Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
omnium gatherum
مجموعه اشخاص
Other Matches
scrapbooks
مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
scrapbook
مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
subset
مجموعه کوچک داده ها که خود بخشی از یک مجموعه بزرگتر هستند
restatement of the law
مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
universal
مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
burster block
مجموعه منفجر کننده مجموعه خرج تلاش
character set
دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
cisc
مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
these people
این اشخاص
displaced persons
اشخاص پناهنده
many persons
خیلی اشخاص
many people
خیلی اشخاص
few men
اشخاص کمی
personae
اشخاص یک کتاب
many a man
بسا اشخاص
persona
اشخاص یک کتاب
so many menŠso many minds
هر چه اشخاص بیشتر
personas
اشخاص یک کتاب
natural persons
اشخاص طبیعی
great persons
اشخاص بزرگ
artificial persons
اشخاص حقوقی
knowledge of persons
شناسایی اشخاص
person perception
ادراک اشخاص
criss-crossed
امضای اشخاص بیسواد
criss-cross
امضای اشخاص بیسواد
withindoors
اشخاص داخل منزل
panel
صورت اسامی اشخاص
dog paddle
شنای اشخاص مبتدی
to suck eggs
اشخاص ازموده ترازخودراپنددادن
inter alia
میان اشخاص دیگر
adhominem
حمله یا اعتراض به اشخاص
offences against persons
جرائم بر علیه اشخاص
blacklist
صورت اشخاص بدحساب
blacklists
صورت اشخاص بدحساب
criss-crosses
امضای اشخاص بیسواد
panels
صورت اسامی اشخاص
through the grapevine
<idiom>
از اشخاص دیگری پرسیدن
play off
<idiom>
رفتار مختلف با اشخاص
blacklisting
صورت اشخاص بدحساب
blacklisted
صورت اشخاص بدحساب
criss-crossing
امضای اشخاص بیسواد
high-powered
مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
common touch
استعدادایجاد حس همدردی وتعاون در اشخاص
interested parties
اشخاص ذی نفع یا علاقه مند
he is not of that type
ازان قبیل اشخاص نیست
lonely hearts
اشخاص مجرد و خواهان مصاحب
subjects of international law
اشخاص حقوق بین الملل
sucker list
<idiom>
لیستی از اشخاص ساده لوح
dais
سکوب مخصوص جلوس اشخاص برجسته
apportionment
تقسیم پولی بین اشخاص ذی نفع
round up
جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده
intelligentsia
اشخاص با هوش و خردمند طبقه روشنفکر
One must not judge by appearances .
بظاهر اشخاص نباید قضاوت کرد
covenantor
اجتماع اشخاص هم پیمان برای انجام کاری
get one's own way
<idiom>
اجبار اشخاص برای انجام هر کاری که تو میخواهی
anachronisms
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
damage
صدمهای که به اشیا ونه اشخاص وارد شود
acidosis
فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
anachronism
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
mixed laws
قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
bouncers
ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
bouncer
ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
infants
در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
camp follower
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
personals
بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
credit union
موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
infant
در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
camp followers
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
character actor
هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
governess
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
governesses
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
character actors
هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
restricts
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
vampires
روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
vampire
روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
restricting
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
talent scouts
کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
talent scout
کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
restrict
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
cable assembly
مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
gynoecium
مجموعه الت مادگی گل مجموعه مادگی
feather bedding
مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather-bedding
مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
ether
مایع سبکی که ازتقطیر الکل و جوهرگوگردبدست میایدو برای بیهوش کردن اشخاص بکارمی رود
utilitarianism
بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
parting salute
سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
pork barrel
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
bundling
مجموعه
batches
مجموعه
repertoire
مجموعه
yardage
مجموعه
combination
مجموعه
assortments
مجموعه
assortment
مجموعه
batch
یک مجموعه
batch
مجموعه
batches
یک مجموعه
setting up
مجموعه
assemblies
مجموعه
repertory
مجموعه
aggregate
مجموعه
aggregates
مجموعه
series
مجموعه
caboodle
مجموعه
bundles
مجموعه
bundle
مجموعه
set
مجموعه
sets
مجموعه
mail application programming interface
مجموعه استانداردها
cable block
مجموعه کابل
null set
مجموعه پوچ
canonical ensemble
مجموعه بندادی
MAPI
مجموعه استانداردها
library routine
روال مجموعه ها
subset
زیر مجموعه
style sheet
مجموعه تعاریف
bijouterie
مجموعه جواهرات
set
مجموعه
[ریاضی]
bibliotheca
مجموعه کتب
character set
مجموعه علائم
regular set
مجموعه منظم
dynamics
مجموعه نیروها
codex
مجموعه قوانین
partial sum
پاره مجموعه
orthogonal set
مجموعه متعامد
omnium gatherum
مجموعه اشیا
libraries
مجموعه فایل ها
complexes
گروهه مجموعه
null set
مجموعه تهی
nomanclature
مجموعه اصطلاحات
cluster of galaxies
مجموعه کهکشانی
code set
مجموعه رمز
system
مجموعه سازمان
systems
مجموعه سازمان
proper subset
زیر مجموعه
product of sums
حاصلضرب مجموعه ها
set theory
تئوری مجموعه ها
set theory
نظریه مجموعه ها
library
مجموعه فایل ها
cuspidation
مجموعه تیزه ها
code
مجموعه قوانین
wiring
مجموعه سیم ها
void set
مجموعه تهی
working set
مجموعه دایر
working set
مجموعه کاری
end product
مجموعه قطعات
master plan
نقشه مجموعه
master plans
نقشه مجموعه
triad
مجموعه سه تایی
use case
مجموعه ای از رویدادها
complex
گروهه مجموعه
gymnasiums
مجموعه ورزشی
gymnasium
مجموعه ورزشی
sets
دوره مجموعه
universal set
مجموعه جهانی
set
دوره مجموعه
empty set
مجموعه تهی
triads
مجموعه سه تایی
test battery
مجموعه ازمون
collections
اجتماع مجموعه
television set
مجموعه تلویزیونی
nomenclature
مجموعه لغات
collection
اجتماع مجموعه
igniter train
مجموعه چاشنی
post
مجموعه پستی
post-
مجموعه پستی
universal set
مجموعه فراگیر
posted
مجموعه پستی
data set
مجموعه داده ها
instruction set
مجموعه دستورالعمل
setting up
دوره مجموعه
posts
مجموعه پستی
consolidated pack ice
مجموعه یخهای شناور
null
مجموعه حاوی صفرها
thesaurus
قاموس مجموعه اطلاعات
computer instruction set
مجموعه دستورالعمل کامپیوتر
collecting system
مجموعه جمع کننده
condensation trail
مجموعه وسایل انجماد
generation data set
مجموعه دادههای تولیدی
thesauruses
قاموس مجموعه اطلاعات
gear assembly
مجموعه چرخ دنده ها
data set organization
سازماندهی مجموعه داده ها
dsn
نام مجموعه داده
ascii character set
مجموعه کاراکترهای اسکی
achievement battery
مجموعه آزمون پیشرفت
machine instruction set
مجموعه دستورالعمل ماشین
data set ready
امادگی مجموعه داده ها
data set name
نام مجموعه داده ها
penal codes
مجموعه حقوق کیفری
penal code
مجموعه حقوق کیفری
microprogram
مجموعه زیر دستورات
language subset
زیر مجموعه زبان
ribbing
مجموعه رگبرگهای برگ
hayes command set
مجموعه فرمانهای هیز
gatb
مجموعه ازمون استعدادعمومی
general aptitude test battery
مجموعه ازمون استعدادعمومی
data set label
برچسب مجموعه داده ها
nomenclature
مجموعه اصطلاحات نامگذاری
condominium
مجموعه های آپارتمانی
universal character set
مجموعه کاراکترهای جهانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com