English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (35 milliseconds)
English Persian
patronised نگهداری کردن مشتری شدن
patronises نگهداری کردن مشتری شدن
patronize نگهداری کردن مشتری شدن
patronized نگهداری کردن مشتری شدن
patronizes نگهداری کردن مشتری شدن
Other Matches
customers نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
customer نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
knocked down کالاهایی که بصورت باز به مشتری داده میشود و خود مشتری انرانصب مینماید مانند مبلمان
charges forward هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
corrective maintenance نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
caveatemptor به معنی " بگذار مشتری حذرکند یا بگذار مشتری موافب باشد "
to t. a cusomer for goods کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
canvasses جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassed جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassing جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvass جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
tout مشتری جلب کردن
touted مشتری جلب کردن
accosts مشتری جلب کردن
accosting مشتری جلب کردن
touting مشتری جلب کردن
touts مشتری جلب کردن
accost مشتری جلب کردن
accosted مشتری جلب کردن
maintenance تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
canvassed مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvass مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvasses مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassing مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
to maintain a road نگهداری کردن
tend نگهداری کردن از
tended نگهداری کردن از
safeguard نگهداری کردن
tending نگهداری کردن از
maintrain نگهداری کردن
tends نگهداری کردن از
to take keep نگهداری کردن
maintain نگهداری کردن
keep نگهداری کردن
to maintain one's family نگهداری کردن
upkeep نگهداری کردن
keeps نگهداری کردن
support نگهداری کردن
safeguarded نگهداری کردن
safeguarding نگهداری کردن
conserves نگهداری کردن
conserve نگهداری کردن
maintain نگهداری کردن
maintained نگهداری کردن
maintains نگهداری کردن
conserving نگهداری کردن
safeguards نگهداری کردن
manage نگهداری کردن
conserved نگهداری کردن
bestride نگهداری ودفاع کردن از
mewing دراصطبل نگهداری کردن
support تایید کردن نگهداری
power of reservation حق نگهداری وذخیره کردن
to bear up نا امیدنشدن نگهداری کردن
mew دراصطبل نگهداری کردن
mewed دراصطبل نگهداری کردن
caveatemptor اصطلاحی است که متضمن بیان حق مشتری درامتحان کردن و بررسی مبیع میباشد
carry over <idiom> برای بعد نگهداری کردن
hold at disposal در اختیار دیگری نگهداری کردن
to have custody of نگهداری یا امانت داری کردن از
to safeguard [against] نگهداری کردن [علیه] [در برابر]
lay up <idiom> ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
keep in trust به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
cryptocustodian مسئول نگهداری یا کار کردن یا انهدام وسایل رمز
ward نگهداری کردن توجه کردن
protects نیکداشت کردن نگهداری کردن
mind نگهداری کردن رسیدگی کردن به
protecting نیکداشت کردن نگهداری کردن
minding نگهداری کردن رسیدگی کردن به
protect نیکداشت کردن نگهداری کردن
minds نگهداری کردن رسیدگی کردن به
wards نگهداری کردن توجه کردن
client side داده یا برنامهای روی کامپیوتر مشتری ونه روی سرور اجرا میشود مثلاگ یک برنامه java script روی جستجوگر و کاربر اجرا میشود و برنامه کربردی مشتری است یا داده ذخیره شده ریو دیسک سخت کابر است
streaming tape drive دستگاهی که یک کارتریج نوارپیوسته را نگهداری کردن واساسا" به عنوان پشتیبان گردانندههای دیسک سخت بکار می رود
customer مشتری
purchaser مشتری
buyers مشتری
buyer مشتری
client مشتری
customers مشتری
purchasers مشتری
clients مشتری
custom مشتری
shoppers مشتری ها
purchasers مشتری ها
vendee مشتری
shopper مشتری
purchaser مشتری
buyer مشتری
vendee مشتری
jupiter مشتری
patrons مشتری
patron مشتری
evening star مشتری
custom ic IC مشتری
vendees مشتری ها
account مشتری
bargainee مشتری
buyers مشتری ها
prospect مشتری احتمالی
prospected مشتری احتمالی
habitue مشتری مانوس
prospects مشتری احتمالی
Jove ستاره مشتری
chap مشتری مرد
John [American E] [prostitute's client] مشتری [فاحشه ای]
prospecting مشتری احتمالی
custom ROM مین نیاز مشتری
patrons مشتری یا ارباب رجوع
patron مشتری یا ارباب رجوع
customer service technician تکنسین سرویس مشتری
client server network شبکه خدمتگزار- مشتری
catch phrase of catchline شعار جذب مشتری
custom software نرم افزار مشتری
jovian planets سیارههای مشتری مانند
charge account حساب بدهی مشتری
shop lifter دزد مشتری نما
status enquiry پرسش درخصوص وضعیت مشتری
deliverable state کالاهایی که در وضعیت تحویل به مشتری میباشند
customers ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
tramp steamer کشتی که به هرمحلی که مشتری بخواهدسفر میکند
customer ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
patron-driven acquisition [PDA] [library] کسب بر طبق [درخواست] مشتری [کتابخانه]
self selection انتخاب کالا توسط مشتری خود گزینی
custom-built آنچه مخصوص یک مشتری ساخته شده است
back order قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
asteroid سیارات صغارمابین مریخ و مشتری شهاب اسمانی
asteroids سیارات صغارمابین مریخ و مشتری شهاب اسمانی
customising بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customizing بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customizes بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customized بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customize بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customises بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customised بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
cash-and-carry نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
tie-in فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
tie in فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
cash and carry نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
dummies محصول کپی برای بررسی عکس العمل مشتری به طرح
cash-and-carries نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
dummy محصول کپی برای بررسی عکس العمل مشتری به طرح
tie-ins فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
demo قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
demonstration قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
cost absoption هزینهای که در قیمت تولید کالا منظورنمیشود و از مشتری دریافت نمیگردد
demonstrations قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
They have come out with a new gimmick to attract customers . کلک جدیدی برای جلب مشتری پیدا کرده اند
deletion روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
contango بهره دیرکرد تسلیم قرضه وسهام مهلت تحویل مبیع به مشتری
preservation نگهداری
protection نگهداری
maintenance نگهداری
landing, storage, delivery نگهداری
storage نگهداری
retinues نگهداری
retinue نگهداری
detainer نگهداری
detentions نگهداری
detention نگهداری
sustenance نگهداری
retention نگهداری
guarding subsidy حق نگهداری
holding نگهداری
guardianship نگهداری
keeping نگهداری
safe keeping نگهداری
safe guard نگهداری
conservation نگهداری
sustentation نگهداری
internment نگهداری
custody نگهداری
upkeep نگهداری
sustention نگهداری
back end server کامپیوتر متصل به شبکه که امور مربوط به ایستگاههای کاری مشتری را انجام میدهد
mid user اپراتوری که اطلاعات مربوطه را از پایگاه داده ها دریافت میکند برای مشتری یا کاربر
buyer's option to duble خیار مشتری در این که درصورت ترقی ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
granfather file نگهداری می شوند
cares نگهداری موافبت
categories of maintenance طبقات نگهداری
interludes نگهداری مقدماتی
record keeping نگهداری سوابق
holding capacity فرفیت نگهداری
holding costs مخارج نگهداری
holding time زمان نگهداری
categories of maintenance انواع نگهداری
cared نگهداری موافبت
LSD نگهداری تحویل
care نگهداری موافبت
interlude نگهداری مقدماتی
deffered maintenance نگهداری مخصوص
holds ایست نگهداری
depot maintenance نگهداری امادگاهی
depot maintenance نگهداری دپویی
tenure نگهداری اشغال
energy preservation نگهداری انرژی
field capacity فرفیت نگهداری
field maintenance نگهداری صحرایی
field maintenance نگهداری در صحرا
account نگهداری حسابها
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com