Total search result: 203 (14 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
compound |
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد |
compounded |
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد |
compounds |
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد |
|
|
Other Matches |
|
equivalence |
1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند |
queued |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queue |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queueing |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queues |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
equivalence |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است |
NEQ |
تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است |
inequivalence |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است |
non equivalence function |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که ورودی ها مثل هم نباشند وگرنه خروجی غلط است |
adder |
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد |
adder |
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد |
adders |
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد |
adders |
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد |
fullest |
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند |
full |
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند |
nonlinear |
مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند |
one element |
تابع منط قی که در صورت درستی ورودی خروجی درست میدهد |
microprocessors |
قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد |
microprocessor |
قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد |
NOR function = |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند |
joint denial |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی غلط است که هر ورودی درست باشد |
neither nor function |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگر ورودی درست باشد |
denials |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد |
denial |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد |
i/o |
مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی / خروجی به وسیله دیگر است |
input/output |
مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است |
NOT function |
تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود |
flip-flopped |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flop |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flops |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flopping |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
full |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
fullest |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
difference |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند |
exjunction |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند |
differences |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند |
alternative |
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
EXOR |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند |
alternatives |
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
port |
وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد |
exclusive |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند |
timed |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
times |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
time |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
gains |
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی |
gain |
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی |
gained |
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی |
coincidence element |
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند |
coincidence circuit |
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند |
meets |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند |
meet |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند |
intersections |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند |
coincidence function |
پردازش دو یا چند سیگلنال ورودی و خروجی آنها تابع AND آنها باشند |
intersection |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند |
coincidence function |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد |
and |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد |
OR function |
تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد |
disjunction |
تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند |
alternation |
تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند |
either or operation |
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد |
sequential |
مدار منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبلی دارد |
logic |
مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند |
dispersion |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد |
NAND function |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
symmetric difference |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند |
tdm |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ارسال سریع . هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود. گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
races |
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد. |
race |
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد. |
raced |
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد. |
equality |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند |
exclusive |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که همه ورودی ها در یک سطح باشند ونادرست است اگر باهم فرق کنند |
graphics |
استاندارد برای دستورات نرم افزاری و توابع شرح ورودی /خروجی گرافیکی برای تامین تابع یکسان روی هر نوع سخت افزار |
input output processor |
پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی |
communication |
پردازندهای که شامل چندین تابع handshaking وتشخیص خطا برای چندین اتصال بین وسایل است |
composite circuit |
مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است |
pinning |
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد |
pin |
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد |
pinned |
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد |
JK flip flop |
نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند |
gate |
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است |
gates |
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است |
input/output |
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود |
Cambridge ring |
استاندارد شبکه محلی برای وصل کردن چندین وسیله و کامپیوتر در یک اتصال حلقهای می سازد |
input |
1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی |
inputted |
1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی |
analog |
مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند |
analogues |
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند |
analogue |
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند |
i/o |
ورودی-خروجی |
input output |
ورودی خروجی |
microcontroller |
پورت ورودی /خروجی |
simultaneous input/output |
ورودی و خروجی همزمان |
central |
واحد ورودی و خروجی |
input output instructions |
دستورات ورودی و خروجی |
input output device |
دستگاه ورودی و خروجی |
input output bus |
گذرگاه ورودی- خروجی |
input output channel |
کانال ورودی- خروجی |
cpu |
باس ورودی / خروجی |
parallel input output |
ورودی و خروجی موازی |
i/o bound |
محدود به ورودی خروجی |
i/o channel |
کانال ورودی و خروجی |
i/o processor |
پردازنده ورودی و خروجی |
input output interface |
میانگیر ورودی- خروجی |
i/o port |
مدخل ورودی و خروجی |
input output operation |
عملکرد ورودی- خروجی |
serial input\output |
ورودی و خروجی سری |
input output unit |
واحد ورودی- خروجی |
input output symbol |
علامت ورودی- خروجی |
input output relation |
رابطه ورودی- خروجی |
input output control |
کنترل ورودی- خروجی |
input output procedure |
رویه ورودی- خروجی |
input output ports |
مدخلهای ورودی- خروجی |
input output order |
ترتیب ورودی- خروجی |
input output system |
سیستم ورودی- خروجی |
input function |
تابع سیگنال ورودی |
input circuit |
مدار ورودی |
primary circuit |
مدار ورودی |
commoners |
کانالی که به عنوان خط ارتباطی به چندین وسیله یا مدار به کار می رود |
combinational |
مدار الکترونیکی که از چندین عنصر متصل تشکیل شده است |
common |
کانالی که به عنوان خط ارتباطی به چندین وسیله یا مدار به کار می رود |
commonest |
کانالی که به عنوان خط ارتباطی به چندین وسیله یا مدار به کار می رود |
output circuit |
مدار خروجی لامپ الکترونی |
input output control system |
سیستم کنترل ورودی-خروجی |
input output redirection |
تعیین مسیر ورودی- خروجی |
interface |
که شامل : کانال ورودی /خروجی |
interfaces |
که شامل : کانال ورودی /خروجی |
memory mapped i/o |
ورودی- خروجی نگاشت حافظه |
basic input output system |
سیستم ورودی و خروجی پایه |
input output bandwidth |
پهنای باند ورودی- خروجی |
architecture |
حافظه و وسایل ورودی / خروجی |
input output controller |
کنترل کننده ورودی- خروجی |
iocs |
سیستم کنترل ورودی- خروجی |
grounded primary |
مدار ورودی زمینی |
series resistor |
مقاومت ورودی مدار |
logic |
مدار الکترونیکی که از چندین دروازههای منط قی مثل EXOR,OR,AND تشکیل شده |
input/output file |
داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
I/O file |
داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
bios |
سیستم اساسی ورودی و خروجی بایوس |
remotest |
وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر |
programmed i/o |
ورودی- خروجی برنامه ریزی شده |
remoter |
وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر |
combo box |
ورودی- خروجی متفاوت را نمایش میدهد |
remote |
وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر |
microsoft |
ورودی کاربر و خروجی را نمایش میدهد |
amplification |
نرخ قدرت سیگنال خروجی به ورودی |
input output programming system |
سیستم برنامه سازی ورودی- خروجی |
gate |
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد |
gates |
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد |
gates |
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد |
gate |
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد |
circuits |
مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And |
multilayer |
تخته مدار چاپ شده که چندین لایه یا شیارهای هادی متصل دارد |
circuit |
مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And |
anti- |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی |
high input impedance circuit |
مدار با امپدانس ورودی زیاد |
input circuit |
مدار ورودی لامپ الکترونی |
input/output |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
inhibits |
ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند |
parallels |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
parallelling |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
cascade connection |
خروجی یکی ورودی برای دیگری است |
parallelled |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
registers |
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد. |
paralleling |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
paralleled |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
inhibit |
ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند |
operation |
عمل منط قی که از دو ورودی یک خروجی تولید میکند |
parallel |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
registering |
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد. |
input [output] request |
درخواست داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
input/output device |
دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
I/O device |
دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
I [O] request [IORQ] |
درخواست داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
I/O module |
واحد داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
I/O instruction |
دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
input/output module |
واحد داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
input/output statement |
دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
input/output instruction |
دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
register |
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد. |
tidal prism |
اب ورودی و خروجی جذر ومد یا کشند دریایی |
I/O statement |
دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
NOT function |
مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد |
NAND function |
مدار الکترونیکی که دارای تابع NAND است |
NOR function = |
مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد |
half |
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد |
interfaces |
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است |
analog |
دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است |
i/o |
انتقال داده به پورت ورودی / خروجی و نه آدرس طبیعی آن |
symbolic i/o assignment |
نامی برای مشخص کردن یک واحد ورودی خروجی |
unit |
که برای ورودی و خروجی داده به یک پردازنده به کار می رود |
input/output |
سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی |
units |
که برای ورودی و خروجی داده به یک پردازنده به کار می رود |
and |
پردازش چند سیگنال ورودی که خروجی آن عمل "و" آنهاست |
analogue |
دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است |
gigo |
اگر اطلاعات ورودی بد باشد خروجی هم بد خواهد بود |
analogues |
دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است |
interface |
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است |
truth table |
روش بیان تابع منط ق به عنوان خروجی یک مجموعه ورودیهای ممکن |
redirecting |
فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری |
circulating |
ثبات حرکتی که خروجی آن از طریق یک حلقه بسته به ورودی آن بر می گردد |