| Total search result: 202 (19 milliseconds) | 
			 | 
		
		
			 | 
			 | 
		
		
			| English | 
			Persian | 
		
		
		| seed     | 
		مقدار شروع برای تولید اعداد تصادفی   | 
		
	
		
		| seeds     | 
		مقدار شروع برای تولید اعداد تصادفی   | 
		
	
		| 
 | 
	
	
		| 	
 | 
	
				
				
					| Other Matches | 
				
				
					 | 
				
		
		| random number     | 
		برنامهای که اعداد تصادفی را تولید میکند.   | 
		
	
		
		| pseudo random     | 
		سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده اعداد تصادفی   | 
		
	
		
		| random number     | 
		روش ایجاد یک ترتیبی از اعداد تصادفی به طوری که هیچ عددی بیشتر از اعداد دیگر رخ نمیدهد   | 
		
	
		
		| VRAM     | 
		حافظه سریع با دستیابی تصادفی برای ذخیره تصاویر تولید شده در کامپیوتر یا دیجیتالی   | 
		
	
		
		| references     | 
		مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر   | 
		
	
		
		| reference     | 
		مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر   | 
		
	
		
		| first generation computer     | 
		کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است   | 
		
	
		
		| brake specific fuel consumption     | 
		مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت   | 
		
	
		
		| long run     | 
		مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه   | 
		
	
		
		| random numbers     | 
		اعداد تصادفی   | 
		
	
		
		| random number generator     | 
		مولد اعداد تصادفی   | 
		
	
		
		machine address       | 
		نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد   | 
		
	
		
		| complementation     | 
		سیستم اعداد برای نشان دادن اعداد مثبت و منفی   | 
		
	
		
		| offsetting     | 
		مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی   | 
		
	
		
		| offset     | 
		مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی   | 
		
	
		
		| algebra     | 
		استفاده از حروف در برخی عملیات محاسباتی مشخص برای جانشین کردن اعداد ناشناخته یا یک محدودهای از اعداد ممکن   | 
		
	
		
		mean       | 
		مقدار متوسط ه از اعداد یا مقادیر   | 
		
	
		
		| meanest     | 
		مقدار متوسط ه از اعداد یا مقادیر   | 
		
	
		
		| meaner     | 
		مقدار متوسط ه از اعداد یا مقادیر   | 
		
	
		
		| radix     | 
		مقدار پایه سیستم اعداد که استفاده میشود   | 
		
	
		
		| bit     | 
		کوچکترین واحد در نمایش اعداد دودویی که مقدار 0 یا 1 دارد   | 
		
	
		
		| bits     | 
		کوچکترین واحد در نمایش اعداد دودویی که مقدار 0 یا 1 دارد   | 
		
	
		
		| table     | 
		استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است   | 
		
	
		
		| tabled     | 
		استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است   | 
		
	
		
		| tabling     | 
		استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است   | 
		
	
		
		| tables     | 
		استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است   | 
		
	
		
		| pseudo random     | 
		رشته تولید شده تصادفی که در مدت طولانی تکرار بشود   | 
		
	
		
		| seconds     | 
		مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست   | 
		
	
		
		| second     | 
		مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست   | 
		
	
		
		| seconded     | 
		مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست   | 
		
	
		
		| seconding     | 
		مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست   | 
		
	
		
		| five fundamental economic questions     | 
		چه مقدار تولید شود   | 
		
	
		
		| wake up     | 
		تنظیم کردن یا شروع یا مقدار اولیه دادن   | 
		
	
		
		| capacity cost     | 
		هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت   | 
		
	
		
		| planar     | 
		روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت   | 
		
	
		
		| derived demand     | 
		تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .   | 
		
	
		
		| oem     | 
		شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند   | 
		
	
		
		| employment gap     | 
		مقدار کمبوداشتغال در حالت تعادل تولیدملی نسبت به اشتغال درفرفیت واقعی تولید   | 
		
	
		
		| matrixes     | 
		چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود   | 
		
	
		
		| matrix     | 
		چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود   | 
		
	
		
		| beta range     | 
		حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی   | 
		
	
		
		| turnaround time     | 
		زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است   | 
		
	
		
		| Kaleida Labs     | 
		شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای   | 
		
	
		
		| keypad     | 
		و 0 تا 9 برای اعداد 0 در مبنای شانزده   | 
		
	
		
		| phoneme     | 
		برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا   | 
		
	
		
		| law of demand     | 
		براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود   | 
		
	
		
		| phoned     | 
		مجموعه اعداد برای تلفن خاص   | 
		
	
		
		| phones     | 
		مجموعه اعداد برای تلفن خاص   | 
		
	
		
		| phoning     | 
		مجموعه اعداد برای تلفن خاص   | 
		
	
		
		| phone     | 
		مجموعه اعداد برای تلفن خاص   | 
		
	
		
		| acceleration principle     | 
		یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید   | 
		
	
		
		| bandwidth     | 
		در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است   | 
		
	
		
		| set up     | 
		مشخص کردن یا مقدار دهی اولیه کردن یا شروع یک برنامه کاربردی یاسیستم   | 
		
	
		
		| beaufort scale     | 
		سیستم اعداد برای مشخص کردن شدت باد   | 
		
	
		
		| multiprecision     | 
		استفاده از بیش از یک کلمه داده برای نمایش اعداد.   | 
		
	
		
		| finite precision numbers     | 
		استفاده از تعداد بیتهای ثابت برای نمایش اعداد   | 
		
	
		
		| bipolar     | 
		استفاده از سط وح ولتاژ مثبت و منفی برای نمایش اعداد دودویی   | 
		
	
		
		| clock     | 
		ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند   | 
		
	
		
		| clocks     | 
		ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند   | 
		
	
		
		| nixie tube     | 
		یک لامپ خلاء که برای نمایش اعداد ناخوانا بکار می رود   | 
		
	
		
		| limits     | 
		محدودههای بیشترین حد از پیش تعیین شده برای اعداد در کامپیوتر   | 
		
	
		
		| intensive cultivation     | 
		اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود   | 
		
	
		
		| crunched     | 
		بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی   | 
		
	
		
		| crunches     | 
		بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی   | 
		
	
		
		| crunch     | 
		بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی   | 
		
	
		
		| filter     | 
		الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی   | 
		
	
		
		| filters     | 
		الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی   | 
		
	
		
		| leontief matrix     | 
		اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند .   | 
		
	
		
		| equation of exchange     | 
		متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات   | 
		
	
		
		| signaled     | 
		1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی   | 
		
	
		
		| published     | 
		1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .   | 
		
	
		
		| publishes     | 
		1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .   | 
		
	
		
		| publish     | 
		1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .   | 
		
	
		
		| signal     | 
		1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی   | 
		
	
		
		| signalled     | 
		1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی   | 
		
	
		
		| disjunctive search     | 
		جستجو برای داده هایی که لااقل با یکی از اعداد کلید مط ابق هستند   | 
		
	
		
		| nomenclature     | 
		سیستم از پیش تعریف شده برای انتساب کلمات و نشانه ها به اعداد یا اصط لاحات   | 
		
	
		
		| normalised     | 
		ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت   | 
		
	
		
		| normalises     | 
		ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت   | 
		
	
		
		| normalising     | 
		ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت   | 
		
	
		
		| normalizes     | 
		ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت   | 
		
	
		
		key       | 
		ترکیب خاص حروف و اعداد که برای رمزگشایی متن های رمزدار به کار می رود   | 
		
	
		
		| normalize     | 
		ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت   | 
		
	
		
		| eisa     | 
		گروه تولید کنندگان PC که یک انجمنی برای پیشبرد استاندارد باس تک بیتی تشکیل داده اند که رقیبی برای استاندار باس MAC از IBM است   | 
		
	
		
		| hex     | 
		سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F   | 
		
	
		
		| hexadecimal notation     | 
		سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F   | 
		
	
		
		| minus     | 
		برای تفریق یا مقدار منفی   | 
		
	
		
		| minus sign     | 
		برای تفریق یا مقدار منفی   | 
		
	
		
		| minus signs     | 
		برای تفریق یا مقدار منفی   | 
		
	
		
		| random process     | 
		جریان تصادفی فرایند تصادفی   | 
		
	
		
		| smoke test     | 
		بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند   | 
		
	
		
		| enumerated type     | 
		فضای ذخیره سازی داده یا رده بندی با استفاده از اعداد برای نمایش برچسبهای مناسب انتخاب شدنی   | 
		
	
		
		| sampled     | 
		مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود   | 
		
	
		
		| sample     | 
		مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود   | 
		
	
		
		| arrays     | 
		ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه   | 
		
	
		
		| array     | 
		ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه   | 
		
	
		
		| O.K.     | 
		دکمه OK که برای شروع یا تایید یک عمل به کار می رود   | 
		
	
		
		| stallation     | 
		اسب نر برای تولید مثل   | 
		
	
		
		| broodmare     | 
		مادیان برای تولید نژاد   | 
		
	
		
		| best fit     | 
		1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده   | 
		
	
		
		| executing     | 
		دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه   | 
		
	
		
		| leading zero     | 
		رقم صفر برای نمایش شروع عدد ذخیره شده   | 
		
	
		
		| executes     | 
		دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه   | 
		
	
		
		| executed     | 
		دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه   | 
		
	
		
		| execute     | 
		دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه   | 
		
	
		
		| two's complement     | 
		افزودن یک به متمم یک یک عدد دودویی , برای نمایش اعداد دودویی منفی   | 
		
	
		
		| products     | 
		ول مواد لازم برای تولید یک محصول   | 
		
	
		
		| cryptocompromise     | 
		تولید خطر برای مخابرات رمز   | 
		
	
		
		| indexer     | 
		برنامهای که برای یک سندشاخص تولید کند   | 
		
	
		
		| products     | 
		محصول تولید شده برای فروش   | 
		
	
		
		| generators     | 
		دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی   | 
		
	
		
		| product     | 
		ول مواد لازم برای تولید یک محصول   | 
		
	
		
		| product     | 
		محصول تولید شده برای فروش   | 
		
	
		
		| generator     | 
		دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی   | 
		
	
		
		| sql     | 
		زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود   | 
		
	
		
		| texts     | 
		کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام   | 
		
	
		
		| run-up [start-up]     | 
		نزدیکی به مکان شروع با دویدن [برای جهش یا پرتاب کردن] [ورزش]   | 
		
	
		
		| text     | 
		کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام   | 
		
	
		
		| modes     | 
		وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه   | 
		
	
		
		| mode     | 
		وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه   | 
		
	
		
		| structures     | 
		زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود   | 
		
	
		
		structure       | 
		زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود   | 
		
	
		
		| structuring     | 
		زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود   | 
		
	
		
		| processes     | 
		انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه   | 
		
	
		
		| Paintbrush/Paint     | 
		windows برای تولید و ویرایش تصاویر atmap   | 
		
	
		
		| primitive     | 
		برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی   | 
		
	
		
		| process     | 
		انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه   | 
		
	
		
		| amphimictic     | 
		مناسب برای تولید و تناسل واختلاط نژاد   | 
		
	
		
		| scramblers     | 
		وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند   | 
		
	
		
		| scrambler     | 
		وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند   | 
		
	
		
		| paged     | 
		2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید   | 
		
	
		
		| teeing     | 
		منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا   | 
		
	
		
		| page     | 
		2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید   | 
		
	
		
		| tees     | 
		منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا   | 
		
	
		
		| layers     | 
		بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است   | 
		
	
		
		| layer     | 
		بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است   | 
		
	
		
		| pages     | 
		2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید   | 
		
	
		
		| tee     | 
		منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا   | 
		
	
		
		| teed     | 
		منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا   | 
		
	
		
		| metacompilation     | 
		کامپایل که برای تولید کامپایلر دیگر انجام میشود   | 
		
	
		
		| MDs     | 
		دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک   | 
		
	
		
		| MD     | 
		دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک   | 
		
	
		
		| monadic operator     | 
		عملی که از یک عملوند برای تولید نتیجه استفاده میکند   | 
		
	
		
		foot pound       | 
		مقدار نیروی لازم برای بلند کردن وزنه یک پوندی بارتفاع یک فوت.   | 
		
	
		
		| resets     | 
		برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند   | 
		
	
		
		| reset     | 
		برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند   | 
		
	
		
		| flags     | 
		ترتیب کدها در شبکه ارسال بسته برای معرض شروع و خاتمه یک فریم داده   | 
		
	
		
		| flag     | 
		ترتیب کدها در شبکه ارسال بسته برای معرض شروع و خاتمه یک فریم داده   | 
		
	
		
		| generates     | 
		استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه   | 
		
	
		
		| directories     | 
		در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک   | 
		
	
		
		| directory     | 
		در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک   | 
		
	
		
		| stability     | 
		توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر بدون لکه   | 
		
	
		
		| generating     | 
		استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه   | 
		
	
		
		| generated     | 
		استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه   | 
		
	
		
		| clock     | 
		مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند   | 
		
	
		
		| numbers     | 
		عدد تولید شده از داده برای هر بیتی یا تشخیص خطا   | 
		
	
		
		| number     | 
		عدد تولید شده از داده برای هر بیتی یا تشخیص خطا   | 
		
	
		
		| primitive     | 
		تابع ابتدایی که برای تولید تابعهای پیچیده تر به کار می رود. 2-   | 
		
	
		
		| effective     | 
		آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است   | 
		
	
		
		| clocks     | 
		مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند   | 
		
	
		
		| generate     | 
		استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه   | 
		
	
		
		| querying     | 
		پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل   | 
		
	
		
		| queries     | 
		پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل   | 
		
	
		
		| queried     | 
		پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل   | 
		
	
		
		| query     | 
		پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل   | 
		
	
		
		| cads     | 
		محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند   | 
		
	
		
		| cad     | 
		محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند   | 
		
	
		
		| numeric     | 
		که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود   | 
		
	
		
		| click     | 
		دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب   | 
		
	
		
		| clicked     | 
		دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب   | 
		
	
		
		| clicks     | 
		دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب   | 
		
	
		
		| spray attack     | 
		پخش مواد شیمیایی وبیولوژیکی از راه هوا برای تولید تلفات   | 
		
	
		
		| cam     | 
		استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید   | 
		
	
		
		| modular     | 
		با اتصال بلاکهای کوچک به هم برای تولید محصول مط ابق میل کاربر   | 
		
	
		
		| directories     | 
		در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک   | 
		
	
		
		| directory     | 
		در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک   | 
		
	
		
		| cams     | 
		استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید   | 
		
	
		
		| silicon     | 
		عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC   | 
		
	
		
		| backward chaining     | 
		روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد   | 
		
	
		
		| wrming message     | 
		پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود   | 
		
	
		
		| vibrators     | 
		منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود   | 
		
	
		
		| COMPAQ     | 
		شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود   | 
		
	
		
		image       | 
		توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش   | 
		
	
		
		| processor     | 
		کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...   | 
		
	
		
		| international standards organization     | 
		سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند   | 
		
	
		
		| vibrator     | 
		منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود   | 
		
	
		
		images       | 
		توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش   | 
		
	
		
		| electronic     | 
		1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده   | 
		
	
		
		| means ends analysis     | 
		نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد   | 
		
	
		
		| licenses     | 
		اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی   | 
		
	
		
		| controlled thermonuclear reaction     | 
		جوش هستهای کنترل شده تحت شرایط ازمایشگاهی برای تولید توان مفید   | 
		
	
		
		| licence     | 
		اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی   | 
		
	
		
		| licences     | 
		اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی   | 
		
	
		
		| central     | 
		که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود   | 
		
	
		
		| set up     | 
		مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن   | 
		
	
		
		| half life period     | 
		مدت زمان لازم برای فعالیت یک ماده رادیواکتیو است که به نصف مقدار اولیه خود کاهش یابد   | 
		
	
		
		| auto     | 
		توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع   | 
		
	
		
		| autos     | 
		توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع   | 
		
	
		
		| random parallel tests     | 
		ازمونهای موازی تصادفی ازمونهای همتای تصادفی   | 
		
	
		
		| setting up     | 
		1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر   |