Dictiornary-Farsi | نمونه دراوردن باماشین فشاردستی که ...سوی خودبکشند | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
to pull a proof	نمونه دراوردن باماشین فشاردستی که ...سوی خودبکشند


Other Matches

to pull a proof	نمونه چاپی دراوردن
typeable	باماشین تحریرنوشتن
typable	باماشین تحریرنوشتن
typewrite	باماشین تحریر نوشتن
module	اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
modules	اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
acceptance sampling	نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
sample	نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampled	نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampling	نمونه گیری برداشت نمونه
undisturbed sample	نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
natural dyes	رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
sampled	نمونه
strickle	نمونه
precedent	نمونه
precedents	نمونه
sample	نمونه
models	نمونه
schema	نمونه
instance	نمونه
instances	نمونه
patterns	نمونه
pattern	نمونه
schemata	نمونه
representatives	نمونه
types	نمونه
typed	نمونه
type	نمونه
representative	نمونه
progenitor	نمونه
progenitors	نمونه
paradigms	نمونه
paradigm	نمونه
typicalness	نمونه
format	نمونه
formats	نمونه
model	نمونه
forme	نمونه
exemplar	نمونه
exemplars	نمونه
paragon	نمونه
examples	نمونه
foretype	نمونه
copied	نمونه
specimen	نمونه
specimens	نمونه
ensample	نمونه
paragons	نمونه
modeled	نمونه
sampling	نمونه
module	نمونه
modules	نمونه
example	نمونه
breadboard	نمونه
modelled	نمونه
copying	نمونه
copies	نمونه
calligraph	نمونه
copy	نمونه
copyslip	نمونه
pieces	سکه نمونه
sampling	نمونه برداری
parables	قیاس نمونه
parable	قیاس نمونه
gauges	سنجیدن نمونه
gauged	سنجیدن نمونه
piece	سکه نمونه
typicality	نمونه علامت
typification	تعیین نمونه
cells	فرف نمونه
cell	فرف نمونه
archetypes	نمونه اولیه
archetype	نمونه اولیه
vial	شیشه نمونه
work sample	نمونه کار
typical sample	نمونه نوعی
typical galaxy	کهکشان نمونه
typal	شبیه نمونه
coring	نمونه گیری
unknown sample	نمونه مجهول
gauge	سنجیدن نمونه
core sample	نمونه استوانهای
demo	نمونه نمایشی
by the square	مطابق نمونه
biased sample	نمونه سودار
prototypes	نمونه ازمایشی
ladle samble	نمونه پاتیل
reference pilot	نمونه مرجع
representative sample	نمونه معرف
sample cell	فرف نمونه
sample data	داده نمونه
sample size	حجم نمونه
sample size	بزرگی نمونه
samplery	نمونه برداری
free sample	نمونه مجانی
samplery	نمونه گیری
screamer	نمونه بسیارخوب
random sample	نمونه تصادفی
quota sample	نمونه سهمیه
pattern making	نمونه سازی
holotype	نمونه شاخص
phony	مدل یا نمونه
g	نمونه معیار
pilot model	نمونه ازمایشی
pilot plant	کارگاه نمونه
pilot plant	کارخانه نمونه
pilot production	تولید نمونه
portfolio	نمونه محصول
probability sample	نمونه احتمالاتی
protoplast	نمونه اصل
prototyping	ساخت یک نمونه
sight form	نمونه رصد
specimen signature	نمونه امضاء
modeling	نمونه سازی
test specimen	نمونه ی ازمایش
breadboard	نمونه تابلویی
typifying	نمونه بودن
typifying	نمونه دادن
typify	نمونه بودن
typify	نمونه دادن
typifies	نمونه بودن
typifies	نمونه دادن
typified	نمونه بودن
typified	نمونه دادن
sampling	نمونه گیری
test specimen	نمونه ازمایش
test specimen	نمونه ازمایشی
test piece	نمونه ازمایش
foretype	نمونه قبلی
for example	برای نمونه
exemplum	مثال نمونه
exemplification	نمونه اوری
exemplarily	بطور نمونه
test model	نمونه ی ازمایش
test piece	نمونه ازمایشی
emulator	نمونه ساز
emulation	نمونه سازی
standard	نمونه قانونی
sample distribution	توزیع نمونه
standards	نمونه قانونی
patterning	نمونه سازی
samplers	نمونه بردار
poll	نمونه برداشتن
tokenism	نمونه کاری
sample	واحد نمونه
tokenism	نمونه نمایی
polls	نمونه برداشتن
copied	نمونه ساختن
modeled	نمونه اصلی
surveys	نمونه گیری
surveyed	نمونه گیری
survey	نمونه گیری
modelled	نمونه اصلی
models	نمونه اصلی
type of use	نمونه کاربرد
model	نمونه اصلی
copying	نمونه ساختن
copy	نمونه ساختن
copies	نمونه ساختن
polled	نمونه برداشتن
prototype	نمونه نخستین
typical	نمونه نوعی
prototypes	نمونه اولیه
prototype	نمونه اولیه
per sample	طبق نمونه
sample	نمونه قراردادن
prototype	نمونه ازمایشی
sampled	نمونه قراردادن
sample	نمونه گرفتن
sampled	نمونه کالا
typical	یک نمونه بارز
sampler	نمونه بردار
samples	نمونه کالا
prototypes	نمونه نخستین
sample	نمونه کالا
sampled	واحد نمونه
sampled	نمونه گرفتن
blood sample	واحد نمونه خون
polling list	سیاهه نمونه برداری
split ring	فنر نمونه گیر
she was a model of besuty	نمونه زیبایی بود
split spoon	قاشق نمونه برداری
locus classicus	عبارت نمونه ادبی
proof sheet	نمونه غلط گیری
modeled	نمونه قرار دادن
stratified sampling	نمونه گیری لایهای
modelled	نمونه قرار دادن
leading case	نمونه یاسابقه قضائی
mock up	مدل جنگی نمونه
mock up	نمونه نمایشی کالا
nonrandom sample	نمونه غیر تصادفی
models	نمونه قرار دادن
tensile test specimen	نمونه ازمون کششی
quintes sence	نمونه کامل جوهرپنجم
quota sampling	نمونه گیری سهمیهای
time sampling	نمونه گیری زمانی
sampling theory	نظریه نمونه گیری
sampling bias	سوداری نمونه گیری
sampling distribution	توزیع نمونه گیری
sampling equipment	دستگاه نمونه گیر