptu
کاری که بی مطالعه و بمقتضای وقت انجام دهند بالبداهه حرف زدن
dendrochronology
دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
input output analysis
تحلیل داده ها ستاده ها مطالعه تجربی روابط متقابل بخشهای مختلف اقتصاد
casework
مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان
After dinner he likes to retire to his study.
پس از شام او
[مرد]
دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
historcicism
فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
structuralism
بخشی از روانشناسی که ازراه تعقل وتفکر وضع روحی فرد را مورد مطالعه قرارمیدهد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com