English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English Persian
coriolis force نیروی اینرسی فاهری که روی یک جسم با سرعت زاویهای داخل یک سیستم دوار در حرکت است
Other Matches
gyro وسیلهای که از اندازه حرکت زاویهای یک جرم دوار
stroboscope وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
poomse نتیجه حرکت فکری ارادی باتوجه به ایستادن سرعت شتاب و نیروی اولیه
inertia force نیروی اینرسی
virtual inertia قسمتی از نیروی اینرسی که روی جسم در حال نوسان اثرمیکند
angular velocity سرعت زاویهای
angular speed سرعت زاویهای
angular velocity سرعت زاویهای رهایی بمب
apparent velocity سرعت فاهری
angular travel حرکت زاویهای
angular momentum اندازه حرکت زاویهای
angular kinematics حرکت شناسی زاویهای
indicated airspeed سرعت فاهری نسبت به هوا
spin angular momentum اندازه حرکت زاویهای اسپینی
spin angular momentum اندازه حرکت زاویهای اسپین
diabatic process پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
angular variability تغییرات زاویهای حرکت باد یامسیر ان
apparent motion حرکت فاهری
limiting speed بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
dragged وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
mechanical move حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
terminal velocity سرعت گلوله داخل لوله
angular parallax تقرب زاویهای دید شکست زاویهای نور
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
gyro برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
randomly حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
boresafe fuze ماسوره دارای ضامن حرکت در داخل لوله
random حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
blow in doors دری در مجرای ورودی موتورهواپیما که در اثر اختلاف فشار علیرغم نیروی فنربطرف داخل باز میشود
linear momentum نیروی ضربه که برابراست باحاصلضرب جرم در سرعت خطی
paced سرعت حرکت
speed سرعت حرکت
pace سرعت حرکت
speeding سرعت حرکت
rates سرعت حرکت
rate سرعت حرکت
paces سرعت حرکت
speeds سرعت حرکت
rapidness سرعت حرکت
nippiness سرعت حرکت
promptness سرعت حرکت
easiness [quickness] سرعت حرکت
promptitude سرعت حرکت
fleetness سرعت حرکت
alacrity [speed] سرعت حرکت
quickness سرعت حرکت
rapidity سرعت حرکت
celerity سرعت حرکت
velocity سرعت حرکت
speed of action سرعت حرکت
swiftness سرعت حرکت
speediness سرعت حرکت
momentum نیروی حرکت انی
drag force نیروی مقاوم حرکت
sustained rate سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
locomotives حرکت دهنده نیروی محرکه
locomotive حرکت دهنده نیروی محرکه
spank با سرعت حرکت کردن
average speed سرعت متوسط حرکت
spanks با سرعت حرکت کردن
wind velocity سرعت حرکت باد
spanked با سرعت حرکت کردن
primary که برنامه جاری را ذخیره میکند 2-حافظه اصلی داخل سیستم کامپیوتری
on board regulation تنظیمی که در ان هر برد داخل یک سیستم تنظیم کننده ولتاژخاص خود را دارد
capstan میله گردان گردونه دوار لنگر قرقره دوار لنگر
cruising speed سرعت حرکت هواپیما یا کشتی
sound velocity سرعت حرکت صوت در اب دریا
to bolt با سرعت زیاد حرکت کردن
pitot static system سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
army personnel system سیستم عملیات پرسنلی نیروی زمینی
an system سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
man handle با نیروی انسان حرکت دادن بدرفتاری کردن
fleets هدف متحرک با سرعت حرکت کردن
fleet هدف متحرک با سرعت حرکت کردن
rate of march سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
volts واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
volt واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
electrophoresis حرکت ذرات معلق مایع بوسیله نیروی برق
zero length launching نوعی روش پرتاب موشک بااولین نیروی حرکت جت
remaining velocity سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت
diesel ramjet موتور رم جت که سرعت ان به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل ان برای احتراق سوخت کافی است
axle stub اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
catch نیروی اولیه بازوی شناگر در شروع حرکت ماهی گرفتن
rate joystick سکان هدایتی با سرعت ثابت حرکت مکان نما
fleeting target هدف متحرک و زودگذر هدفی که با سرعت حرکت میکند
clock وسیلهای که سرعت ساعت اصل سیستم را دو برابر میکند
clocks وسیلهای که سرعت ساعت اصل سیستم را دو برابر میکند
conversational mode سیستم کامپیوتری که به ورودی کاربر به سرعت پاسخ میدهد
atmospheric braking کند شدن سرعت حرکت یک جسم هنگام برخورد بااتمسفر
fasts آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
volt ampere meter دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
reactionpropulsion سیستم پرتاب جت با استفاده از نیروی عکس العمل گازهای خروجی از یک لوله
flows حرکت داده در یک سیستم
flowed حرکت داده در یک سیستم
flow حرکت داده در یک سیستم
moments ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
computer animation تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود
water displacement زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله
coriolis effect پاسخهای فیزیولوژیکی شخصی که داخل یک محفظه در حال دوران در هر جهت بجز جهت موازی با محورهادرحال حرکت است
process bound برنامه عملیاتی و محاسباتی شرایطی که در ان سیستم کامپیوتری توسط سرعت پردازنده محدود میشود
jitter خطایی که در آن حرکت سرعت بالا پایین نشانگر روی صفحه وجدو دارد و در یک ارسال فیش
intransit stock اماد در حال حرکت یا جریان در سیستم توزیع
DFD نمودار نشان دادن حرکت داده در سیستم
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
crash conversion تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
appliance computer سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
transputer - بیتی که سرعت حدود Mips دارد. که بهم وصل میشود تا سیستم پردازش موازی ایجاد کند.
bell crank اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
ratline عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
stop [Engineering] توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
end stop [Engineering] توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
aircraft arresting hook مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
flowed سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
epicyclic transmission یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
animation این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
slewing سرعت حرکت ابزارهای ماشینی کنترل شده عددی ازیک محل به محل دیگر
animations این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
inertia اینرسی
constant speed propeller ملخی که سیستم کنترل ان دارای یک گاورنر و یک فیدبک بوده و گام ملخ را به منظورثابت نگه داشتن سرعت دوران تنظیم میکند
collision parameter در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
centrifugal با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
CD دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
CDs دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
inertia constant ثابت اینرسی
inertialess فاقد اینرسی
gyroscopic inertia اینرسی ژیروسکوپی
moment of inertia گشتاور اینرسی
moment of inertia ممان اینرسی
rotational inertia ممان اینرسی [فیزیک]
angular mass ممان اینرسی [فیزیک]
virtual level تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
intercommand داخل قسمت داخل یکان
apparent recession انحراف سمت فاهری ژیروسکوپ انحراف فاهری محور ژیروسکوپ
nuclide کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
runs اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
run اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
blessed folder در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
sysgen فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
magneto electricity نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
reenforceŠetc نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
juggernauts نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
juggernaut نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
peripheral که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
undamped نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
air force personnel with the army پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
speed ring طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
combined speed indicator عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
inflow ratio نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
island bases پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
indicated airspeed سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
hard chine خن زاویهای
triangulate سه زاویهای
trigonous سه زاویهای
angular زاویهای
electromotive force نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
true air speed سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
tachometer اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
rate of flame propagation سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
machine number عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
integrated نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
angular momentum مقدارحرکت زاویهای
angular momentum تکانه زاویهای
angular parallax پارالاکس زاویهای
angular acceleration شتاب زاویهای
radian frequency فرکانس زاویهای
angular acceleratin شتاب زاویهای
angle strain کشیدگی زاویهای
cover an angle زاویهای را بستن
angular displacement جابجایی زاویهای
elongation فاصله زاویهای
distortion کرنش زاویهای
distortions کرنش زاویهای
angular distance فاصله زاویهای
angular distribution توزیع زاویهای
angular frequency بسامد زاویهای
angular correlation همبستگی زاویهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com