Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
PSU
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
Other Matches
amp
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
GND
مدار الکتریکی متصل به زمین یا به نقط های با سطح ولتاژ صفر
ground
اتصال مدار الکتریکی به زمین یا به نقط های با سطح ولتاژ صفر.
polarities
بیان اینکه نقط های منبع یا collector جریان الکتریکی است .
polarity
بیان اینکه نقط های منبع یا collector جریان الکتریکی است .
impedance
اندازه گیری تاثیر مدار الکتریکی روی سیگنال مغناطیسی شده دارد پس از اعمال ولتاژ
positive
اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
volt
واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
volts
واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
ohm's law
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
inputted
سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
input
سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
voltaism
ولتاژ الکتریکی
voltage source
منبع فشار الکتریکی
mechanical energy reservoir
منبع انرژی الکتریکی
powers
توقف منبع تغذیه الکتریکی
aircraft battery
منبع الکتریکی برای هواپیما
powered
توقف منبع تغذیه الکتریکی
powering
توقف منبع تغذیه الکتریکی
power
توقف منبع تغذیه الکتریکی
room circuit
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
currents
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
current
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
positive
ولتاژ الکتریکی بزرگتر از صفر
powered
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powers
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powering
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
forward current
جریان ولتاژ مستقیم
direct arc furnace
کوره قوس الکتریکی مستقیم
electric circuit
مدار الکتریکی
surge
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
powering
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
powered
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
powers
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
strobe
پاس مدار الکتریکی
a dedicated wiring circuit
یک مدار الکتریکی اختصاصی
electrostatic
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
circuits
جریان الکتریکی
circuit
جریان الکتریکی
electrical circuit
مدار الکتریکی
[فیزیک]
[مهندسی]
powers
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
powering
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
powered
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
electric arc current
جریان قوس الکتریکی
electric current intensity
شدت جریان الکتریکی
intensity of current
شدت جریان الکتریکی
three pin plug
ورودی استاندارد با سه شاخه برای اتصال وسیلله الکتریکی به منبع اصل الکتریسیته
to shuntan electric current
یک جریان الکتریکی رامنحرف ساختن
conducting
جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده
transformator
الت تبدیل شکل جریان الکتریکی
conducted
جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده
conduct
جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده
conducts
جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده
balances
مدار الکتریکی که یک بار صحیح را روی خط ارتباطی قرار میدهد.
balance
مدار الکتریکی که یک بار صحیح را روی خط ارتباطی قرار میدهد.
batteries
وسیله شیمیایی که جریان الکتریکی ایجاد میکند
mas
اندازه جریان الکتریکی معادل یک میلیونیوم آمپر
milliampere
اندازه جریان الکتریکی معادل یک هزارم آمپر
ma
اندازه جریان الکتریکی معادل یک میلیونیوم آمپر
battery
وسیله شیمیایی که جریان الکتریکی ایجاد میکند
power
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powers
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powered
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powering
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
currents
جریان الکتریکی که مقدار آن به صورت سینوس تغییر میکند
commutation
تغییر جهت پی در پی جریان در سیم پیچهای دستگاههای الکتریکی
current
جریان الکتریکی که مقدار آن به صورت سینوس تغییر میکند
inductor
قطعه الکتریکی شامل هستهای از سیم برای بیان تاثیرات روی مدار.
circuits
وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند
circuit
وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند
inducing
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
induces
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
induced
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
induce
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
fused
وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
fuse
وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
Energy Star
استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
edges
اتصال طولانی که حاوی اتصالات فلزی است و اجازه تماس الکتریکی به کارت لبه میدهد
edge
اتصال طولانی که حاوی اتصالات فلزی است و اجازه تماس الکتریکی به کارت لبه میدهد
glitches
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
glitch
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
alternating current
جریان الکتریکی که مقدار آن در زمان به ترتیب تغییر میکند و به صورت سینوسی است
board
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
boarded
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
coulomb's law
نیروی بین دوبار الکتریکی یا مغناطیسی باحاصل ضرب بارهای انهانسبت مستقیم و با مربع فاصله انها از هم نسبت عکس دارد
cyclotron
دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
adapter
در کامپیوتر که حاوی دستورات نرم افزاری مبدل به سیگنالهای الکتریکی است تا گرافیک را در صفحه تصویر متصل به آن نشان دهد
terminator
مقاومتی که در انتهای کابل coaxial باس شبکه قرار دارد برای تولید جریان الکتریکی . 2-
analogues
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
continuity light
وسیله سادهای برای ازمایش پیوستگی یک مدار که پیوسته بودن مغئر الکتریکی را باروشن شدن یک لامپ نشان میدهد
electromagnet
اهنی که بوسیله جریان برق خاصیت مغناطیسی پیدا میکند اهن ربای الکتریکی مغناطیس برقی
output voltage
ولتاژ ثانویه فشار الکتریکی ثانویه
voltage swing
نوسان فشار الکتریکی نوسان ولتاژ
contact
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
electrical and otherwise
الکتریکی و غیر الکتریکی
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
electrodynamics
شاخهای از علم فیزیک که درباره اثرات جریان برق برمعناطیس یا روی جریانهای الکتریکی دیگر یاروی خودشان بحث میکند
electronic
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
ups
منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
scanners
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanner
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
flashes
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
flash
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
flashed
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
gas electric generating set
مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
voltage source
منبع ولتاژ
constant current
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
forward voltage
ولتاژ مستقیم
circuit voltage
ولتاژ مدار
electric
الکتریکی
electrical
الکتریکی
electrotechnical
الکتریکی
electrical bounding
اتصال الکتریکی
electric traction
قوه الکتریکی
electric force
نیروی الکتریکی
electrical conductivity
رسانندگی الکتریکی
electric unit
واحدهای الکتریکی
electric traction
کشش الکتریکی
electric field
میدان الکتریکی
electrical degree
درجه الکتریکی
electric tension
فشار الکتریکی
electric heater
گرم کن الکتریکی
magic eye
چشم الکتریکی
electric eye
چشم الکتریکی
isolates
به صورت الکتریکی
electrical conductivity
هدایت الکتریکی
electric filter
صافی الکتریکی
images
تصویر الکتریکی
electrical analogue
مشابهات الکتریکی
electrical angle
زاویه الکتریکی
electric flux
شار الکتریکی
image
تصویر الکتریکی
electrical breeze
وزش الکتریکی
static breeze
وزش الکتریکی
electric wind
باد الکتریکی
electric welding
جوشکاری الکتریکی
electrical conductance
رسانایی الکتریکی
electrical conduction
رسانش الکتریکی
electric wave
موج الکتریکی
electrical insulator
عایق الکتریکی
gyro compass
قطبنمای الکتریکی
electrifies
الکتریکی کردن
electrified
الکتریکی کردن
electropathy
مداوای الکتریکی
electron bombbardment
بمباران الکتریکی
electromotor
موتور الکتریکی
electromotor
محرک الکتریکی
conduction
رسانایی الکتریکی
isolating
به صورت الکتریکی
electromigration
مهاجرت الکتریکی
engine
موتورغیر الکتریکی
electromagnet
اهنربای الکتریکی
electrovalence
فرفیت الکتریکی
electrovalency
فرفیت الکتریکی
electrify
الکتریکی کردن
gold contacts
اتصالات الکتریکی
gasoline electric
بنزین الکتریکی
tachogenerator
دورسنج الکتریکی
circuits
اتصال الکتریکی
galvano cautery
داغ الکتریکی
flash fuze
چاشنی الکتریکی
circuit
اتصال الکتریکی
electrical
سیستم الکتریکی
flux
فلوی الکتریکی
electroplating
ابکاری الکتریکی
electrifying
الکتریکی کردن
isolate
به صورت الکتریکی
electrolytic iron
اهن الکتریکی
electrolytic capacitor
خازن الکتریکی
resistor
مقاومت الکتریکی
resistors
مقاومت الکتریکی
hot seat
صندلی الکتریکی
charges
بار الکتریکی
charge
بار الکتریکی
electric shocks
شوک الکتریکی
specific conductance
رسانندگی الکتریکی
spark erossion
فرسایش الکتریکی
discharge
تخلیه الکتریکی
electro erosion
فرسایش الکتریکی
electrise
الکتریکی کردن
electrical transcription
ضبط الکتریکی
electrical schematic
نمودار الکتریکی
electrical resistivity
مقاومت الکتریکی
electrical prospecting
کاوش الکتریکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com