Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (34 milliseconds)
English
Persian
handwrite
نسخه خطی تهیه کردن
Search result with all words
triplicate
در سه نسخه تهیه کردن
Other Matches
triplicity
تهیه در سه نسخه
triplication
تهیه در سه نسخه
copying
پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copy
پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copies
پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copied
پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
laying up
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
purveys
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
duplicating
دو نسخه کردن
duplicates
دو نسخه کردن
duplicated
دو نسخه کردن
duplicate
دو نسخه کردن
to pirate something
چیزی را غیر قانونی چاپ کردن
[دو نسخه ای کردن]
duplicates
تکثیر کردن نسخه ها
duplicate
تکثیر کردن نسخه ها
duplicated
تکثیر کردن نسخه ها
duplicating
تکثیر کردن نسخه ها
prescribes
نسخه نوشتن تعیین کردن
prescribed
نسخه نوشتن تعیین کردن
prescribing
نسخه نوشتن تعیین کردن
prescribe
نسخه نوشتن تعیین کردن
purveys
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey
تهیه اذوقه تهیه سورسات
schematize
بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
pre engage
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
castellation
تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
to pull off something
[contract, job etc.]
چیزی را تهیه کردن
[تامین کردن]
[شغلی یا قراردادی]
administering
تهیه کردن
prepare
تهیه کردن
catering
تهیه کردن
caters
تهیه کردن
procures
تهیه کردن
to find in
تهیه کردن
preparing
تهیه کردن
cater
تهیه کردن
administer
تهیه کردن
procured
تهیه کردن
administered
تهیه کردن
administers
تهیه کردن
prepares
تهیه کردن
catered
تهیه کردن
procuring
تهیه کردن
procure
تهیه کردن
processes
تهیه کردن
provide
تهیه کردن
affording
تهیه کردن
supply
تهیه کردن
blend
تهیه کردن
afforded
تهیه کردن
affords
تهیه کردن
provision
تهیه کردن
provides
تهیه کردن
supplying
تهیه کردن
afford
تهیه کردن
supplied
تهیه کردن
blends
تهیه کردن
process
تهیه کردن
back-up
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrates
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back up
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrated
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrating
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrate
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
quadruplicate
در چهارنسخه تهیه کردن
enable
تهیه کردن برای
conserving
کنسرو تهیه کردن
harnessing
اشیاء تهیه کردن
prearrange
قبلا تهیه کردن
programs
برنامه تهیه کردن
program
برنامه تهیه کردن
extemporize
فورا تهیه کردن
extemporized
فورا تهیه کردن
extemporises
فورا تهیه کردن
extemporizes
فورا تهیه کردن
extemporizing
فورا تهیه کردن
extemporised
فورا تهیه کردن
extemporising
فورا تهیه کردن
preparations
تهیه کردن اتش
harnessed
اشیاء تهیه کردن
preparation
تهیه کردن اتش
get
تهیه کردن فهمیدن
gets
تهیه کردن فهمیدن
getting
تهیه کردن فهمیدن
enabled
تهیه کردن برای
conserves
کنسرو تهیه کردن
programme
برنامه تهیه کردن
programmes
برنامه تهیه کردن
to lay in a stock
موجودی تهیه کردن
bill
تهیه کردن صورتحساب
whomp up
بسرعت تهیه کردن
bills
تهیه کردن صورتحساب
fund
تهیه وجه کردن
process
تهیه و تولید کردن
processes
تهیه و تولید کردن
funded
تهیه وجه کردن
effigies
تمثال تهیه کردن
effigy
تمثال تهیه کردن
enables
تهیه کردن برای
enabling
تهیه کردن برای
conserved
کنسرو تهیه کردن
conserve
کنسرو تهیه کردن
harness
اشیاء تهیه کردن
draft
تهیه کردن پیش نویس
bossing
نقش برجسته تهیه کردن
drafted
تهیه کردن پیش نویس
circumstantiate
امارات لازمه را تهیه کردن
bosses
نقش برجسته تهیه کردن
boss
نقش برجسته تهیه کردن
drafts
تهیه کردن پیش نویس
to draw up
تهیه کردن درصف اوردن
bossed
نقش برجسته تهیه کردن
scabble
زمخت وناصاف تهیه کردن
to provide for old age
برای پیری تهیه کردن
finance
بودجه چیزی را تهیه کردن
to serve the city with water
اب برای شهر تهیه کردن
finances
بودجه چیزی را تهیه کردن
financing
بودجه چیزی را تهیه کردن
aminister
تهیه کردن بکار بردن
mush
حریره اردذرت تهیه کردن
financed
بودجه چیزی را تهیه کردن
to raise funds
تهیه وجه یاسرمایه کردن
revictual
دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
preparative
تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
financed
علم دارایی تهیه پول کردن
outlining
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
munition
تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
finance
علم دارایی تهیه پول کردن
develop
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
outline
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlined
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlines
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
financing
علم دارایی تهیه پول کردن
develops
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
finances
علم دارایی تهیه پول کردن
mekeready
تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
mekeready
وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
formulation
تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
furnishing
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
financed
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnishes
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnish
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
procurement
تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
finances
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financing
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
finance
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
bookings
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
booking
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
put out
تهیه کردن اشفته کردن
furnish
مزین کردن تهیه کردن
to draw out
تهیه کردن طرح کردن
furnishes
مزین کردن تهیه کردن
To make reservations. To book seats.
جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
make
تهیه کردن طرح کردن
makes
تهیه کردن طرح کردن
furnishing
مزین کردن تهیه کردن
redundancy
نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
redundancies
نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
map compilation
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
projection print
روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
projection
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
conformal projection
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
code
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
phototostat
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
triplicate
در سه نسخه
copied
نسخه
exemplars
نسخه
copying
نسخه
copy
نسخه
copies
نسخه
exemplar
نسخه
perscription
نسخه
induplicate
در دو نسخه
versions
نسخه
prescriptions
نسخه
prescription
نسخه
version
نسخه
map
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
mapping
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
codex
نسخه قدیمی
copying
نسخه برداری
fill
نسخه پیچیدن
originals
نسخه اولیه
fair copies
نسخه درست
originals
نسخه اصلی
fair copy
نسخه درست
reduplicate
نسخه دوم
original
نسخه اولیه
original
نسخه اصلی
prescriptions
نسخه نویسی
manifoldly
درچندین نسخه
handwriting
نسخه خطی
version
تفسیر نسخه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com