English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (33 milliseconds)
English Persian
cold reduce نورد کردن در حالت سرد
cold roll نورد کردن در حالت سرد
Other Matches
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
rolls نورد کردن
rolled نورد کردن
roll نورد کردن
modes قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
hot roll نورد کردن داغ
bar work نورد کردن میله
cog down به سمت پایین نورد کردن
mill نورد کردن فرز کردن اسیاب
mills نورد کردن فرز کردن اسیاب
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squared تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squares تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
damp دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
dampers دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
dampest دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
genitive حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
rolled نورد
drum نورد
roll نورد
carriages نورد
carriage نورد
inking roller نورد
beams نورد
roller نورد
rollers نورد
rolled copper strips مس نورد
drummed نورد
rolls نورد
beam نورد
spectralness حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectrality حالت طیفی حالت شبحی
marginal case حالت نهائی حالت حدی
cold forming حالت دهی در حالت سرد
cold galvanize گالوانیزه کردن در حالت سرد
dive bombing بمباران کردن در حالت شیرجه
deconcentrate از حالت تغلیظ خارج کردن
uncouple از حالت زوجی خارج کردن
cold swage اهنگری کردن در حالت سرد
to declare a state of emergency اعلان کردن حالت اضطراری
cragsman کوه نورد
breaking down roll نورد شکست
cross roll نورد عرضی
warp beam نورد بالا
cross country mill نورد چلیپایی
mills کارخانه نورد
dummy roll نورد کور
center disc roll نورد دیسکی
cr بازگشت نورد
roller قرقره نورد
rollers قرقره نورد
sailer دریا نورد
grooved roll نورد شیاردار
break down roll پیش نورد
rolling mill دستگاه نورد
roll pass کالیبر نورد
roll pass رخده نورد
roll stand مقام نورد
seafarer دریا نورد
rolling نورد زدن
roughing roll پیش نورد
seafarers دریا نورد
sailor دریا نورد
sailors دریا نورد
blooming roll نورد شمشه
blooming train مسافت نورد
seagoer دریا نورد
alpinist کوه نورد
shipper دریا نورد
universal roll نورد یونیورسال
mountaineers کوه نورد
carriage control کنترل نورد
continous rolling نورد دائمی
mountaineer کوه نورد
seagoing دریا نورد
carriage return بازگشت نورد
cosmonauts کیهان نورد
shipman دریا نورد
sheet roll نورد ورق
mill کارخانه نورد
breast نورد پایین
cosmonaut کیهان نورد
breaks از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
demilitarised از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
to stonewall در حالت تدافع بازی کردن [ورزش]
to defend aggressively در حالت تدافع بازی کردن [ورزش]
break از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
demilitarizing از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarizes از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarize از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarising از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarises از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarized از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
done for <idiom> ویران کردن ،به حالت نزار درآمدن
safing از حالت مسلح بودن خارج کردن
demobilization بر طرف کردن حالت بسیج عمومی
plug mill دستگاه نورد توپی
tube rolling نورد کاری لوله
beam rolling mill نورد کاری تیر
roll housing پایه دستگاه نورد
carriage control tape نوار کنترل نورد
tire rolling mill دستگاه نورد لاستیک
plate roll غستگاه نورد صفحه
blooming stand مقام پیش نورد
chilled roll نورد سخت کننده
sheet mill stand مقام نورد ورق
single stand mill دستگاه نورد یک مقامه
slabbing mill دستگاه نورد لوحه
plate mill غستگاه نورد صفحه
compressed asphalt اسفالت نورد شده
drawing mill دستگاه نورد کششی
hot strip mill مسیر نورد گرم
tire mill دستگاه نورد لاستیک
ingots slab mill دستگاه نورد لوحه
cold rolling mill دستگاه نورد سرد
narrow strip mill نورد نوار باریک
wire rod mill کالیبر نورد سیم
seamanlike مثل دریا نورد
rolled profile نیمرخ نورد خورده
manufactoring tape milling machine دستگاه نورد صنعتی
cogging stand مقام پیش نورد
rolled iron or steel فولاد نورد خورده
wire rolling mill دستگاه نورد سیم
roughing stand مقام پیش نورد
roll piercing process روش نورد مایل
muck mill دستگاه نورد فولاد
cogging mill دستگاه نورد شمشه
rolled glass شیشه نورد خورده
intermediate roll stand مقام نورد میانی
cogging stand مقام دستگاه نورد
breaking down stand مقام پیش نورد
continous rod mill دستگاه نورد سیم دائمی
bar mill دستگاه نورد میله گرد
cogging mill train مسیر دستگاه نورد شمش
cogging roll دستگاه نورد اولیه شمش
wide strip mill دستگاه نورد نوار پهن
hot rolled strip باریکه نورد شده داغ
double two high rolling mill دستگاه نورد مضاعف دوبل
corrugated rolling mill دستگاه نورد ورق موجدار
sheet roller کارخانه نورد ورق فلزی
armor plate rolling mill دستگاه نورد ورق زرهی
smoothing rolls دستگاه نورد نرم کننده
platen نگهدارنده کاغذ در چاپگر نورد ماشین تحریر
fielder بازیکن میدان فوتبال وغیره صحرا نورد
rolling نیمرخهای فولادی را با عمل نورد تهیه میکنند
crude حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
modes وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
mode وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
platen صفحه پهن فلز قالب ریزی و ریخته گری نورد ماشین تحریر و غیره
reader یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
readers یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
escape character کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
master clear کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
decollate جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
preparations تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
preparation تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
housekeeping در آغاز برنامه جدید برای انجام امور سیستم مثل پاک کردن حافظه تشخیص کلیدهای تابع یا تغییر حالت صفحه تصویر
innocent passage مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
hallucinated گرفتار اوهام وخیالات شدن حالت هذیانی پیدا کردن هذیانی شدن
hallucinates گرفتار اوهام وخیالات شدن حالت هذیانی پیدا کردن هذیانی شدن
hallucinating گرفتار اوهام وخیالات شدن حالت هذیانی پیدا کردن هذیانی شدن
hallucinate گرفتار اوهام وخیالات شدن حالت هذیانی پیدا کردن هذیانی شدن
power down خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
plate milling stand مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
reprisal در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
reprisals در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
forward seat حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
temperaments حالت
condition حالت
state حالت
temperament حالت
mood حالت
cases حالت
self حالت
status حالت
attitudes حالت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com