English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
prebend محل پرداخت موقوف یا عواید کلیسا موقوفه کلیسایی
prebendal محل پرداخت موقوف یا عواید کلیسا موقوفه کلیسایی
Other Matches
lady chapel کلیسا یا محراب کلیسایی که به مریم باکره تخصیص داده شده
exonarthex [هشتی ورودی کلیسا خارج از نمای اصلی کلیسا]
prebendary دریافت مقرری از کلیسا وفیفه خوار کلیسا
piousfoundation موقوفه
endowed property موقوفه
endowed property عین موقوفه
endowed property مال موقوفه
feetail ملک موقوفه
substance of endowment عین موقوفه
proceeds عواید
earnings عواید
income عواید
elder ارشد کلیسا شیخ کلیسا
administrator of an endowed property متولی مال موقوفه
gross earnings عواید ناخالص
tax proceeds عواید مالیاتی
earning yield حاصل عواید
earning yield بازده عواید
annual earnings عواید سالانه
managements property endowed the affairsof the of تولیت عین موقوفه
management property endowed the affairsof the of تولیت عین موقوفه
cadastral مربوط به ممیزی عواید و ثبت اراضی واملاک
synod شورای کلیسایی
synods شورای کلیسایی
benefice درامد کلیسایی
canon law قانون کلیسایی
parochial school اموزشگاه کلیسایی
beneficed دارای درامد کلیسایی
ecumenism وحدت گرایی کلیسایی
sanctioned فتوای کلیسایی سوگند
synodic مربوط به شورای کلیسایی
synodical مربوط به شورای کلیسایی
sanctioning فتوای کلیسایی سوگند
sanctions فتوای کلیسایی سوگند
sanction فتوای کلیسایی سوگند
progress payment پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
fortified church [کلیسایی دارای استحکامات نظامی]
church کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
basilica [کلیسایی با ساختمان مربع شکل]
churches کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
acapella اواز دسته جمعی بسبک کلیسایی
archdiocese ناحیهء کلیسایی زیر نفوذاسقف اعظم
to i. anyone to a benefice درامد کلیسایی رابرای کسی برقرارکردن
parochialism امور مربوط بناحیه یابخش کلیسایی
canonic مومن باصول کلیسایی سیستم منطقی
usance مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
hall-church [کلیسایی با چندین راهرو اما بدون پنجره بام]
ambulatory church [کلیسایی که حرم و نمازخانه آن با رواق جدا شده است.]
Hallenkirche [کلیسایی با چندین راهرو اما بدون پنجره بام]
sets of bill نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
droppage کسری پرداخت کسر پرداخت
fate پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fates پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
High Church فرقهای که سخت پابند اداب ورسوم کلیسایی ومناجات وتسبیحات مرسوم درکلیساهستند
proscriptive موقوف
sacred to موقوف به
consecrated موقوف
suppressed موقوف
mediant یکی ازالحان سرود کلیسایی که حدفاصل بین اهنگ طبیعی صداواوج صدا است
tax evasion عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
ceases موقوف کردن
overthrowing موقوف کردن
insuppresible موقوف نشدنی
overthrown موقوف کردن
overthrows موقوف کردن
suppression موقوف سازی
ceasing موقوف کردن
sacred خاص موقوف
ceasing موقوف شدن
overthrew موقوف کردن
abolishable موقوف شدنی
Shut up ! dont inter fere . فضولی موقوف !
cease موقوف شدن
ceases موقوف شدن
avoids موقوف کردن
foundation school اموزشگاه موقوف
ceased موقوف شدن
cease موقوف کردن
suppress موقوف کردن
suppresses موقوف کردن
overthrow موقوف کردن
suppressing موقوف کردن
sacred to god موقوف بخدا
avoid موقوف کردن
to fall in to d. موقوف شدن
to do away with موقوف کردن
break off موقوف کردن
to put a stop to موقوف کردن
to bring to a stop موقوف کردن
to break off موقوف کردن
beneficiary موقوف علیه
beneficiaries موقوف علیه
ceased موقوف کردن
suppressor موقوف کننده
beneficiary of an endowment موقوف علیه
suppressor موقوف سازنده
suppressive موقوف سازنده
cesser موقوف شدن
contingents موکول یا موقوف به
suppressed موقوف شده
desuetude موقوف شدگی
avoiding موقوف کردن
avoided موقوف کردن
drop track تعقیب موقوف
to wipe out موقوف کردن
to put an end to موقوف کردن
contingent موکول یا موقوف به
due bill در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransoms وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
hands off دست زدن موقوف
subvert برانداختن موقوف کردن
subverted برانداختن موقوف کردن
subverting برانداختن موقوف کردن
subverts برانداختن موقوف کردن
verthrow موقوف سازی انقراض
hands-off دست زدن موقوف
suspend موقوف الاجرا کردن معلق
suspending موقوف الاجرا کردن معلق
suspends موقوف الاجرا کردن معلق
to phase out something به تدریج موقوف کردن چیزی
to ring the knell of anything موقوف شدن چیزی را اعلام کردن یاجار زدن
skip it در رهگیری هوایی یعنی تک راقطع کنید یا تک نکنید یارهگیری موقوف
carnet اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
fee tail تقسیم تناصفی اراضی از طرف مالک ملک موقوف یا حبس شده
churchgoer کلیسا رو
church کلیسا
stair towers turrets کلیسا
kirk کلیسا
churches کلیسا
bethel کلیسا
churchgoers کلیسا رو
claim for indemnification ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
ostiary دربان کلیسا
crowd سرداب کلیسا
croud سرداب کلیسا
crowde سرداب کلیسا
territorialism کلیسا سالاری
sexton خادم کلیسا
croude سرداب کلیسا
churchyard حیاط کلیسا
ecclesiastical منسوب به کلیسا
steeple برج کلیسا
steeples مناره کلیسا
presbyter شیخ کلیسا
steeples برج کلیسا
crypt سرداب کلیسا
crypts سرداب کلیسا
churchyards حصار کلیسا
Ecclesilogy کلیسا شناسی
double church کلیسا دو طبقه
churchyards حیاط کلیسا
nave portal مدخل کلیسا
churchyard حصار کلیسا
sextons خادم کلیسا
steeple مناره کلیسا
churchman نگهبان کلیسا
tympanum جبهه کلیسا
lay reader قاری کلیسا
camarin معبد در کلیسا
blind storey تریبون کلیسا
nave رواق کلیسا
transepts جناح کلیسا
transepts بازویی کلیسا
congregation حضاردر کلیسا
transept جناح کلیسا
naves رواق کلیسا
kirkman عضو کلیسا
congregations حضاردر کلیسا
transept بازویی کلیسا
chancel محراب کلیسا
god's acre محوطه کلیسا
ambulacrum صحن کلیسا
facing the church روبروی کلیسا
territoriality کلیسا سالاری
chapelry حوزه کلیسا
kirk به کلیسا رفتن
tympan جبهه کلیسا
tympanon جبهه کلیسا
undercroft اتاق کلیسا
churchmen نگهبان کلیسا
churchly مربوط به کلیسا
presbyter کشیش سرپرست کلیسا
pastorium مقر شبان کلیسا
parvis حیاط یا دیوارجلو کلیسا
lay clerk سرود خوان کلیسا
narthex هشتی ورودی کلیسا
chanter سرود خوان کلیسا
campanile محل ناقوس کلیسا
campanile برج کلیسا منار
church warden متصدی دارایی کلیسا
almonry صدقه خانه کلیسا
parament تزئینات اویختنی کلیسا
crossing tower برج تقاطع در کلیسا
pastorate مقام شبانی کلیسا
narthex ایوان غربی کلیسا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com