Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
at owner's risk
معامله با قید این که هر گونه خسارت به عهده صاحب جنس باشد
Other Matches
to bear any customs duties
هر گونه عوارض گمرکی را به عهده گرفتن
owner's risk
خطر یاخطرات به عهده صاحب کالا
charges
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
all weather fighter
هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
bargained
معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
bargain
معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
bargains
معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
bargaining
معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
certificate of damage
تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود
approval by acclamation
تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
jointer
صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
undertaken
عهده دار شدن بر عهده گرفتن متعهد شدن
undertake
عهده دار شدن بر عهده گرفتن متعهد شدن
undertakes
عهده دار شدن بر عهده گرفتن متعهد شدن
general average
خسارت دریایی عمومی خسارت کلی
reserve price
قیمت پنهانی
[در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
package deals
معامله کلی معامله چکی
package deal
معامله کلی معامله چکی
futures goods
کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
indemnities
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnity
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
accelerationists
شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
fradulent conveyance
معامله به قصد فرار از دین معامله به قصد اضرار غیر
punitive damages
خسارت ناشی از مجازات خسارت حاصله از اجرای مجازات
floral design
طرح گل و بته
[قدیمی ترین فرش بافته شده با این طرح مربوط به قرن هجدهم میلادی در منطقه قفقاز روسیه می باشد. این طرح به گونه های مختلف بافته شده و ریشه در فرهنگ کشور دارد مثل گل لاله در فرش ترکیه.]
claim for indemnification
ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
updates
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
a closed mouth catches no flies
<proverb>
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hot
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
responsibility
عهده
on
عهده
responsibilities
عهده
undertaking
عهده
hotbeds
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
acquit
از عهده برآمدن
responsible
عهده دار
to be incapable
از عهده بر نیامدن
copes
از عهده برامدن
coped
از عهده برامدن
charge
عهده داری
cope
از عهده برامدن
charges
عهده دارکردن
charges
عهده داری
charge
عهده دارکردن
undertaking
به عهده گرفتن
take out
از عهده برامدن
affords
از عهده برامدن
copings
از عهده برامدن
affording
از عهده برامدن
afforded
از عهده برامدن
afford
از عهده برآمدن
incumbency
عهده داری
entrusted
عهده دار
charged
عهده دار
take over
به عهده گرفتن
imperfect competition
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
assumes
عهده دار شدن
stand
عهده دارشدن موقعیت
guarantee
عهده دار شدن
guarantees
عهده دار شدن
at owner's risks
ریسک به عهده مالک
guaranteed
عهده دار شدن
sponsorship
عهده گیری اعانت
be up to
به عهده کسی بودن
assume
عهده دار شدن
drawn on
کشیده شدن عهده
I am not up to it . It is beyond my control. I cannot cope .
از عهده من خارج است
draw
کشیده شدن عهده
drawen on the national bank
عهده بانک ملی
charge some one with
به عهده کسی گذاشتن
draws
کشیده شدن عهده
emprise
تقریر عهده دار شدن
take the chair
ریاست انجمنی را بر عهده داشتن
answering
جواب دادن از عهده برامدن
carrier's risk
خطرات به عهده حمل کننده
answered
جواب دادن از عهده برامدن
answer
جواب دادن از عهده برامدن
duties on buyer's account
حقوق گمرکی به عهده خریداراست
answers
جواب دادن از عهده برامدن
carrige forward
کرایه به عهده گیرنده کالا
caveat subscriptor
مسئولیت به عهده عضو میباشد
hold the fort
<idiom>
از عهده کاری شاق برآمدن
draw on
عهده کسی برات کشیدن
open back
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
see one's way clear to do something
<idiom>
احساس از عهده کاری برآمدن را داشتن
To assume office .
عهده دار مقامی ( سمتی ) شدن
He wI'll give a good account of himself.
خوب از عهده اینکار برخواهد آمد
cashier's check
چکی که بانک عهده خود بکشد
carrier's risk
ریسک به عهده شرکت حمل ونقل
carry the ball
<idiom>
قسمت مهم وسخت را به عهده داشتن
the burden of proof rests with
اثبات ادعا بر عهده مدعی است
monopolylogue
نمایشی که در ان یک تن عهده دارچند بخش است
the burden of proof rests of claimant
بار اثبات بر عهده شاکی است
(in) charge of something
<idiom>
مسئولیت کار یاکسانی را به عهده داشتن
acquits
از عهده برامدن انجام وفیفه کردن
acquitting
از عهده برامدن انجام وفیفه کردن
bisque
امتیاز تعادلی که زمان استفاده از ان به عهده بازیگراست
I shall personally undertake tht you make a profit.
من شخصا" به عهده می گیرم که شما سود ببرید
to bear all customs duties and taxes
تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن
laptop
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
sorted
گونه
kind
گونه
kinds
گونه
kindest
گونه
of all sorts
از هر گونه ای
navigate
گونه
sorts
گونه
navigated
گونه
navigates
گونه
haffit
گونه
haffet
گونه
navigating
گونه
variation
گونه ها
breeds
گونه
variations
گونه ها
variant
گونه
cheek
گونه
cheeks
گونه
nature
گونه
species
گونه
natures
گونه
breed
گونه
sort
گونه
the five predicables
گونه
tenantable repair
تعمیراتی که بر عهده مستاجراست تعمیرات جزیی عین مستاجره
He undertook the primiership at the age of eighty.
درهشتاد سالگی عهده دار سمت نخست وزیری شد
primary
کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد
wellŠsuppose it is so
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
zygomatic
استخوان گونه
blowsy
سرخ گونه
germplasm bank
بانک گونه ها
release
گونه یک محصول
blowzed
سرخ گونه
released
گونه یک محصول
climax species
گونه اوج
releases
گونه یک محصول
blowzy
سرخ گونه
spectral class
گونه طیقی
subspecies
زیر گونه
prototype
پیش گونه
zoomorphic
<adj.>
جانور گونه
octagons
هشت گونه
octagon
هشت گونه
suchlike
از این گونه
typed
گونه الگو
prototypes
پیش گونه
diversity
گونه گونی
rooting reflex
بازتاب گونه
diversities
گونه گونی
type
گونه الگو
spasmodic
اسپاسم گونه
spasmodically
اسپاسم گونه
cheekbone
استخوان گونه
ckeek bone
استخوان گونه
zygomatic bone
استخوان گونه
ilk
جور گونه
malar bone
استخوان گونه
buccal
وابسته به گونه
types
گونه الگو
schizotypal
اسکیزوفرنی گونه
thus
بدین گونه
hypnoid
خواب گونه
gnathitis
اماس گونه
hypnoidal
خواب گونه
at all hazard
با هر گونه مخاطره
hysteroid
هیستری گونه
allomorph
واج گونه
allomorph
واژک گونه
cheekbones
استخوان گونه
model
گونه یک محصول
modeled
گونه یک محصول
modelled
گونه یک محصول
models
گونه یک محصول
tackling
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
parlementaire
کسی که بین طرفین متحاربین مبادله پیام را به عهده دارد
tackles
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackled
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackle
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
hanging committee
انجمنی که عهده دارچسباندن یا اویختن عکس هایی درنمایش باشند
diversification
گونه گون سازی
such like
از این گونه ومانندان
releases
شماره گونه یک محصول
diversification
گونه گون شدن
released
شماره گونه یک محصول
build
گونه خاص یک برنامه
critically endangered species
گونه در معرض خطر
blowzy
سرخ گونه شلخته
accurate
بدون هر گونه خطا
wrap around type
گونه نوشتار محیطی
accidental sepcies
گونه های اتفاقی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com