Dictiornary-Farsi | میزان صعود | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
rate of climb	میزان صعود


Search result with all words

vertical scale	عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
Other Matches

elevation tracking	دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
climb mode	روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
availability	میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
bond albedo	نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
tunes	میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tune	میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
bulge	صعود
ascents	صعود
ascendance	صعود
bulged	صعود
bulges	صعود
bulging	صعود
pull up	صعود
climbing	صعود
ascent	صعود
ascension	صعود
climbs	صعود
escalade	صعود
climbed	صعود
climb	صعود
self adjusting	بخودی خود میزان شونده خود میزان
mounts	صعود ترفیع
rises	خیز صعود
soars	صعود کردن
balance climbing	صعود تعادلی
mount	صعود ترفیع
rises	صعود طلوع
up	صعود کردن
rise	خیز صعود
climbs	صعود کردن
clear way	محوطه صعود
rise	صعود طلوع
mountant	صعود کننده
ascending	صعود کننده
climb	صعود کردن
layback	صعود دولفری
climbed	صعود کردن
upping	صعود کردن
upped	صعود کردن
vertical speed	سرعت صعود
consecutive climbing	صعود نوبتی
climbing	صعود کردن
continuous climbing	صعود طبیعی
artificial climbing	صعود مصنوعی
angle of departure	زاویه صعود
alpinism	صعود سبکبار
back and knee climbing	صعود تنورهای
soar	صعود کردن
soared	صعود کردن
free climbing	صعود ازاد
herringbone step	صعود جناقی
aircraft climb corridor	دالان صعود هواپیما
ups and downs	صعود وافول اقبال
rising	درحال ترقی یا صعود
climb corridor	دالان صعود هواپیما
sidesteps	صعود پلهای از پهلو
sidestepping	صعود پلهای از پهلو
sidestepped	صعود پلهای از پهلو
sidestep	صعود پلهای از پهلو
boiling point elevation	صعود نقطه جوش
bring up	صعود با حمایت از بالا
isobath	خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
boiling point elevation constant	ثابت صعود نقطه جوش
vertical takeoff	سرعت صعود اولیه هواپیما
vertical speed	سرعت صعود عمودی هواپیما
assumption	جشن صعود مریم باسمان
cloud top height	ارتفاع صعود قارچ اتمی
angle of departure	زاویه صعود هواپیما از روی باند
hang off	مکث کوتاه غواص در زیر اب در صعود
climbing wax	واکس مخصوص صعود دراسکی نوردیک
sidestep traverse	صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو
decompression stop	مکث غواص کوتاه در عمقهای معین در صعود
auxiliary contours	خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
vertical replenishment	تجدید تدارکات از راه هوا صعود و فرود عمودی
blast valve	سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
climber	پوست یا چرم زیر اسکی تا درهنگام صعود بعقب لیز نخورد
toss bombing	نوعی روش بمباران که در ان هواپیما در حال صعود بمب را پرتاب میکند
decompression table	جدول نشاندهنده زمان و محل لازم برای صعود ارام غواص
vent valve	دریچه روی بالن برای رهاکردن گاز یا هوا و تنظیم صعود
no decompression dive	غواصی کوتاه مدت یا در عمق کم که به هنگام صعود نیازبه توقف یا مکث در زیر اب ندارد
scrambled	دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling	دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble	دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles	دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
depth contour	خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
bye	صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
byes	صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
pull up point	نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
elevation guidance	دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
increase	صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases	صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased	صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
half sidestep	روش صعود با اسکی گام به گام
levels	میزان
units	میزان
noise level	میزان خش
rhythm	میزان
unit	میزان
rhythms	میزان
levelled	میزان
scales	میزان
yardstick	میزان
level	میزان
weight	میزان
yardsticks	میزان
metres	میزان
leveled	میزان
metre	میزان
scalage	میزان
meter	میزان
volumes	میزان
measure	میزان
criterion	میزان
infiltration rate	میزان
volume	میزان
meters	میزان
rates	میزان
rate	میزان
amount	میزان
balances	میزان
adjustment	میزان
adjustments	میزان
libra	میزان
librae	میزان
At the rate of . On a scale of .	به میزان
balance	میزان
amounts	میزان
amounted	میزان
amounting	میزان
module	اندازه میزان
demand surface	میزان تقاضا
delta librae	دلتا- میزان
modules	اندازه میزان
evaporimter	میزان تبخیر
tuning	میزان سازی
data rate	میزان داده
error rate	میزان خطا
equilibration	میزان کردن
setscrew	پیچ میزان
discount rate	میزان تخفیف
hygrometer	میزان الرطوبه
degree of protection	میزان حفافت
rain glass	میزان سنج
decrement	میزان کاهش
degree of risk	میزان خطر
goodness of fit	میزان انطباق
education stand	میزان تحصیلات
effectiveness	میزان تاثیر
salinity	میزان شوری
damage criteria	میزان خسارات
kiffa australis	بتا- میزان
alpha librae	الفا- میزان
knock rating	میزان بهسوزی
contour line	خط میزان منحنی
lapse rate	میزان افت
failure rate	میزان خرابی
consumption rate	میزان مصرف
level of effort	میزان تلاش
collision rate	میزان برخورد
collimate	میزان کردن
libra	برج میزان
beta librae	بتا- میزان
line of cerdit	میزان اعتبار
calorimeter	میزان الحراره
credit rating	میزان اعتبار
admission rate	میزان پذیرش
humidity	میزان رطوبت
rate of turn	میزان گردش
rate of spending	میزان مخارج
rate of output	میزان تولید
isometric	دارای یک میزان
isometrics	دارای یک میزان
conductance	میزان هدایت
rate of loading	میزان بارگذاری
rate of flow	میزان جریان
rain glass	میزان الهوا
tuned	میزان شده
damage criteria	میزان ضایعات
quantum	درجه میزان
quantity discount	میزان تخفیف
birthrate	میزان موالید
Richter Scale	میزان ریشتر
speed	میزان شتاب
incidence	میزان بروز
allowances	میزان مجاز
allowance	میزان مجاز
amounts	مقدار میزان
amounting	مقدار میزان
amounted	مقدار میزان
amount	مقدار میزان
sensitivity	میزان حساسیت
speeding	میزان شتاب
speeds	میزان شتاب
precipitation	میزان رطوبت
sprinkling	میزان اندک
height adjustment	میزان ارتفاع
gradients	میزان شیب
tension adjustment	میزان فشار
gradient	میزان شیب
tuners	میزان ساز