English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
I'd like a shampoo for normal hair. من یک شامپو برای موهای معمولی میخواهم.
Other Matches
I'd like a shampoo for dry hair. من یک شامپو برای موهای خشک میخواهم.
I'd like a shampoo for greasy hair. من یک شامپو برای موهای چرب میخواهم.
I'd like a shampoo and set. شامپو و خشک کردن میخواهم.
I'd like something to drink. چیزی برای نوشیدن میخواهم.
I'd like something to eat. چیزی برای خوردن میخواهم.
I'd like to reserve a table for 5. میخواهم برای 5 نفر یک میز رزرو کنم.
preparing تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
prepare تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
prepares تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
name کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
names کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
offices استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
office استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
sub woofer هرتز , که در دستگاههای معمولی برای افزایش کیفیت صدا استفاده میشود
aircraft arresting hook مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
all-in-one <adj.> همه چیز در یکی [مانند شامپو و حالت دهنده مو در یک مخزن]
strigose دارای موهای زبر شیاردار
ulotrichous دارای موهای شبیه پشم
My hair is falling out. موهای سرم دارند میریزند.
puberulent پوشیده شده از موهای ریز
grizzled خاکستری رنگ دارای موهای سفید
trichomonad جانور اغازی تاژکداردارای موهای کرک مانند
towhead کسیکه موهای مایل به سفیدیا خاکستری دارد
wool of short staple پشمی که رشته هایا موهای ان کوتاه است
fluffed موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
fluffs موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
fluffing موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
fluff موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
gorgon یکی ازسه زنی که موهای سرشان مار بوده و هر کس بدانهانگاه میکردسنگ میشد
I'd like a ... من یک ... میخواهم.
I'd like ... من ... میخواهم.
I'd like ... من ... را میخواهم.
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
iam inclined to think میخواهم بگویم
I'd like some hair gel. من کمی ژل مو میخواهم.
I'd like a dye. من رنگ مو میخواهم.
i am in a hurry for it زود میخواهم
I'd like some ... من کمی ... میخواهم.
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
I'd like some orange juice. من آب پرتقال میخواهم.
I'd like a double room من یک اتاق دو نفره میخواهم.
I'd like a room with bath. من یک اتاق با حمام میخواهم.
I'd like a room with twin beds. من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
Fine, I will take it. خوب من اتاق را میخواهم.
i beg leave to say اجازه میخواهم بگویم
I need them tonight. من آنها را امشب میخواهم.
i wish to stay here میخواهم اینجا بمانم
I'd like a shave. میخواهم ریشم را بزنم.
I need them today. من آنها را امروز میخواهم.
I'd like to pay. میخواهم پرداخت کنم.
I'd like some coffee. من یه مقدار قهوه میخواهم.
an inceptive یعنی میخواهم لرزکنم
I'd like some soup. من مقداری سوپ میخواهم.
I'd like breakfast, please. لطفا صبحانه میخواهم.
I will be staying a few days من میخواهم یک هفته بمانم.
i want you to go میخواهم شما بروید
I will be staying a month من میخواهم یک ماه بمانم.
i express my regret for it پوزش میخواهم که چنین شد
I'd like a face-pack. من ماسک صورت میخواهم.
I want full insurance. من با بیمه کامل میخواهم.
I'd like to try ... من میخواهم ... را امتحان کنم.
I'd like a dessert, please. لطفا دسر میخواهم.
I'd like a sinlge room. من یک اتاق یک نفره میخواهم.
I need them urgently. من آنها را فوری میخواهم.
I'd like a cup of coffee, please. لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
I need them before friday. من آنها را قبل از جمعه میخواهم.
I'd like a shave. میخواهم صورتم را اصلاح کنم.
i beg your pardon پوزش میخواهم معذرت می خواهم
I want one of these please. لطفا من یکی از اینها را میخواهم.
I'd like a double bed room. من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
I'd like some small change. من قدری پول خرد میخواهم.
I'd like to hire a car. من میخواهم یک اتومبیل اجاره کنم.
I will be staying a few days من میخواهم چند روزی بمانم.
I want these clothes cleaned. من میخواهم این لباس ها تمیز شود.
I'd like to change some 1000 euro. میخواهم ۱۰۰۰ یورو را تبدیل کنم.
I want these clothes washed. من میخواهم این لباس ها شسته شود.
I'd like a haircut, please. لطفا میخواهم موهایم را اصلاح کنم.
I want these clothes ironed. من میخواهم این لباس ها اتو شود.
I want to leave the car in the railway station من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
Without wishing to belittle [disparage] [denigrate] the importance of this issue, I would like to ... بدون اینکه اهمیت این موضوع را پایین بیاورم من میخواهم ...
give someone an inch and they will take a mile <idiom> اگربه مرده روبدی میگه کفن پولک دوزی میخواهم
standards معمولی
routinely معمولی
usu معمولی
routines معمولی
received معمولی
open cheque چک معمولی
routine معمولی
conventional معمولی
wonted معمولی
faceless معمولی
copybook معمولی
standard معمولی
longhand خط معمولی
ferial معمولی
ordinary معمولی
normal معمولی
light water اب معمولی
run-of-the-mill <idiom> معمولی
general cargo کالای معمولی
plain concrete بتن معمولی
procedure message پیام معمولی
normal permeability نفوذپذیری معمولی
irregular غیر معمولی
wrought iron اهن معمولی
commonest معمولی متعارفی
ambient پس زمینه معمولی
standard brick اجر معمولی
standard gauge اندازه معمولی
mean پست معمولی
general کلی معمولی
white mulatto توت معمولی
ethanol الکل معمولی
ranko سرباز معمولی
normal interval فاصله معمولی صف
normal good کالای معمولی
ethyl alcohol الکل معمولی
nonstandard غیر معمولی
generals معمولی و نه مخصوص
piper nigrum فلفل معمولی
meanest پست معمولی
street virus ویروس معمولی
meaner پست معمولی
generals کلی معمولی
general معمولی و نه مخصوص
standard motor موتور معمولی
standard bar میله معمولی
ornery عادی معمولی
single precision با دقت معمولی
complement تعارفات معمولی
complemented تعارفات معمولی
complementing تعارفات معمولی
complements تعارفات معمولی
standard طبیعی یا معمولی
rock brake بسفایج معمولی
everyday معمولی مبتذل
American bond آجرچینی معمولی
rudas پست معمولی
normal عادی معمولی
undress جامه معمولی
undresses جامه معمولی
undressing جامه معمولی
mulberries توت معمولی
ornary عادی معمولی
ordinary share سهام معمولی
unselected clay خاک رس معمولی
commoners معمولی متعارفی
civil time ساعت معمولی
onery عادی معمولی
common معمولی متعارفی
hepatica غافث معمولی
typical <adj.> بافت معمولی
workaday معمولی عادی
charge hand کارگر معمولی
standards طبیعی یا معمولی
ordinal type نوع معمولی
common link حلقه معمولی
common whipping بست معمولی
ordinary clay خاک رس معمولی
mulberry توت معمولی
medium lampholder سرپیچ معمولی
banal مبتذل معمولی
the a merchant سوداگر معمولی
man in the street فرد معمولی
commonplace معمولی مبتذل
ap seogi ایستادن معمولی
standard trench سنگر معمولی
mass concrete بتن معمولی
conventional forces نیروهای رزمی معمولی
l antenna انتن معمولی رادیو
inverted l antenna انتن معمولی رادیو
martlet پرستوی معمولی اروپایی
regular weave [plain] بافت معمولی و ساده
well worn پیش پا افتاده معمولی
well-worn پیش پا افتاده معمولی
milkwort پلی گالای معمولی
stand سطح معمولی اب دریا
week day روز معمولی هفته
normal charge خرج معمولی توپ
chamomile بابونه معمولی یامعطر
combination grasp گرفتن معمولی و برعکس
conventional milling machine دستگاه فرز معمولی
normal magnetization curve خم مغناطیس پذیری معمولی
in normal situations on public roads در ترافیک معمولی خیابان
common stock سهام معمولی شرکت
normal sulphation of battery سولفاتی شدن معمولی
outre خارج از حدود معمولی
light hydrogen هیدروژن سبک یا معمولی
undersized کوچکتر ازاندازه معمولی
ordinary grasp گرفتن میله معمولی
routes راه جریان معمولی
route راه جریان معمولی
fencing measure فاصله معمولی دو شمشیرباز
walks گام معمولی اسب
conventional جنگ افزارهای معمولی
meadow mushroom قارچ خوراکی معمولی
walked گام معمولی اسب
head cold سرماخوردگی معمولی زکام
stake driver بوتیمار معمولی امریکایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com