Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (13 milliseconds)
English
Persian
pout
معوج سازی
[صورت]
trap
معوج سازی
[صورت]
gob
[British E]
معوج سازی
[صورت]
moue
معوج سازی
[صورت]
a small grimace
معوج سازی
[صورت]
Other Matches
zigzag
کج و معوج
zigzagging
کج و معوج
zigzags
کج و معوج
zigzagged
کج و معوج
deform
کج و معوج کردن
deforming
کج و معوج کردن
wryly
معوج شده
wry
معوج شده
deforms
کج و معوج کردن
orthodontia
مبحث اصلاح دندانهای کج و معوج دردندانپزشکی
orthodontics
مبحث اصلاح دندانهای کج و معوج دردندانپزشکی
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
frustration
خنثی سازی محروم سازی
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
individualizes
تک سازی
bridgework
پل سازی
deflexion
خم سازی
truncation
بی سر سازی
local anasthesia
سر سازی
pavements
کف سازی
idolization
بت سازی
individualized
تک سازی
padding
له سازی
bridge building
پل سازی
stylization
مد سازی
individualised
تک سازی
individualises
تک سازی
individualising
تک سازی
individualization
تک سازی
flooring
کف سازی
individualize
تک سازی
pavement
کف سازی
retortion
خم سازی
flection
خم سازی
repk lection
پر سازی
compaction
تو پر سازی
individualizing
تک سازی
individuation
تک سازی
retortion
کج سازی
intrigues
زمینه سازی
immortalization
جاوید سازی
replacements
جانشین سازی
abbreviation
کوته سازی
mutilation
معیوب سازی
inceration
موم سازی
replacement
جانشین سازی
intrigue
زمینه سازی
impregnation
ابستن سازی
intriguing
زمینه سازی
abbreviations
کوته سازی
separating
جدا سازی
incavation
پوک سازی
extinction
خاموش سازی
modeling
نمونه سازی
fumigation
ضد عفونی سازی
implementation
پیاده سازی
scenery
صحنه سازی
gold beating
زرورق سازی
road building
جاده سازی
asphalt paving
جاده سازی
grillwork
شبکه سازی
forgery
صورت سازی
roofing
سقف سازی
reduction
ساده سازی
gaingiving
مشتبه سازی
conditioning
شایسته سازی
gelatination
دلمه سازی
gemination
جفت سازی
glasswork
شیشه سازی
glycogenesis
گلیکوژن سازی
gnomonics
فن شاخص سازی
reductions
ساده سازی
stacking
پشته سازی
heterodyne reception
زنه سازی
plaster of Paris
گچ مجسمه سازی
histogenesis
بافت سازی
curtailment
کوتاه سازی
histrionics
صحنه سازی
horology
ساعت سازی
forgery
سند سازی
hymnography
سرود سازی
ichnography
زمینه سازی
harmonization
هم اهنگ سازی
stripping
برهنه سازی
forgeries
صورت سازی
forgeries
سند سازی
grillwork
سبد سازی
latticework
شبکه سازی
gunsmithery
تفنگ سازی
solutions
چاره سازی
solution
چاره سازی
haematogenesis
خون سازی
image formation
تصویر سازی
inculcation
جایگیر سازی
nidificate
لانه سازی
sculptures
پیکره سازی
idealised
دلخواه سازی
microminiaturization
ریز سازی
microsoft
بهنگام سازی
minimalization
کمینه سازی
minimization
کمینه سازی
mealing
نرم سازی
maximization
بیشینه سازی
refreshing
دوباره سازی
refreshingly
دوباره سازی
malting
مالت سازی
sculpture
مجسمه سازی
sculpture
پیکره سازی
sculptures
مجسمه سازی
manumission
ازاد سازی
materialization
مادی سازی
miseenscene
صحنه سازی
simplifications
ساده سازی
mutualization
دو طرفه سازی
mystification
گیج سازی
idealize
دلخواه سازی
mythopoetic
اساطیر سازی
idealized
دلخواه سازی
withdrawal
رها سازی
nest building
لانه سازی
networking
شبکه سازی
idealising
دلخواه سازی
municipalize
شهر سازی
modeller
قالب سازی
idealises
دلخواه سازی
simplification
ساده سازی
statues
پیکر سازی
statue
پیکر سازی
mortar mixing
ملات سازی
magnifcation
بزرگ سازی
coking period
زمان کک سازی
inspissation
غلیظ سازی
intensification
پر قوت سازی
braziers
برنج سازی
negation
خنثی سازی
inurement
معتاد سازی
invalidation
باطل سازی
irksomeness
کسل سازی
shipbuilding
کشتی سازی
infuriation
خشمگین سازی
lapidification
سنگ سازی
individualization
منفرد سازی
individualization
فرد سازی
individuation
جدا سازی
inebriation
مست سازی
vaporization
بخار سازی
inflexion
خم سازی خمیدگی
regionalism
منطقه سازی
wearisomeness
کسل سازی
irreticence
فاش سازی
levigation
نرم سازی
renewals
تازه سازی
liquefaction
ابگونه سازی
reconstruction
دوباره سازی
weaponry
اسلحه سازی
machicolation
مزغل سازی
machine building
ماشین سازی
reconstructions
دوباره سازی
renewal
تازه سازی
latticing
شبکه سازی
evacuation
تهی سازی
coaching
اماده سازی
lamponery
هجونامه سازی
lancination
مجروح سازی
lancination
پاره سازی
landscape painting
منظره سازی
lapidation
سنگسار سازی
flooding
غرقه سازی
foundation materials
مصالح پی سازی
brazier
برنج سازی
countersink
خزینه سازی
bedding
کف سازی بسترسازی
pacification
ارام سازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com