English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
expansion path مسیر گسترش
path of expansion مسیر گسترش
Other Matches
deploys اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploy اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploying اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deployment operating base پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
force tabs نمودار یا طرح گسترش یکانهایا نیروها طرح زمان بندی شده گسترش نیروها
fast سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lane مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
multithread طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
groove خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
switched network backup انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
grooves خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
landing approach مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
summit حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
transit route مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
summits حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
midcourse guidance هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
fire lane مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
base of trajectory تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
line of deployment خط گسترش
develops گسترش
develop گسترش
spreads گسترش
dispersal گسترش
expanse گسترش
propagation گسترش
deploys گسترش
deploying گسترش
developments گسترش
development گسترش
deploy گسترش
expanses گسترش
spread گسترش
deployment گسترش
promotion گسترش
extensions گسترش
extension گسترش
expansion گسترش
promotions گسترش
prompt deployment گسترش فوری
credit expansion گسترش اعتبار
develop گسترش وضعیت
expansion گسترش انبساط
deploys گسترش یافتن
abroad گسترش یافته
deploying گسترش یافتن
develop گسترش دادن
wide angle عدسی گسترش
image speard گسترش تصویر
develops گسترش دادن
deployment تفرقه گسترش
disposition ارایشات گسترش
circumfuse گسترش یافتن
flank development گسترش جناحی
develops گسترش وضعیت
sign extension گسترش علامت
wide-angle عدسی گسترش
to unfold گسترش دادن
to grow [into] گسترش دادن [به]
expansion گسترش توسعه
bank expansion گسترش بانکی
development plan طرح گسترش
extensibility گسترش پذیری
appointed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
vertical expansion گسترش عمودی
widening of capital گسترش سرمایه
deployed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
inserted <adj.> <past-p.> گسترش یافته
installed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
widening of market گسترش بازار
eco development بوم گسترش
job enlargement گسترش شغلی
spreads گسترش یافتن
spread گسترش یافتن
deployment diagram طرح گسترش
applied <adj.> <past-p.> گسترش یافته
expansible گسترش پذیر
deploy گسترش یافتن
to develop [into] گسترش دادن [به]
accruing گسترش یافتن
accrues گسترش یافتن
accrue گسترش یافتن
generation افرینش گسترش
deployment diagram دیاگرام گسترش
deployed گسترش یافته
outspread گسترش یافتن
generations افرینش گسترش
prompt deployment گسترش مناسب
space گسترش دادن متن
bank development گسترش شبکه بانکی
flare angle زاویه گسترش یا گشادگی
growth company شرکت در حال گسترش
spaces گسترش دادن متن
automatic volume expansion گسترش خودکار صدا
generates گسترش یافتن افریدن
generating گسترش یافتن افریدن
generate گسترش یافتن افریدن
redeployment تجدید گسترش کردن
redeployment گسترش مجدد دادن
relocation تجدید گسترش دادن
to spread [across] [over] گسترش یافتن [سرتاسر]
generated گسترش یافتن افریدن
expanding industry صنعت در حال گسترش
elater خاصیت انبساط و گسترش
dispersion تفرقه گسترش یکان
expandable آنچه قابل گسترش باشد
spreads بسط وتوسعه یافتن گسترش
spread بسط وتوسعه یافتن گسترش
battery groung pattern طرح گسترش توپهای اتشبار
open ranks گسترش باز درسواره نظام
expansion توسعه گسترش دادن کشیدن
extensible آنچه قابل گسترش است
steadiest مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dog leg شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steadied مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
deployed مستقر گسترش یافته در روی زمین
To extend the scope of ones activities . میدان عملیات خودرا گسترش دادن
breeding ground محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
breeding grounds محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
extends قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extend قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extending قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
convoy routing تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
trunkair route مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
basic plus نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
disposition صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
metastasize گسترش یافتن مرض ازیک نقطهء بدن به نقطه دیگر
problem child فیل جناح وزیر درصورتی که راه گسترش ان مسدود باشد
remedial maintenance باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
monroe doctrine سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
EEMS در یک IBM PC پیشرفت EMS روش استاندارد گسترش حافظه اصلی مناسب با PC
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
scalable software برنامه کاربردی گروهی که میتواند کاربردن بیشتری را روی شبکه بدون نیاز به گسترش نرم افزار جدید جا دهد
secure hypertext transfer protocol گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
proliferation سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
development گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
developments گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
diamond formation ارایش لوزی شکل گسترش لوزی
metastasis هجوم مرض گسترش میکرب مرض
receding leg شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
pan american union سازمان دولتهای قاره امریکا که به سال 0981 در واشنگتن تاسیس شد و هدف ان گسترش همکاری و همبستگی در شقوق و شئون مختلفه بین کشورهای قاره امریکااست
gun displacement جابجایی توپها گسترش توپها
expansion joint درز گسترش درز گشایش
orbited مسیر
bus مسیر
orbits مسیر
lanes مسیر
paths مسیر
bused مسیر
bussed مسیر
point مسیر
runs مسیر
run مسیر
busing مسیر
buses مسیر
locations جا مسیر
location جا مسیر
traverses مسیر
traversing مسیر
alignments مسیر
tracked مسیر
track مسیر دو
alignment مسیر
track مسیر
enroute در مسیر
traded مسیر
trade مسیر
lane مسیر
way مسیر
tracks مسیر دو
tracks مسیر
tracked مسیر دو
traverse مسیر
traversed مسیر
flowline خط مسیر
course مسیر
orbit مسیر
routes مسیر
unibus تک مسیر
airt مسیر
traveled مسیر
courses مسیر
circuit مسیر
circuits مسیر
streets مسیر
coursed مسیر
street مسیر
travel مسیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com