Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English
Persian
double park
نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
double-park
نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
double-parked
نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
double-parking
نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
double-parks
نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
Other Matches
parked
درماندگاه اتومبیل نگاهداشتن
park
درماندگاه اتومبیل نگاهداشتن
parks
درماندگاه اتومبیل نگاهداشتن
road side
کنار جاده یا خیابان
street gutter
نهر کنار خیابان و راه
bystreet
خیابان کناری خیابان فرعی
double banked
دارای دوردیف پاروزن
dipteral
دارای دوردیف ستون دورتادور
sack coat
ژاکت یا کت دارای یک یا دوردیف دگمه
lagomorph
پستانداران جونده دارای دوردیف دندان
to run the gauntlet
درمیان دوردیف ازمردم گرفتارشدن وازدوسوازاردیدن
lagomorpha
پستانداران جونده دارای دوردیف دندان
slingshot
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
stock-car
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-cars
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
hot rod
اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
stock car
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
automobile
اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
automobiles
اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
windscreens
پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
windscreen
پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
preserve
نگاهداشتن
preserving
نگاهداشتن
preserves
نگاهداشتن
to hold fast
نگاهداشتن
isolate
درقرنطینه نگاهداشتن
righted
قائم نگاهداشتن
latches
محکم نگاهداشتن
to whip in
باهم نگاهداشتن
clamping
باگیره نگاهداشتن
clamped
باگیره نگاهداشتن
righting
قائم نگاهداشتن
clamp
باگیره نگاهداشتن
clamps
باگیره نگاهداشتن
right
قائم نگاهداشتن
isolates
درقرنطینه نگاهداشتن
latch
محکم نگاهداشتن
refrigerated
خنک نگاهداشتن
refrigerate
خنک نگاهداشتن
behaving
ادب نگاهداشتن
behaves
ادب نگاهداشتن
behaved
ادب نگاهداشتن
humored
راضی نگاهداشتن
humoring
راضی نگاهداشتن
humors
راضی نگاهداشتن
humour
راضی نگاهداشتن
humoured
راضی نگاهداشتن
humouring
راضی نگاهداشتن
humours
راضی نگاهداشتن
behave
ادب نگاهداشتن
containment
محدود نگاهداشتن
isolating
درقرنطینه نگاهداشتن
refrigerating
خنک نگاهداشتن
catch hold of
محکم نگاهداشتن
refrigerates
خنک نگاهداشتن
buoys
روی اب نگاهداشتن
to draw rein
دهنه را نگاهداشتن
buoying
روی اب نگاهداشتن
buoy
روی اب نگاهداشتن
buoyed
روی اب نگاهداشتن
impark
در اغل نگاهداشتن
forborne
دست نگاهداشتن
keep up
خوب نگاهداشتن
withheld
منع کردن نگاهداشتن
demurrage
تاخیر کردن نگاهداشتن
To stabilize prices .
قیمت ها راثابت نگاهداشتن
withhold
منع کردن نگاهداشتن
withholding
منع کردن نگاهداشتن
withholds
منع کردن نگاهداشتن
to d. oneself up
بدن راراست نگاهداشتن
humor
خوشی دادن راضی نگاهداشتن
hush
ارامش دادن مخفی نگاهداشتن
To bottle up ones anger.
خشم خود را دردل نگاهداشتن
refrigeration
خنک کنی نگاهداشتن در یخچال
immure
در چهار دیوار نگاهداشتن محصور کردن
times
به موقع انجام دادن وقت نگاهداشتن
timed
به موقع انجام دادن وقت نگاهداشتن
time
به موقع انجام دادن وقت نگاهداشتن
he is not worth his salt
لایق نگاهداشتن نیست بنگاهداشتنش نمیارزد
hawser
طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
hawsers
طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
to respect oneself
رعایت شرافت نفس نمودن خودراباشرف ومحترم نگاهداشتن
pavements
کف خیابان
streets
خیابان
roadbed
کف خیابان
street
خیابان
avenues
خیابان
roads
خیابان
avenue
خیابان
SS
خیابان
road
خیابان
St
خیابان
avenuse
خیابان
lane
خیابان
lanes
خیابان
road bridge
پل خیابان
pavement
کف خیابان
scullery
اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
sculleries
اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
roads
طریق خیابان
road
طریق خیابان
roadway
وسط خیابان
alleys
خیابان کوچک
alley
خیابان کوچک
slums
خیابان پرجمعیت
parkway
خیابان درختدار
parkway
خیابان مشجر
drive way
جاده خیابان
slum
خیابان پرجمعیت
alleyways
خیابان کوچک
roadways
وسط خیابان
avenues
خیابان اصلی
Fleet Street
خیابان فلیت
stop street
خیابان فرعی
avenue
خیابان اصلی
At the end of the street.
درته خیابان
runways
خیابان پرواز
street lighting
روشنایی خیابان
runway
خیابان پرواز
the open of a street
دهنه خیابان
up the street
بالای خیابان
carriage drive
خیابان پارک
asphaltum
قیر خیابان
asphalt
قیر خیابان
Downing Street
خیابان داونینگ
The store across the street.
فروشگاه آنطرف خیابان
main drag
<idiom>
مهمترین خیابان شهر
bituminous road
جاده یا خیابان اسفالت
crossroads
تقاطعدر جاده یا خیابان
to lay out
خیابان بندی کردن
It's one-way street.
آن خیابان یک طرفه است.
street lightning
روشنی راه و خیابان
to stroll through the streets
در خیابان ها قدم زدن
toby
خیابان جاده اصلی
lay out
نقشه خیابان بندی
in normal situations on public roads
در ترافیک معمولی خیابان
cardo
خیابان اصلی
[در رم باستان]
road traffic
امد وشد خیابان
tram
[British E]
قطار برقی خیابان
tramcar
[British E]
قطار برقی خیابان
streetcar
[American E]
[old-fashioned]
قطار برقی خیابان
road traffic
رفت و امد خیابان
trolleycar
[American E]
[old-fashioned]
قطار برقی خیابان
kennel
جوی مجرای اب خیابان
kennels
جوی مجرای اب خیابان
trolley
[American E]
[old-fashioned]
قطار برقی خیابان
a low-traffic road
خیابان کم رفت و آمد
orderly bin
صندوق زباله در خیابان
glades
خیابان یا کوچه جنگل درختستان
i walked a cross the street
از این سر خیابان قدم زدم به ان سر
I was standing at the street corner .
درگوشه خیابان ایستاده بودم
curbstone
سنگ جدول پیاده رو خیابان
macadam
سنگ فرش کردن خیابان
avenuse
خیابان وسیع راهرو باغ
roadway
وسط خیابان زمین جاده
Where does this street lead on to ?
این خیابان یکجا می خورد ؟
to pave the street with stone
خیابان را سنگ فرش کردن
glade
خیابان یا کوچه جنگل درختستان
roadways
وسط خیابان زمین جاده
The cab neared
[approached]
20th Street.
تاکسی به خیابان بیستم نزدیک شد.
sagfety island
بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
safety zone
بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
street traffic
رفت و آمد
[مثال در جاده یا خیابان]
traffic on public roads
رفت و آمد
[مثال در جاده یا خیابان]
drinking fountains
محل عمومی در خیابان برای اب نوشیدن
drinking fountain
محل عمومی در خیابان برای اب نوشیدن
to walk around the block
دور بلوک خیابان راه رفتن
erfuge
پناهگاه روی زمینی در وسط خیابان
jaywalk
با بی توجهی از وسط خیابان راه رفتن
boulevards
خیابان پهنی که دراطراف ان درخت باشد بولوارد
safety island
سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
boulevard
خیابان پهنی که دراطراف ان درخت باشد بولوارد
blacktop
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
traffic island
بلندی وسط خیابان مخصوص توقف پیاده رو
islands
محل میخکوبی شده وسط خیابان و میدان وغیره
street offences
اعمالی که هر گاه در خیابان صورت پذیرد جرم است
island
محل میخکوبی شده وسط خیابان و میدان وغیره
jaywalker
پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
jaywalkers
پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
along side
تا کنار
bordered
کنار
away
کنار
bank
کنار
banks
کنار
bordering
کنار
besides
کنار
lotuses
کنار
border
کنار
ex
کنار
marge
کنار
brim
کنار
brimmed
کنار
verge
کنار
edge
: کنار
brimming
کنار
brims
کنار
off
از کنار
edges
: کنار
lip
کنار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com