Total search result: 201 (16 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
sequential |
مدار منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبلی دارد |
|
|
Other Matches |
|
raced |
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد. |
races |
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد. |
race |
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد. |
logic |
مدر منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبل دارد |
gates |
یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد |
gate |
یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد |
gate |
دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد |
gates |
دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد |
garbage |
اصط لاحی که در آن دقت و کیفیت اطلاع خروجی بستگی به کیفیت ورودی دارد |
gigo |
اصط لاحی که بیان میکند دقت و کیفیت اطلاع خروجی بستگی به کیفیت ورودی دارد |
JK flip flop |
نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند |
queued |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queueing |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queue |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queues |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
deterministic |
نتیجه فرآیند که بستگی به موقعیتهای اولیه ورودی ها دارد |
adder |
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد |
adders |
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد |
adder |
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد |
adders |
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد |
fullest |
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند |
full |
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند |
three state logic |
دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد |
compound |
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد |
compounds |
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد |
compounded |
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد |
nonlinear |
مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند |
bed factor |
ضریب بستر که بستگی به وضعیت مواد رسوبی متحرک در کف بستر دارد |
i/o |
مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی / خروجی به وسیله دیگر است |
input/output |
مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است |
quiescent |
وضعیت فرآیند یا مدار یا وسیله وقتی که هیچ سیگنال ورودی اعمال نشده باشد |
conditional |
نقط های که پس از آن برنامه نویس میتواند به انتهای مجموعهای دستور جهش کند که البته بستگی به داده یا وضعیت برنامه دارد |
flip-flopping |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flops |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flop |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flopped |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
device |
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد |
devices |
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد |
full |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
fullest |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
constant displacement pump |
پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد |
gains |
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی |
gained |
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی |
gain |
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی |
rug condition |
[وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.] |
coincidence circuit |
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند |
coincidence element |
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند |
logic |
مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند |
port |
وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد |
either or operation |
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد |
input output processor |
پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی |
transparently |
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد |
transparent |
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد |
gates |
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است |
gate |
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است |
input/output |
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود |
sampled |
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود |
sample |
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود |
it depends [on] |
بستگی دارد [به] |
figure on <idiom> |
بستگی دارد به |
hash |
الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد |
list |
لیست داده که هر ورودی آدرس ورودی بعدی را دارد |
equivalence |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است |
non equivalence function |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که ورودی ها مثل هم نباشند وگرنه خروجی غلط است |
inequivalence |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است |
NEQ |
تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است |
mission critical |
که شرکت شما به آن بستگی دارد |
It all depends on how things develop. |
بستگی دارد چه پیش بیاید |
random access |
فایلی که هر رکورد آن به سرعت با آدرسش قابل دستیابی است , بدون جستجو در بقیه فایل و به ممحل قبلی بستگی ندارد |
labor theory of value |
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد |
conditional |
فرآیندی که بستگی به نتیجه دیگری دارد |
It depends on its quality. |
بستگی به جنس ( مرغوبیت وکیفیت )آن دارد |
analog |
مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند |
undo |
برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش |
undoes |
برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش |
delayed offside |
تاخیر در اعلام افساید که بستگی به واکنش مدافع دارد |
debt of honour |
بدهی که پرداخت ان به خوش حسابی بدهکار بستگی دارد |
functions |
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد |
functioned |
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد |
function |
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد |
chains |
فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد |
chain |
فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد |
analogues |
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند |
analogue |
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند |
latches |
تنظیم وضعیت خروجی |
latch |
تنظیم وضعیت خروجی |
one hook |
مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله |
undamped |
نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد |
necessaries |
در CLمنحصر به مایحتاج اولیه زندگی نبوده بلکه به وضع زن و اطفال بستگی دارد |
input mode |
وضعیت ورودی |
idle circuit condition |
وضعیت مدار بی بار |
i/o |
ورودی-خروجی |
input output |
ورودی خروجی |
word perfect |
یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد |
word-perfect |
یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد |
central |
واحد ورودی و خروجی |
simultaneous input/output |
ورودی و خروجی همزمان |
parallel input output |
ورودی و خروجی موازی |
input output order |
ترتیب ورودی- خروجی |
input output ports |
مدخلهای ورودی- خروجی |
microcontroller |
پورت ورودی /خروجی |
cpu |
باس ورودی / خروجی |
input output instructions |
دستورات ورودی و خروجی |
input output system |
سیستم ورودی- خروجی |
input output procedure |
رویه ورودی- خروجی |
serial input\output |
ورودی و خروجی سری |
i/o channel |
کانال ورودی و خروجی |
input output bus |
گذرگاه ورودی- خروجی |
input output channel |
کانال ورودی- خروجی |
i/o bound |
محدود به ورودی خروجی |
input output control |
کنترل ورودی- خروجی |
i/o port |
مدخل ورودی و خروجی |
input output relation |
رابطه ورودی- خروجی |
input output device |
دستگاه ورودی و خروجی |
i/o processor |
پردازنده ورودی و خروجی |
input output interface |
میانگیر ورودی- خروجی |
input output operation |
عملکرد ورودی- خروجی |
input output unit |
واحد ورودی- خروجی |
input output symbol |
علامت ورودی- خروجی |
scrolls |
که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد |
scroll |
که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد |
karnaugh map |
نمایش گرافیکی وضعیت مدار منط قی |
primary circuit |
مدار ورودی |
input circuit |
مدار ورودی |
output circuit |
مدار خروجی لامپ الکترونی |
input output redirection |
تعیین مسیر ورودی- خروجی |
iocs |
سیستم کنترل ورودی- خروجی |
interface |
که شامل : کانال ورودی /خروجی |
architecture |
حافظه و وسایل ورودی / خروجی |
input output controller |
کنترل کننده ورودی- خروجی |
input output bandwidth |
پهنای باند ورودی- خروجی |
interfaces |
که شامل : کانال ورودی /خروجی |
basic input output system |
سیستم ورودی و خروجی پایه |
input output control system |
سیستم کنترل ورودی-خروجی |
memory mapped i/o |
ورودی- خروجی نگاشت حافظه |
differences |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند |
difference |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند |
exjunction |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند |
EXOR |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند |
alternative |
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
alternatives |
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
exclusive |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند |
series resistor |
مقاومت ورودی مدار |
grounded primary |
مدار ورودی زمینی |
I/O file |
داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
combo box |
ورودی- خروجی متفاوت را نمایش میدهد |
microsoft |
ورودی کاربر و خروجی را نمایش میدهد |
amplification |
نرخ قدرت سیگنال خروجی به ورودی |
bios |
سیستم اساسی ورودی و خروجی بایوس |
remoter |
وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر |
remotest |
وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر |
remote |
وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر |
input output programming system |
سیستم برنامه سازی ورودی- خروجی |
programmed i/o |
ورودی- خروجی برنامه ریزی شده |
input/output file |
داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
reconstituting |
برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه |
reconstitute |
برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه |
reconstituted |
برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه |
reconstitutes |
برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه |
toggle |
یچ الکتریکی که فقط دو وضعیت دارد |
toggles |
یچ الکتریکی که فقط دو وضعیت دارد |
high input impedance circuit |
مدار با امپدانس ورودی زیاد |
input circuit |
مدار ورودی لامپ الکترونی |
input/output module |
واحد داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
I/O device |
دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
tidal prism |
اب ورودی و خروجی جذر ومد یا کشند دریایی |
inhibit |
ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند |
I/O module |
واحد داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
input [output] request |
درخواست داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
parallel |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
inhibits |
ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند |
I/O instruction |
دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
cascade connection |
خروجی یکی ورودی برای دیگری است |
paralleled |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
parallelled |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
registers |
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد. |
operation |
عمل منط قی که از دو ورودی یک خروجی تولید میکند |
input/output |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
register |
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد. |
input/output device |
دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
paralleling |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
registering |
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد. |
input/output instruction |
دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
input/output statement |
دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
parallelling |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
I/O statement |
دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
parallels |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
I [O] request [IORQ] |
درخواست داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
half |
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد |
analogues |
دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است |
input/output |
سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی |
and |
پردازش چند سیگنال ورودی که خروجی آن عمل "و" آنهاست |
interfaces |
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است |
gigo |
اگر اطلاعات ورودی بد باشد خروجی هم بد خواهد بود |
analogue |
دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است |
i/o |
انتقال داده به پورت ورودی / خروجی و نه آدرس طبیعی آن |
interface |
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است |
analog |
دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است |
symbolic i/o assignment |
نامی برای مشخص کردن یک واحد ورودی خروجی |
unit |
که برای ورودی و خروجی داده به یک پردازنده به کار می رود |