Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
recursive equations
معادلاتی که بعضی از جملات در انهاتکرار شده و هر معادله نسبت به معادله قبلی فقط یک جمله اضافی دارد
Other Matches
implicit function
معادله چیزی که حل ان مستلزم حل یک یا چند معادله دیگر باشد
redundant equation
معادله اضافی
quantity equation of exchange
یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
presentiments
عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
presentiment
عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
equations
معادله
equation
معادله
reaction equation
معادله واکنش
empirical equation
معادله تجربی
state equation
معادله حالتی
three moment equation
معادله سه لنگری
behavioral equation
معادله رفتاری
rate equation
معادله سرعت
hartree equation
معادله هارتری
maxwell equation
معادله ماکسول
energy equation
معادله انرژی
laplace's equation
معادله لاپلاس
saha's equation
معادله ساها
equation of equinoxes
معادله اعتدالین
nerst equation
معادله نرنست
saving equation
معادله پس انداز
characteristic equation
معادله مشخصه
wierl equation
معادله ویرل
moment equation
معادله لنگر
berthelot equation
معادله برتلو
transformer equation
معادله ترانسفورماتور
regression equation
معادله برگشت
redundant equation
معادله زائد
boundary equation
معادله حدی
equation
معادله
[ریاضی]
dimensions
معادله ابعادی
inhomogeneous equation
معادله غیرهمگن
dimension
معادله ابعادی
boltzmann equation
معادله بولتسمان
equation solving
حل معادله
[ریاضی]
regression equation
معادله رگرسیون
behavioral equation
معادله کرداری
virial equation
معادله ویریال
wave equation
معادله موج
bragg's equation
معادله براگ
field equation
معادله ی میدان
de broglie equation
معادله دوبروی
linear equation
معادله خطی
tax equation
معادله مالیاتی
tax equation
معادله مالیات
continuity equation
معادله پیوستگی
tetrad equation
معادله چهارعنصری
equation typesetting
درج معادله
equation
معادله همچندی
definitional equation
معادله تعریفی
simple equation
معادله خطی
dirac equation
معادله دیراک
differential equation
معادله فاضلهای
differential equation
معادله دیفرانسیل
difference equation
معادله تفاضلی
equates
معادله ساختن
dispersion equation
معادله پاشندگی
schrodinger equation
معادله شرودینگر
equation of state
معادله حالت
gas equation
معادله گاز
potential equation
معادله پتانسیل
equations
معادله همچندی
equate
معادله ساختن
equated
معادله ساختن
quadratic form
معادله درجه دوم
momentum equation
معادله مقدار حرکت
quasi linear equation
معادله شبه خطی
quantum wave equation
معادله کوانتومی موج
equation of continuity
معادله همبستگی جریان
partial differential equation
معادله دیفرانسیل جزیی
differential equation
معادله دیفرانسیل
[ریاضی]
reaction equation
معادله عکس العمل
clausius clapeyron equation
معادله کلازیوس- کلاپیرون
van der waals equation
معادله وان در والس
quadratic e quation
معادله درجه دوم
quadratic equation
معادله درجه دوم
quadratic equation
معادله درجه دو
[ریاضی]
clapeyron clausius equation
معادله کلازیوس- کلاپیرون
equation of motion
معادله حرکت
[فیزیک]
differential equation
معادله متغیر مشتق چیزی
van der waals equation of state
معادله حالت وان در والس
transposes
بطرف دیگر معادله بردن
transposing
بطرف دیگر معادله بردن
transpose
بطرف دیگر معادله بردن
equation of exchange
به این ترتیب معادله عبارت از : PQ=V
ordinary differential equation
[ODE]
معادله دیفرانسیل معمولی
[ریاضی]
partial differential equation
[PDE]
معادله دیفرانسیل با مشتقات پاره ای
[ریاضی]
transposition
انتقال اعدادمعلوم بیکسو ومجولات بطرف دیگر معادله فراگذاری
ohm's law
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
hyposensitize
کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
prenotion
احساس قبلی نسبت بچیزی
other than
[usually used in negative sentences]
<adv.>
به غیر از
[در جمله های منفی کاربرد دارد]
crown colony
بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
system
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
systems
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
incremental backup
تابع پشتیبان که فقط فایل هایی را ذخیره میکند که نسبت به ذخیهر قبلی تغییر کرده اند
equation of exchange
همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
quantity equation
معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
He is distantly related to us .
نسبت دوری با ما دارد
He is distantly related to me .
بامن نسبت دوری دارد
dragon design
طرح اژدها
[در فرش های چین که مظهر قدرت امپراتور است. این طرح را به قرن شانزدهم میلادی نسبت داده و بعضی ریشه آن را کرمان می دانند.]
prowords
کلمات جلوی جملات
child langmuir equation
معادله چایلد- لنگمیور قانون چایلد- لنگمیور
richardson dushmann equation
قانون ریچاردسن- داشمان معادله ریچاردسن- داشمان
special weight race
مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
sequential
مدار منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبلی دارد
expanded memory system
ابزاری که حافظه اضافی در IBM PC قرار دارد را مدیریت میکند و برای برنامه ها آماده استفاده می سازد
gig
ماشین خارزنی
[این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
rich text format
روش ذخیره سازی متن که حاوی توضیحات اضافی است و شرحی بر صفحات , نوع و نوشتار و فرمت آنها دارد
proportional spacing
سیستم چاپ که در آن هر حرف نسبت به اندازه اش فضای خالی بعد از خود دارد.
rug condition
[وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
wein law
طول موج بیشترین شدت تابش حاصل از منبع جسم داغ با دمای مطلق نسبت عکس دارد
things in action
اموالی که بالفعل در تصرف شخصی نیستند ولی نسبت به ان ها حقی دارد ومیتواند از طریق طرح دعوی ان ها را مطالبه کند
enclitic
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
topic sentence
جمله سرسطر جمله عنوان
checked
حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
checks
حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
check
حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
coulomb's law
نیروی بین دوبار الکتریکی یا مغناطیسی باحاصل ضرب بارهای انهانسبت مستقیم و با مربع فاصله انها از هم نسبت عکس دارد
dropper
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
droppers
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharge
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharges
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
back
نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
backs
نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
master
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
over break
خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharges
نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharge
نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
false selvage
شیرازه تقلبی
[هر نوع نخ اضافی که جزء پودهای اصلی نبوده و بدلیل تزئین و یا پوشاندن پارگی ها در محل شیرازه بدور تار پیچیده شود از این دسته محسوب شده و کاهش اصالت فرش را به همراه دارد.]
provisional ball
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
prior admission
اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system
کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
recredential
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
extra duty
وفیفه اضافی ماموریت اضافی
antinomian
مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
leverage
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
lift fan
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
liftjet
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
attributable
قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata
برحسب نسبت معین بهمان نسبت
monetarists
طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
nationallism
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
divers
بعضی
several
بعضی
cretain
بعضی
some
بعضی
once in a while
<adv.>
بعضی ازاوقات
frequently
[quite often]
<adv.>
بعضی ازاوقات
occasionally
<adv.>
بعضی ازاوقات
allegedly
بنابگفتهء بعضی
sometimes
بعضی مواقع
sometimes
بعضی اوقات
alleged
بنابگفتهء بعضی
piezoelectric
ارتباط در بعضی موادکریستالی
cutin
پوشش خارجی بعضی گیاهان
Some children are afraid of the dark.
بعضی بچه ها از تاریکی می ترسند.
bell-conopy
[سقف بعضی از ناقوسها با سنتوری]
nurse a grudge
<idiom>
احساس تنفر از بعضی مردم را داشتن
proconsul
افسر دارای بعضی اختیارات کنسولی
chitin
جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
megaspore
هاگدان بزرگ وغیرجنسی بعضی سرخسها
hookup
تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
awn
الت مذکر بعضی از جانوران خزنده و کرمها
index number
مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
bote
حق مستاجر به برداشتن چوب برای بعضی مصارف
zonate
واقع بروی یک خط مانند بعضی ازهاگهای چندتایی
goat antelope
نوعی بز که از بعضی جهات شبیه بز کوهی است
vanish
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanishing
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanishes
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
draft mode
چاپ با کیفیت پایین روی بعضی چاپگرها
stenosis
تنگ شدن یا انقباض بعضی از مجراهای بدن
vanished
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
... however sometimes it just can't be helped.
... اما بعضی وقتها واقعا کاریش نمی شه کرد.
myelin sheath
ماده سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب رامیپوشاند
amongst
از جمله
outrightly
جمله
terming
جمله
among the rest
از ان جمله
sentence
جمله
outright
جمله
termed
جمله
comprising
<prep.>
از جمله
including
<prep.>
از جمله
inclusive of
<prep.>
از جمله
sentence
جمله
sentences
جمله
sentencing
جمله
mongst
از جمله
term
جمله
filter
چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
occasional
وابسته به فرصت یا موقعیت مربوط به بعضی از مواقع یاگاه و بیگاه
filters
چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
neural net
مدل ریاضی بعضی پدیده هاکه رفتار عصبی دارند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com