Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
mutilation
معیوب سازی
Search result with all words
vitiation
معیوب سازی ابطال
Other Matches
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
improper
معیوب
corrupts
معیوب
faulty
معیوب
out of condition
معیوب
game
معیوب
imperfective
معیوب
corrupting
معیوب
corrupted
معیوب
fouls
معیوب
foulest
معیوب
fouler
معیوب
fouled
معیوب
foul
معیوب
flawy
معیوب
damaged
معیوب
corrupt
معیوب
manque
معیوب
impure
معیوب
defective
معیوب
false
معیوب
incomplete
معیوب
spoilt
معیوب
stigmatist
معیوب
stigmatic
معیوب
diseased
معیوب
impair
معیوب کردن
defects
معیوب ساختن
aircraft defective
هواپیمای معیوب
impaired
معیوب کردن
flawed
معیوب ناقص
corrupts
معیوب کردن
corrupting
معیوب کردن
corrupted
معیوب کردن
corrupt
معیوب کردن
vicious circle
دور معیوب
defected
معیوب ساختن
defecting
معیوب ساختن
vitiating
معیوب ساختن
maimed
معیوب شدن
impairs
معیوب کردن
vitiate
معیوب ساختن
impairing
معیوب کردن
vitiated
معیوب ساختن
vitiates
معیوب ساختن
defect
معیوب ساختن
maim
معیوب شدن
maiming
معیوب شدن
maims
معیوب شدن
faulty connrction
اتصال معیوب
maims
کسیرا معیوب کردن
faultily
بطور معیوب یا مقصر
faulty wiring
سیم کشی معیوب
damage
غرامت معیوب کردن
dud
بی مصرف گلوله معیوب
incorrect
تصحیح نشده معیوب
maim
کسیرا معیوب کردن
defective
دارای کمبود معیوب
maimed
کسیرا معیوب کردن
maiming
کسیرا معیوب کردن
marring
زیان رساندن معیوب کردن
marred
زیان رساندن معیوب کردن
mar
زیان رساندن معیوب کردن
mutilate
تحریف شدن معیوب کردن
impairing
زیان رساندن معیوب کردن
impaired
زیان رساندن معیوب کردن
hung striker
ضارب چاشنی معیوب نارنجک
impair
زیان رساندن معیوب کردن
mutilating
تحریف شدن معیوب کردن
impairs
زیان رساندن معیوب کردن
mutilates
تحریف شدن معیوب کردن
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustration
خنثی سازی محروم سازی
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
dystrohpy
تغذیه معیوب یاناقص نقص تغذیه
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
corrupting
معیوب کردن رشوه خوار رشوه دادن رشوه خواری
corrupts
معیوب کردن رشوه خوار رشوه دادن رشوه خواری
corrupted
معیوب کردن رشوه خوار رشوه دادن رشوه خواری
corrupt
معیوب کردن رشوه خوار رشوه دادن رشوه خواری
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
individualization
تک سازی
bridgework
پل سازی
bridge building
پل سازی
individualized
تک سازی
deflexion
خم سازی
individuation
تک سازی
individualised
تک سازی
individualizes
تک سازی
individualize
تک سازی
individualising
تک سازی
individualises
تک سازی
compaction
تو پر سازی
padding
له سازی
individualizing
تک سازی
flooring
کف سازی
stylization
مد سازی
flection
خم سازی
truncation
بی سر سازی
repk lection
پر سازی
local anasthesia
سر سازی
retortion
خم سازی
retortion
کج سازی
pavements
کف سازی
idolization
بت سازی
pavement
کف سازی
bookbinding
کتاب سازی
road bed
زیر سازی
haematogenesis
خون سازی
beautification
زیبا سازی
retardment
کند سازی
reviviscence
زنده سازی
bedding
ثابت سازی
immortalization
جاوید سازی
retrenchment
مستحکم سازی
refreshment
تازه سازی
accommodations
برون سازی
seduction
گمراه سازی
bedding
کف سازی بسترسازی
bedding
محکم سازی
fitting
جفت سازی
restoration to life
زنده سازی
formulation
قاعده سازی
rearrngement
پس وپیش سازی
strangling
خفه سازی
ichnography
زمینه سازی
quadrature
مربع سازی
materialization
مادی سازی
re construction
دوباره سازی
refreshments
تازه سازی
rarafaction
لطیف سازی
manumission
ازاد سازی
refrigerating technique
فن سرما سازی
pulverization
پودر سازی
image formation
تصویر سازی
rectification
دائم سازی
punctation
نقطه سازی
puppydom
خود سازی
puppyhood
خود سازی
purification
خالص سازی
rarafaction
رقیق سازی
braziers
برنج سازی
hymnography
سرود سازی
intriguing
زمینه سازی
intrigues
زمینه سازی
intrigue
زمینه سازی
modeling
نمونه سازی
scenery
صحنه سازی
mealing
نرم سازی
histrionics
صحنه سازی
maximization
بیشینه سازی
plaster of Paris
گچ مجسمه سازی
latticework
شبکه سازی
horology
ساعت سازی
histogenesis
بافت سازی
heterodyne reception
زنه سازی
brazier
برنج سازی
shipbuilding
کشتی سازی
regionalism
منطقه سازی
flooding
غرقه سازی
microsoft
بهنگام سازی
microminiaturization
ریز سازی
grillwork
شبکه سازی
grillwork
سبد سازی
gunsmithery
تفنگ سازی
balladry
تصنیف سازی
harmonization
هم اهنگ سازی
stacking
پشته سازی
proportionment
متناسب سازی
conditioning
شایسته سازی
cooling
خنک سازی
doping
ناخالص سازی
miniaturization
کوچک سازی
substructures
زیر سازی
substructure
زیر سازی
secretion
پنهان سازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com