Dictiornary-Farsi | نمونه قانونی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (11 milliseconds)

English	Persian
standard	نمونه قانونی
standards	نمونه قانونی


Search result with all words

standarize	با نمونه یا عیار قانونی مطابقت کردن استاندارد کردن
Other Matches

module	اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
modules	اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
acceptance sampling	نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
to lay down a rule	قانونی را درست کردن قانونی را وضع نمودن
sample	نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampled	نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampling	نمونه گیری برداشت نمونه
automatic release date	تاریخ انقضای عمر قانونی وسایل سررسید عمر قانونی
undisturbed sample	نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
natural dyes	رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
legitimate	عذر قانونی قانونی
legitimating	عذر قانونی قانونی
legitimated	عذر قانونی قانونی
legitimates	عذر قانونی قانونی
authorized stoppage	برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
precedent	نمونه
specimens	نمونه
sample	نمونه
exemplars	نمونه
exemplar	نمونه
modules	نمونه
formats	نمونه
format	نمونه
sampling	نمونه
precedents	نمونه
examples	نمونه
module	نمونه
specimen	نمونه
schema	نمونه
schemata	نمونه
breadboard	نمونه
progenitor	نمونه
progenitors	نمونه
copyslip	نمونه
calligraph	نمونه
instance	نمونه
instances	نمونه
ensample	نمونه
paragon	نمونه
forme	نمونه
foretype	نمونه
paragons	نمونه
sampled	نمونه
strickle	نمونه
model	نمونه
type	نمونه
typed	نمونه
modeled	نمونه
types	نمونه
modelled	نمونه
representatives	نمونه
representative	نمونه
paradigm	نمونه
copies	نمونه
paradigms	نمونه
copy	نمونه
copied	نمونه
copying	نمونه
pattern	نمونه
typicalness	نمونه
example	نمونه
patterns	نمونه
models	نمونه
breadboard	نمونه تابلویی
typifies	نمونه بودن
biased sample	نمونه سودار
piece	سکه نمونه
typify	نمونه دادن
samples	نمونه کالا
typify	نمونه بودن
typifying	نمونه دادن
typifying	نمونه بودن
typifies	نمونه دادن
modeling	نمونه سازی
sampling	نمونه برداری
demo	نمونه نمایشی
gauges	سنجیدن نمونه
gauged	سنجیدن نمونه
gauge	سنجیدن نمونه
parables	قیاس نمونه
parable	قیاس نمونه
sampling	نمونه گیری
pieces	سکه نمونه
typified	نمونه بودن
typified	نمونه دادن
tokenism	نمونه کاری
tokenism	نمونه نمایی
work sample	نمونه کار
vial	شیشه نمونه
unknown sample	نمونه مجهول
typification	تعیین نمونه
typicality	نمونه علامت
typical sample	نمونه نوعی
typical galaxy	کهکشان نمونه
typal	شبیه نمونه
test specimen	نمونه ی ازمایش
test specimen	نمونه ازمایش
test specimen	نمونه ازمایشی
test piece	نمونه ازمایش
test piece	نمونه ازمایشی
test model	نمونه ی ازمایش
specimen signature	نمونه امضاء
per sample	طبق نمونه
patterning	نمونه سازی
type of use	نمونه کاربرد
sight form	نمونه رصد
screamer	نمونه بسیارخوب
phony	مدل یا نمونه
pattern making	نمونه سازی
ladle samble	نمونه پاتیل
holotype	نمونه شاخص
g	نمونه معیار
free sample	نمونه مجانی
sample distribution	توزیع نمونه
foretype	نمونه قبلی
for example	برای نمونه
exemplum	مثال نمونه
exemplification	نمونه اوری
exemplarily	بطور نمونه
emulator	نمونه ساز
emulation	نمونه سازی
coring	نمونه گیری
core sample	نمونه استوانهای
portfolio	نمونه محصول
pilot model	نمونه ازمایشی
pilot plant	کارگاه نمونه
pilot plant	کارخانه نمونه
samplery	نمونه گیری
samplery	نمونه برداری
sample size	بزرگی نمونه
sample size	حجم نمونه
sample data	داده نمونه
sample cell	فرف نمونه
representative sample	نمونه معرف
reference pilot	نمونه مرجع
random sample	نمونه تصادفی
quota sample	نمونه سهمیه
prototyping	ساخت یک نمونه
protoplast	نمونه اصل
probability sample	نمونه احتمالاتی
pilot production	تولید نمونه
by the square	مطابق نمونه
sampled	واحد نمونه
modelled	نمونه اصلی
samplers	نمونه بردار
prototypes	نمونه اولیه
copies	نمونه ساختن
prototypes	نمونه نخستین
prototypes	نمونه ازمایشی
copied	نمونه ساختن
model	نمونه اصلی
sample	نمونه گرفتن
sampler	نمونه بردار
sampled	نمونه کالا
surveyed	نمونه گیری
survey	نمونه گیری
sample	نمونه کالا
sample	نمونه قراردادن
prototype	نمونه ازمایشی
sampled	نمونه گرفتن
sampled	نمونه قراردادن
copying	نمونه ساختن
sample	واحد نمونه
modeled	نمونه اصلی
poll	نمونه برداشتن
archetype	نمونه اولیه
prototype	نمونه نخستین
archetypes	نمونه اولیه
cell	فرف نمونه
copy	نمونه ساختن
cells	فرف نمونه
polled	نمونه برداشتن
models	نمونه اصلی
prototype	نمونه اولیه
surveys	نمونه گیری
typical	نمونه نوعی
typical	یک نمونه بارز
polls	نمونه برداشتن
lawless	بی قانونی
formal	قانونی
official	قانونی
regulars	قانونی
licit	قانونی
legal	قانونی
statutory	قانونی
anarchy	بی قانونی
de jure	قانونی
legit	قانونی
legiskative	قانونی
of age <idiom>	سن قانونی
dejure	حق قانونی
normative	قانونی
standard	قانونی
regular	قانونی
constitutional	قانونی
wife's equity	حق قانونی زن
de jur	حق قانونی
statutory law	قانونی
copyright	حق قانونی
standards	قانونی