Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (31 milliseconds)
English
Persian
map reading
نقشه خوانی کردن
Other Matches
map reading
نقشه خوانی
slip
اشتباه در نقشه خوانی
map
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
conformal projection
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
plotted
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
solmizate
نت خوانی کردن
solfege
نت خوانی سولفش خوانی
solfeggio
نت خوانی سولفش خوانی
mapping
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
declaims
رجز خوانی کردن
proofreads
نمونه خوانی کردن
declaiming
رجز خوانی کردن
proofread
نمونه خوانی کردن
declaim
رجز خوانی کردن
declaimed
رجز خوانی کردن
proofreading
نمونه خوانی کردن
strategies
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
line route map
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
cartographer
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographers
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
hyetography
نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
control map
نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
surveys
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
topographic map
نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
stripping
نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
associations
هم خوانی
recitative
از بر خوانی
association
هم خوانی
sol fa
نت خوانی
lip reading
لب خوانی
recitation
از بر خوانی
lip-reading
لب خوانی
solmization
نت خوانی
recital
از بر خوانی
recitals
از بر خوانی
call in
تو خوانی
recitations
از بر خوانی
phrenology
جمجمه خوانی
harangued
رجز خوانی
flyting
رجز خوانی
palinlexia
وارونه خوانی
harangue
رجز خوانی
lamentation
مرثیه خوانی
psalmody
سرود خوانی
haranguing
رجز خوانی
illegutimation
حرمزادگی خوانی
silent reading
بیصدا خوانی
harangues
رجز خوانی
to stab in the back
ریزه خوانی
antiphony
تهلیل خوانی
scatter read
پراکنده خوانی
solmization
وزن خوانی
catalexia
مکرر خوانی
psalmody
مزمور خوانی
lamentations
مرثیه خوانی
thought reading
اندیشه خوانی
mirror reading
وارونه خوانی
telepathy
اندیشه خوانی
storage map
نقشه انباره نقشه انبارش
incantation
افسون خوانی جادوگری
illegutimation
نادرستی نامشروع خوانی
nocturn
سحر خوانی شبانه
direct reading instrument
دستگاه مستقیم خوانی
news room
اطاق روزنامه خوانی
prayerfulness
عادت نماز خوانی
incantations
افسون خوانی جادوگری
phrenological
وابسته به جمجمه خوانی
epigraphy
علم کتیبه خوانی
psalmodic
وابسته به زبور خوانی
solo
تک خوانی بطور انفرادی
call statement
حکم فرا خوانی
orthoepic
مبنی بر درست خوانی
solos
تک خوانی بطور انفرادی
reduction
کوچک کردن نقشه
mapping
نقشه برداری کردن
setting out
پیاده کردن نقشه
to spoil ones game
نقشه یاکارکسیراخراب کردن
reductions
کوچک کردن نقشه
scheme
نقشه طرح کردن
to foil a plan
خنثی کردن نقشه ای
schemes
نقشه طرح کردن
to foil a plan
نقش بر آب کردن نقشه ای
To roll up the map. ,
نقشه را پیچیدن ( تا کردن )
schemed
نقشه طرح کردن
map orientation
توجیه کردن نقشه
altitude tints
گویا کردن نقشه
gray oral reading test
ازمون بلند خوانی گری
recitetion
از حفظ خوانی پس دادن درس
have one's nose in a book
<idiom>
کرم کتاب خوانی داشتن
kapell meister
رئیس دسته سرود خوانی
machinate
نقشه کشیدن تدبیر کردن
to torpedo
خراب کردن
[برنامه یا نقشه]
compass
نقشه کشیدن اختراع کردن
photo interpretation
نقشه کردن عکس هوایی
lipreading
فهم کلمات از راه حرکات لب لب خوانی
orthographic
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
to plan a building
نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
reconstitute
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstituted
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstitutes
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstituting
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
plans
طرح ریزی کردن در نظر داشتن نقشه
plan
طرح ریزی کردن در نظر داشتن نقشه
back-up
اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
change horses in midstream
<idiom>
وسط کارمهمی نقشه یا رئیس را عوض کردن
back up
اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
recitation
از حفظ خوانی بازگو نمودن درس حفظی شرح
recitations
از حفظ خوانی بازگو نمودن درس حفظی شرح
reseau
شبکه بندی کردن عکس برای انطباق ان با نقشه
map sheet
شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
geodesy
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
vignetting
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
lattices
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
lattice
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
nowel
کلمه ایست که درسرود خوانی و هلهلههای عید میلادمسیح تکرار میکنند
spandrel
لچک
[در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
outline assembly drawing
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
common control
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
map compilation
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
projection print
روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
target materials
مواد و وسایل بردن هدفهاروی نقشه یا نشان دادن ومشخص کردن انها روی طرحها
computer aided design and drafting
طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
bench mark
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
fixes
نقطه کردن ناو تعیین محل ناو روی نقشه
fix
نقطه کردن ناو تعیین محل ناو روی نقشه
bessel method
پیدا کردن محل توقفگاه به روش بسل سیستم نقشه برداری بسل
grid navigation
ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
trimsize
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
projections
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
polar stereographic
سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
projection
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trig list
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
hill shading
سایه زدن ارتفاعات و تپه هاروی نقشه رنگ کردن ارتفاعات در عکس جهت تابش نور خورشید
map plane
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
survey station
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
field control
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
war cry
رجز رجز خوانی
hymnody
سرود خوانی سرود
plans
نقشه کف
rambling
بی نقشه
schemes
نقشه
drawings
نقشه
cartographers
نقشه کش
cartographer
نقشه کش
outlining
نقشه
charts
نقشه
model
نقشه
outline
نقشه
outlined
نقشه
plan
نقشه
modeled
نقشه
charting
نقشه
designer
نقشه کش
planner
نقشه کش
planners
نقشه کش
maps
نقشه
draftsman
نقشه کش
mounted map
نقشه
programs
نقشه
draughtsman
نقشه کش
draftsmen
نقشه کش
chart
نقشه
cartograph
نقشه
draughtsmen
نقشه کش
tracers
نقشه کش
designers
نقشه کش
tracer
نقشه کش
program
نقشه
map
نقشه
plotless
بی نقشه
charted
نقشه
outlines
نقشه
visual aid
نقشه
plan
نقشه کف
design
نقشه
plat
نقشه
project
نقشه
plans
نقشه
plotted
نقشه
plot
نقشه
projects
نقشه
plots
نقشه
designs
نقشه
planless
بی نقشه
map maker
نقشه کش
modelled
نقشه
schemed
نقشه
drawing
نقشه
scheme
نقشه
projected
نقشه
models
نقشه
plan view
نقشه کف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com