Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
blazing star
هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
Other Matches
limelight
قسمتی ازصحنه نمایش که بوسیله نورافکن روشن شده باشد محل موردتوجه وتماشای عموم
pestiferously
چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
These pants do not look any different than the others.
به نظر نمی آید که این شلوار از دیگران متفاوت باشد.
joint tenants
در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
encroachment
تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
encroachments
تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
noteworthy
موردتوجه
stand out
<idiom>
موردتوجه بودن
chalks
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalk
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalked
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalking
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
aught
هرچیزی
palm
کف هرچیزی پهنه
loose ends
انتهای شل هرچیزی
crowns
بالای هرچیزی
loose end
انتهای شل هرچیزی
crown
بالای هرچیزی
palms
کف هرچیزی پهنه
core
مغز ودرون هرچیزی
knife-edge
لبه تیز هرچیزی
shouldering
هرچیزی شبیه شانه
shoulders
هرچیزی شبیه شانه
knife edge
لبه تیز هرچیزی
petticoat
هرچیزی شبیه شلیته
petticoats
هرچیزی شبیه شلیته
knife-edges
لبه تیز هرچیزی
rind
پوسته بیرونی هرچیزی
broadsides
سطح پهن هرچیزی
button
هرچیزی شبیه دکمه
buttoned
هرچیزی شبیه دکمه
buttoning
هرچیزی شبیه دکمه
sheeting
هرچیزی بشکل ورقه
broadside
سطح پهن هرچیزی
shouldered
هرچیزی شبیه شانه
rinds
پوسته بیرونی هرچیزی
steelyard
هرچیزی شبیه قپان
blade
هرچیزی شبیه تیغه
spools
هرچیزی شبیه قرقره
nates
هرچیزی شبیه کفل
cores
مغز ودرون هرچیزی
rattail
هرچیزی شبیه دم موش
spool
هرچیزی شبیه قرقره
spindle
هرچیزی شبیه دوک
spindles
هرچیزی شبیه دوک
shoulder
هرچیزی شبیه شانه
w
هرچیزی بشکل حرف w
a closed mouth catches no flies
<proverb>
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
backboard
تخته یا صفحهء پشت هرچیزی
bonnet
کلاهک دودکش سرپوش هرچیزی
bolus
قطعه کوچک وگردی از هرچیزی
bonnets
کلاهک دودکش سرپوش هرچیزی
crumb
هرچیزی شبیه خرده نان
boat
کرجی هرچیزی شبیه قایق
boats
کرجی هرچیزی شبیه قایق
blinds
هرچیزی که مانع عبورنور شود
facture
عمل یا طریقه ساختن هرچیزی
crumbs
هرچیزی شبیه خرده نان
blinded
هرچیزی که مانع عبورنور شود
blind
هرچیزی که مانع عبورنور شود
hot
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
insigne
علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
stirrups
هرچیزی شبیه رکاب استخوان رکابی
what have you
<idiom>
هرچیزی که شخص میخواهد و دوست دارد
stirrup
هرچیزی شبیه رکاب استخوان رکابی
anathema
هرچیزی که مورد لعن واقع شود
world is one's oyster
<idiom>
هرکس هرچیزی را میتواند بدست بیاورد
bond
عهد ومیثاق هرچیزی که شخص رامقیدسازد
insignia
علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
escutcheon
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
in the clear
<idiom>
رها از هرچیزی که موجب حرکت یا دیدمشکل شود
lancets
هرچیزی شبیه نیشتر پنجره نوک تیز
lancet
هرچیزی شبیه نیشتر پنجره نوک تیز
tub
حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
tubs
حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
whiplash
هرچیزی شبیه شلاق ضربه یا تکان شلاقی
whiplashes
هرچیزی شبیه شلاق ضربه یا تکان شلاقی
hotbeds
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
crow's foot
هرچیزی بشکل پنجه کلاغ چین و چروک گوشه لب و چشم.
utilitarianism
بدی هرچیزی بسته بدرجه سودمندی ان برای عامه مردم است
open back
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
c
سومین حرف الفبای انگلیسی و غالب السنه غربی هرچیزی درمرتبه سوم
rest
دیگران
rests
دیگران
lapheld
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
regard for others
ملاحظه دیگران
regard for others
رعایت دیگران
What do the others say?
دیگران چه می گویند؟
regrad for others
ملاحظه دیگران
regard for others
واهمه از دیگران
asides
جدااز دیگران
et al
مخفف و دیگران
aside
جدااز دیگران
wellŠsuppose it is so
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
draw away
دیگران را پست سرگذاشتن
vicarious saccifice
خودش به جای دیگران
prevenance
توجه باحتیاجات دیگران
individualised
از دیگران جدا کردن
breached
تجاوز به حقوق دیگران
one-upmanship
<idiom>
توانایی سر بودن از دیگران
breach
تجاوز به حقوق دیگران
prepotent
نیرومندتر از دیگران غالب
infringement on others rights
تخطی به حقوق دیگران
an outrage upon justice
پایمال سازی حق دیگران
dummy
الت دست دیگران
dummies
الت دست دیگران
as a warning to others
برای عبرت دیگران
individualises
از دیگران جدا کردن
individualising
از دیگران جدا کردن
steal one's thunder
<idiom>
قاپیدن کلام دیگران
breaches
تجاوز به حقوق دیگران
spoiler
محل عیش دیگران
spoilsman
محل عیش دیگران
mind reader
کاشف افکار دیگران
individualizing
از دیگران جدا کردن
mind readers
کاشف افکار دیگران
to pull the strings
دیگران را الت قراردادن
individualizes
از دیگران جدا کردن
individualized
از دیگران جدا کردن
individualize
از دیگران جدا کردن
under one's belt
<idiom>
استفاده از تجارب دیگران
take after
<idiom>
مثل دیگران رفتارکردن
to live at the expense of society
بار دیگران شدن
mind reading
کشف افکار دیگران
infringer
متخطی به حقوق دیگران
Zel-i Sultan vase
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
to break the ice
دیگران شکل ابتدائی رانداشتن
interlope
پادرمیان کار دیگران گذاردن
ghost-writers
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost writer
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
scapegoat
کسی را قربانی دیگران کردن
scapegoats
کسی راقربانی دیگران کردن
splurges
ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
scapegoat
کسی که قربانی دیگران شود
To pick other peoples brains.
از افکار دیگران استفاده کردن
splurged
ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
to i. upo other's rights
بحقوق دیگران تجاوز کردن
i do not know;try the others
من نمیدانم ببینید دیگران میمانند یا نه
to trespass
بحقوق دیگران تجاوز کردن
to act independently of others
کاری به کار دیگران نداشتن
to mack i. about a person
در باره کسی از دیگران جویاشدن
splurge
ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
splurging
ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
john aleay jones
جان که نام دیگران جوتراست
Pry not into the affair of others.
<proverb>
در کار دیگران مداخله مکن .
scapegoats
کسیکه قربانی دیگران شود
draw away
جلوتر از دیگران حرکت کردن
run away with
<idiom>
سربودن ،بهتراز دیگران بودن
ghost-writer
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
to be the odd one out
<idiom>
نامشابه
[دیگران در گروهی]
بودن
proportion
اندازه چیزی در برابر با دیگران
competition clause
شرط ممانعت از دخول دیگران
To put ones nose into other peoples affairs .
درکار دیگران فضولی کردن
have a way with
<idiom>
تحت نفوذ قرار دادن دیگران
Be quiet so as not to wake the others.
ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
plagiarizing
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizes
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarized
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarize
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
copiers
مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
plagiarising
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarised
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarises
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
you said it/you can say that again
<idiom>
نشان دادن موفقیت با نظریه دیگران
claptrap
سخنی که برای ستایش دیگران بگویند
rain on someone's parade
<idiom>
برنامه های دیگران را مختل کردن
swim against the tide/current
<idiom>
کاری متفاوت از دیگران انجام دادن
poked
سکه زدن فضولی در کار دیگران
peeping Tom
<idiom>
کسی که به پنجره دیگران نگاه میکند
poke
سکه زدن فضولی در کار دیگران
sadist
کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
oddball
<idiom>
کسی که رفتارش با دیگران فرق میکند
go (someone) one better
<idiom>
کاری را بهتراز دیگران انجام دادن
poking
سکه زدن فضولی در کار دیگران
spoilsport
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
spoilsport
کسی که عیش دیگران را منغص میکند
cool one's heels
<idiom>
به علت بی ادبی دیگران منتظر ماندن
spoilsports
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
To lay one self open to ridicule .
خودراآلت دست ومسخره دیگران قراردادن
spoilsports
کسی که عیش دیگران را منغص میکند
plagiary
سارق اثار ادبی و هنری دیگران
upstaging
توجه دیگران را به خود جلب کردن
upstages
توجه دیگران را به خود جلب کردن
upstaged
توجه دیگران را به خود جلب کردن
pokes
سکه زدن فضولی در کار دیگران
to interject a remark
سخنی را در میان سخن دیگران گفتن
sadistic
کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
to put in a piece of work
بخشی از کار دیگران را انجام دادن
to throw one's lot
با بخت یا سهم دیگران شریک شدن
sadistically
کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
copier
مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
plagiarist
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
pilaster
هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com