English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
unhandy مشکل بدست امده
Other Matches
gets بدست امده
get بدست امده
getting بدست امده
hardly earned money پول سخت بدست امده
biologic بدست امده اززیست شناسی عملی
ill gotten با وسایل غیر مشروع بدست امده
lyophil بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
lyophiled بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
post edit ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
yardage تعداد یاردهای بدست امده بازیگر یا تیم فوتبال امریکایی
margin productivity نسبت بین محصول بدست امده وعوامل تولیدی که در صرف ایجاد ان شده است
wind aided اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
ScanDisk که دیسک سخت را برای وجود مشکل بررسی میکند وسعی در رفع مشکل ای دارد که یافته است
straw that breaks the camel's back <idiom> مشکل پشت مشکل کمر انسان را خم میکند
drawings روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawing روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
The real problem is not whether machines think but whether men do. مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
ridgy بر امده
who came? کی امده
who came? که امده
fordone از پا در امده
incoming امده
gibbous بر امده
worker ازکار در امده
exopathic ازبیرون امده
red-hot تاب امده
enthetic ازبیرون امده
red hot تاب امده
worked up ازکار در امده
new come تازه امده
protrusive جلو امده
in- :رسیده امده
left over زیاد امده
in :رسیده امده
jamb تیربیرون امده
jambs تیربیرون امده
impassionate به جنبش امده
exserted بیرون امده
underhung پیش امده
exserted پیش امده
saleintiant بیرون امده
saleint بیرون امده
unbred بدببار امده
protrusile جلو امده
landed فرود امده
overdue دیر امده
prognathous پیش امده
peregrin or rine از خارجه امده
protrudent جلو امده
aggregates جمع امده
prognathic پیش امده
projective جلو امده
overshot پیش امده
aggregate جمع امده
leavened bread نان ور امده
protractive جلو امده
jutting پیش امده
twinborn دوقلو بدنیا امده
apogean از زمین بالا امده
cantilever تیر پیش امده
projecting jaw ارواره پیش امده
ecstatic بوجد امده نشئهای
take steps اقدامات بعمل امده
petiolar از برگدم بیرون امده
ecstatically بوجد امده نشئهای
inchoate تازه بوجود امده
self born از خود بوجود امده
peregrine ازخارجه امده مسافر
bay window پنجره پیش امده
bay windows پنجره پیش امده
neoteric تازه بدنیا امده
you might have come باید امده باشید
born in the purple در نازونعمت بدنیا امده
beetle brow پیشانی پیش امده
bucktooth دندان گراز یا پیش امده
his stomach sticks out شکمش پیش امده است
vizor لبه پیش امده کلاه
air landed فرود امده از راه هوا
venose دارای رگهای متعددوبر امده
extrusive اخراج کننده بیرون امده
prognathic دارای ارواره پیش امده
ramus قسمت بر امده واطاله یافته
visors لبه پیش امده کلاه
lugs هر عضو جلو امده چیزی
rimrock لبه بر امده صخره مزبور
flanges لبه بیرون امده چرخ
lugging هر عضو جلو امده چیزی
flange لبه بیرون امده چرخ
to t. to account زیر account امده است
prognathous دارای ارواره پیش امده
visor لبه پیش امده کلاه
instances have occurred that مواردی پیش امده است
lugged هر عضو جلو امده چیزی
lug هر عضو جلو امده چیزی
bow windows پنجره پیش امده کمانی
bow window پنجره پیش امده کمانی
to run short زیر short امده است
weather worn تحت تاثیر هوا در امده
the bird took its perch مرغ فرود امده بر چوب قرارگرفت
whyŠthere is the answer شرط در امده تقریبا معنی میدهد
nook قطعه زمین پیش امده برامدگی
ventricous بادکرده دارای شکم پیش امده
oversailing of facade قسمت برجسته یا پیش امده بنا
forestage قسمت جلو امده صحنه نمایش
kid glove ازلای زرق وبرق بیرون امده
difficult مشکل
jigsaws مشکل
problems مشکل
jigsaw مشکل
uphill مشکل
problem مشکل
quandary مشکل
quandaries مشکل
scarc ely مشکل
round-shouldered دارای شانههای جلو امده شانه گرد
bay windows پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
dormers پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
round shouldered دارای شانههای جلو امده شانه گرد
dormer پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
ribby دارای دندههای بیرون امده شبیه دنده
bay window پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
it is of doubtful proveance معلوم نیست اصلا از کجا امده است
industrial wealth مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
ill- مشکل سخت
fastidious مشکل پسند
problem identification بازشناسی مشکل
in a jam <idiom> مشکل داشتن
kick up a fuss <idiom> به مشکل بر خوردن
off the hook <idiom> دورشدن از مشکل
fun and games <idiom> وفیفه مشکل
deep water <idiom> مشکل سخت
bisexuals خنثی مشکل
bisexual خنثی مشکل
have a time <idiom> به مشکل بر خوردن
hardly مشکل بزحمت
solutions پاسخ یک مشکل
solution پاسخ یک مشکل
up the creek <idiom> به مشکل برخودن
ills مشکل سخت
ill مشکل سخت
in a bind <idiom> به مشکل افتادن
head above water <idiom> آشکاری مشکل
fault description توضیح مشکل
error description توضیح مشکل
hard مشکل شدید
floorer سوال مشکل
finically مشکل پسندانه
finicality مشکل پسندی
feeding problem مشکل تغذیه
What's the problem? مشکل کجاست؟
faultless <adj.> بدون مشکل
free from error <adj.> بدون مشکل
immaculate <adj.> بدون مشکل
flawless <adj.> بدون مشکل
hard to please مشکل پسند
fastidiousness مشکل پسندی
f.in taste مشکل پسند
open sesame مشکل گشا
impeccable <adj.> بدون مشکل
knots مشکل عقده
defect description توضیح مشکل
picksome مشکل پسند
sound <adj.> بدون مشکل
hardest مشکل شدید
exquisite taste مشکل پسندی
miminy piminy مشکل پسند
description of error توضیح مشکل
harder مشکل شدید
knot مشکل عقده
grilse ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
prize courts به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
brown major براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
officinal names of drugs نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
rimrock صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
straight arm حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
solves یافتن پاسخ یک مشکل
ends در انتها یا پس از چندین مشکل
resource person فرد مشکل گشا
calculation پاسخ به یک مشکل در ریاضی
mystification مشکل وپیچیده سازی
mooney problem checklist مشکل سنج مونی
ended در انتها یا پس از چندین مشکل
end در انتها یا پس از چندین مشکل
in a world of one's own <idiom> مشکل عمیق داشتن
to resolve a doubt حل مشکل یاشبهه کردن
problem child کودک مشکل افرین
in the doghouse <idiom> مشکل پیدا کردن با
no picnic <idiom> ناخوش آیند ،مشکل
to put the a. in the helve مشکل یامعمائی را حل کردن
catastrophic error خطا یا مشکل در کل سیستم
can of worms <idiom> مشکل پیچیده وسردرگم
problem behavior رفتار مشکل افرین
turn tail <idiom> فرار از خطر یا مشکل
solved یافتن پاسخ یک مشکل
solving یافتن پاسخ یک مشکل
solve یافتن پاسخ یک مشکل
Gordian knot مشکل معما مانند
through the mill <idiom> تجربه شرایط مشکل
Gordian knots مشکل معما مانند
raise eyebrows <idiom> ایجاد مشکل و زحمت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com